10ساله بودم. تابستان بود و از آبادان به اهواز و خانه پدربزرگ و مادربزرگم آمده بودیم. ناهار میخوردیم که منطقهای در اهواز را با موشک زدند. نور خورشید یکباره رفت و همه جا تاریک شد.
اهالی روستای «هانیگرمله» معتقدند روستایی بدون خاک نمیشود و با وجود تمام محرومیتهای این منطقه جنگزده، راضی به ترک زادگاهشان نیستند
جنگ تحمیلی که آغاز شد تنها چندماه برای ماندن دوام آوردند. به گفته خودشان در منطقهای بودند که زیر آتش توپخانه و خمپاره بود. همین شرایط هم باعث شد که زندگیشان را بگذارند و پای پیاده راهی کوه شوند و ترک دیار کنند.
۳۱تیر سال۶۷ یعنی فقط 4 روز بعد از پذیرش قطعنامه۵۹۸، 5فروند جنگنده عراقی در آسمان «زرده» دیده شدند. در این روز، 3 تا 5 بمب شیمیایی بر سر مردم روستا فرود آمد.
دفاعمقدس در آذربایجانغربی یعنی حراست از 420کیلومتر منطقه مرزی در شمالغربیترین استان کشور. از ارتفاعات مرزی دالامپر اشنویه تا سردشت که 8سال با رژیم بعث عراق جنگید و تلخترین بمباران شیمیایی را تجربه کرد.
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .