• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
چهار شنبه 19 خرداد 1400
کد مطلب : 132604
+
-

تنها یک سفر؛ سفر بی‌بازگشت

سکانسی از «بازگشت»، ساخته آندره زویاگینتسف

تنها یک سفر؛ سفر بی‌بازگشت


مرتضی کاردر ـ روزنامه‌نگار

داستان فیلم در نوشته لو می‌رود

  ایستاده‌اند و به دریا نگاه می‌کنند. ایستاده‌اند و قایقی را تماشا می‌کنند که زیر آب می‌رود. دریا آرام است و آسمان آبی. آنها اما بهت و سکوت‌اند. ایستاده‌اند و جنازه پدرشان را می‌بینند که غرق می‌شود. قایق آن‌قدر دور شده است که نمی‌توانند به آن برسند و چاره‌ای ندارند که پدر را برای همیشه به آب بسپارند. پدری که همه نصیب‌شان از او تنها یک سفر بوده؛ سفری بی‌بازگشت.
  
پدر پس از سال‌ها دوری به خانه آمده؛ پدری که هیچ‌ خاطره‌ای از او ندارند. یک شب در خانه می‌ماند و قرار می‌شود دو پسر نوجوان خود، ایوان و آندره، را سوار لادای قرمز خود کند و به سفر ببرد. پسران مقصد را نمی‌دانند. می‌روند و می‌روند و می‌رسند به جایی دور؛ به جزیره‌ای متروک. در سفر است که با پدر آشنا می‌شوند. کم حرف می‌زند و سرسخت و دشوار است. غرابت پدر آزارشان می‌دهد. رفتارهای پدر موجب ناراحتی می‌شود و ناراحتی‌ها بغض می‌شود و کینه و خشم و در آخرین تنبیه پدر سرانجام سر باز می‌کند و جدال می‌شود. ایوان، پسر کوچک‌تر، به روی پدر چاقو می‌کشد و بعد از ترس می‌گریزد. تعقیب و گریز ایوان و پدر می‌رسد به فانوس دریایی جزیره متروک که تنها گریزگاه جزیره است و پدر می‌داند که ایوان از ارتفاع می‌ترسد و نمی‌تواند از پله‌های فانوس بالا برود اما او در نهایت خشم و ترس و هیجان بالا می‌رود و دریچه فانوس را می‌بندد و پدر که به‌دنبال او رفته است از بلندی سقوط می‌کند و در دم می‌میرد.
حالا ایوان و آندره که حتی جابه‌جا کردن کوله سفر برایشان دشوار بوده است باید جنازه پدر را کیلومترها کشان‌کشان ببرند و به ساحل برسانند. کار جان‌فرسای رساندن پدر به ساحل که تمام می‌شود باید موتور را روی قایق سوار و قایق را روشن کنند و خودشان را از جزیره نجات بدهند. اما درست در لحظه‌ای که قایق را به ساحل رسانده‌اند و کوله‌ها را سوار لادا کرده‌اند و می‌خواهند خستگی درکنند آب جنازه پدر را با خود می‌برد. به دریا می‌زنند اما قایق آن‌قدر دور شده است که می‌دانند دستشان به آن نمی‌رسد. پس در بهت و سکوت قایق را تماشا می‌کنند و می‌بینند که آرام‌آرام در دریا غرق می‌شود.
پی‌نوشت: سکانس برگزیده‌ام را، ضمن احترام به همه فیلم‌ها و سکانس‌های ارجمند تاریخ سینما، از میان فیلم‌های بیست سال اخیر انتخاب کرده‌ام، اگرچه شمار سکانس‌های ماندگار در سینمای سال‌های اخیر هم کم نیست.

این خبر را به اشتراک بگذارید