13
چهار شنبه 19 خرداد 1400
شماره 8239
درنگ
123
123
پیامـک شما را درباره این صفحه می خوانیم

ضیافت خون

سکانس افتتاحیه
خیلی وقت‌ها فکر می‌کنم  دوره ما هم مثل نقش‌های «این گروه خشن» تمام شده و روزگارمان به آخر رسیده است؛ برای آنها هفت‌تیرکشی دیگر صرفه نداشت و برای ما زمانه خوابی دیگر دیده است.
ویژه
اینها شاید بهترین سکانس‌هایی نباشد که می‌شود به آنها اشاره کرد.
ضد‌قهرمان زخم خورده و روان پریشی که حالش از وضع موجود به هم می‌خورد و با خود زخم‌ها و آسیب‌های روحی و روانی حضور در جنگی بی‌حاصلجنگ ویتنام را به همراه دارد؛ مرد تنهایی که یک‌تنه شورش می‌کند تا بخشی از این فاضلاب رو‌باز تعبیرش از شهر نیویورک را پاکسازی کند.
از بین انبوه سکانس‌ها و لحظه‌های ماندگار که تعدادشان بسیار زیاد است ترجیح می‌دهم بر فیلم‌های یک کارگردان متمرکز شوم که همیشه استاد است و شاهکار‌هایش کهنه‌نشدنی است و مثل هر کارگردانی با سابقه فعالیت طولانی، فیلم‌های متوسط و ضعیف هم دارد.
عاشقانه غریبی که چارلی کافمن نوشت و میشل گوندری کارگردانی‌اش کرد، همچنان جلوه و درخشش خیره‌کننده‌اش را حفظ کرده است.
ایستاده‌اند و به دریا نگاه می‌کنند.

درخشش ابدی

سکانس‌هایی برای همیشه
تیتر یک
درخشش لحظه‌ها، انتخاب یک سکانس از فیلمی که الزاما هم می‌تواند محبوب نباشد، ولی فصلی از آن در ذهن مانده است.
مردی از یوتوپیا

مردی از یوتوپیا

سکانسی از «مردی برای تمام فصول» فرد زینه‌مان 1966
انتخاب محبوب‌ترین‌ها با معانی ضمنی‌ای همراه است که دقت در این معانی می‌تواند اعتبار چنین انتخاب‌هایی را زیر سؤال ببرد.
شازده‌های احتجاب
شازده‌های احتجاب
3 سکانس از پدرخوانده فرانسیس فورد کاپولا 1974
باید خیره شد به دفتر کار ویتو که در آن حتی در روز عروسی دختر خانواده، باز هم بساط لابی و مذاکره به راه است.
PDF درنگ
کوتاه درنگ
رسیده‌ایم به اواخر فیلم؛ به سکانسی کلیدی و فرصتی که مانوئل آرتیگز گریگوری پک عمری منتظرش بوده است.