دزدان مسلح، رایزن ژاپن را با مردی افغان اشتباه گرفتند
2سرقت پر ماجرا در یک شب
راز سرقت مسلحانه از رایزن سیاسی سفارت ژاپن در ایران و خودروی پورشهای در خیابان اندرزگو که در فضای مجازی پیچیده بود، با دستگیری جوان تحصیلکرده و همدستش فاش شد.
بهگزارش همشهری، حدود ساعت10 شب 11مهرماه بود که 2پسرجوان سوار بر یک خودروی تیبا وارد خیابان مقدس اردبیلی شدند. آنها ماشینشان را کنار خیابان پارک کردند؛ یکی از آنها اسلحهای از داخل داشبورد برداشت و هردو از ماشین پیاده شدند تا برای سرقت سراغ مردی بروند که در حال عبور از خیابان بود؛ غافل از اینکه او یکی از دیپلماتهای ژاپن است.
شکایت
مرد ژاپنی خود را به اداره پلیس رسانده بود تا از ماجرای سرقت کیفش توسط دزدان مسلح بگوید. او گفت: در حال عبور از خیابان بودم که 2مرد به من حمله کردند. آنها اسلحهای پشت کمرم گذاشتند و با تهدید خواستند که کیفم را به آنها بدهم. دزدان مسلح کیفم را قاپیدند و سوار بر ماشین فرار کردند. داخل کیفم 1.5میلیون تومان پول نقد و مدارکم بود. با شکایت این مرد تیمی از مأموران وارد عمل شدند و تحقیقات برای دستگیری دزدان شروع شد.
4ساعت بعد
هنوز ردی از سارقان مسلح بهدست نیامده بود و آنها بیخبر از اینکه پلیس در تعقیبشان است به سرقتهای خود ادامه میدادند. حوالی ساعت٢ بامداد سارقان به خیابان اندرزگو رفتند و با دیدن یک خودروی پورشه که کنار خیابان پارک شده بود، به آن نزدیک شدند. داخل پورشه ٢دختر و ٢پسر جوان نشسته بودند که با دیدن 2سارق که یکی از آنها کلت کمری داشت وحشت کردند. جوانی که اسلحه داشت با تهدید راننده را از ماشین پیاده کرد و برای ترساندن او تیری شلیک کرد. در این حادثه کسی آسیب ندید اما هر ٤سرنشین پورشه از ترسشان پا به فرار گذاشتند و سارقان، خودرو را سرقت کردند.
یک سرنخ
راننده پورشه پس از فرار خودش را به اداره پلیس رساند و ماجرای سرقت را گزارش کرد. مشخصات پورشه در اختیار همه واحدهای گشتی قرار گرفت تا اینکه با انجام ردیابیها مشخص شد سارقان یک روز پس از سرقت با آن برای سوختگیری به پمپ بنزینی حوالی بومهن رفتهاند. بررسی تصاویر دوربین مداربسته نشان داد که یکی از سارقان سوار بر پورشه و دیگری سوار بر تیبا بود و با بهدست آمدن مشخصات تیبا و بررسیهای تخصصی، هردو متهم شناسایی شدند. آنها بامداد دیروز در منطقه پردیس به دام پلیس افتادند و ساعاتی بعد برای تحقیق به شعبه اول بازپرسی دادسرای ویژه سرقت تهران منتقل شدند. سارقان مسلح وقتی پیش روی قاضی نصرتی قرار گرفتند به سرقتهای سریالی اقرار کرده و گفتند که هرگز تصورش را نمیکردند یکی از طعمههای آنها رایزن سفارت ژاپن بوده است.
مجرمی که خودش قربانی بود
یکی از متهمان جواد نام دارد و 30ساله است. او همانی است که هنگام سرقت سلاح در دست داشت. جواد دانشجوی سال دوم فوقلیسانس مهندسی صنایع بود اما میگوید بهدلیل مشکلات مالی ناچار شده درس را رها کند. او مدعی است پس از گرفتار شدن در دام کلاهبرداران تصمیم به سرقت گرفته است.
گفتی خودت قربانی کلاهبرداری شدهای. ماجرا چه بود؟
من متاهلم و یک دختر ٣ساله دارم. سالها زحمت کشیدم و درس خواندم اما تا پارتی نداشته باشی نمیتوانی کاری مناسب پیدا کنی. مدتی در مؤسسه مالی و اعتباری کار کردم. مدتی هم مشاور املاک بودم اما حقوقم کفاف خرج زندگی را نمیداد. چند وقت پیش یکی از دوستانم پیشنهاد داد زمین بخرم. من هم ١٠٠میلیون تومان پول جور کردم و زمین خریدم. به خیال اینکه سرمایهگذاری مطمئن کردهام اما فروشنده کلاهبردار از آب درآمد. شکایت کردم اما میدانستم فایدهای ندارد و هرگز به پولم نمیرسم. این شد که تصمیم گرفتم سرقت کنم.
چرا سرقت؟
چون بخشی از پول زمین را از افراد مختلف قرض گرفته بودم و بدهکار بودم. با خودم گفتم از افراد پولدار سرقت میکنم تا بدهیام را بپردازم. فکر میکردم پولدارها آنقدر پول دارند که اگر بخش کوچکی از اموالشان سرقت شود اتفاقی نمیافتد.
رایزن سفارت ژاپن را میشناختید؟
نه. ما آن شب به خیابانی در شمال تهران رفتیم و من اسلحه را روی کمر آن مرد گذاشتم. وقتی چهرهاش را دیدم فکر کردم افغان است. داخل کیفش هم پول زیادی نبود.
از سرقت پورشه بگو. با آن خودرو چه کار کردید؟
من نمیخواستم خودرو را سرقت کنم. هدف من و همدستم این بود که پولها و اموال قیمتی سرنشینان آن را بدزدیم اما آنها کیفشان را برداشتند و فرار کردند. ما هم مجبور به سرقت پورشه شدیم. پس از این سرقت متوجه شدیم که خبر دزدیده شدن یک پورشه در خیابان اندرزگو در اینستاگرام و تلگرام پیچیده و صاحبش اعلام کرده هرکس پورشه را در خیابان دید و اطلاع داد ٥٠میلیون تومان مژدگانی دریافت خواهد کرد. همدستم ماشین را به دوستش داد تا آن را پس بدهد و مژدگانی بگیرد. من هم قبول کردم و دیگر از سرنوشت ماشین خبر ندارم.
آن شب چند سرقت انجام دادید؟
2سرقت. البته یک درگیری هم داشتیم. در صف پمپ بنزین که بودیم، فردی به من و دوستم بیاحترامی کرد و من هم با او درگیر شدم و رویش اسلحه کشیدم. قصد سرقت نداشتم.
اسلحه را از کجا آورده بودی؟
از یکی از دوستانم خریدم، برای اینکه راحت بتوانم سرقت کنم. اما اشتباه کردم. من آبرو داشتم. سالها درس خواندم و حتی مدتی در تیمهای فوتبال نوجوانان و جوانان هم بازی کردم. مادرم آرزویش این بود که من درس بخوانم و برای همین فوتبال را رها کردم و وارد دانشگاه شدم. اما حالا باعث شدهام که آبروی خودم و خانوادهام بهخطر بیفتد.