چه روز و روزگاری بود...
سیمای 71
مسعود میر| روزنامه نگار
چه راهزن محبوبی بود مرادبیگ که جانب انصاف را نگه میداشت و با همه نارضایتیهایش حتی یکبار هم صدایش را برای خالهلیلا بالا نبرد. چه پیرزن جذابی بود خالهلیلا وقتی توانست یکی از قماش راهزنان را پرستاری کند؛ همانهایی که همسرش را در روزگار جوانی از او ستاندهبودند. چه دزد پاکطینتی بود قلیخان که هزار قافله را لخت کرد و وقتی خواست یکی را به سلامت به سرمنزل برساند شرمنده خودش شد و رو به دشت، چپقش را چاق کرد و مرد.
اصلا از این حرفها بگذریم و برسیم به حرمت نان و نمک و روغن، به حرمت قولی که برای ترک دار و دسته راهزنان، شد گلوله و شلیک شد به پنجه پا تا دیگر در رکاب هیچ راهزنی نباشد، به حرمت سکهای که از پر شال یک مجروح رو به مرگ افتادهبود و وقتی روزگار عوض شد به صاحبش بازگرداندهشد، به حرمت ادبی که نمیگذاشت وقتی دختران و زنان پای چاه ایستادهاند مردی برای آبکشیدن از چاه به آن سمت و سو برود، به حرمت مادریکردن یک خاله برای زندادن پسری که پسرش نبود اما مهر مادری خاله او را سرپا نگه داشته بود، به حرمت آواز عاشق در کوه و طعنه مجنونی بر دوش.
اینها را گفتیم تا برسیم به اینکه مگر یک سریال برای ماندگارشدن چه میخواهد؟ «روزی روزگاری» یک سریال بینظیر بود، هست و خواهدماند.
تئاتر 71
ندبه در لسآنجلس و استکهلم
مهراد رهسپار| روزنامه نگار
بهرام بیضایی در سال ۱۳۵۶ یکی از بهترین نمایشنامههای خود را مینویسد: «ندبه». اما ماجرای انتشار ندبه از همان سال تا ۱۳۷۱ ادامه دارد. بیضایی که فرصت انتشار نمایشنامه خود را ازدسترفته میداند، بخشی از آغاز آن را در تابستان ۱۳۵۹ در شماره سوم نامه کانون نویسندگان ایران منتشر میکند. پس از آن در تابستان ۱۳۶۳ نمایشنامه ندبه را برای انتشار به جنگ الفبا به سردبیری غلامحسین ساعدی در پاریس میدهد. متن کامل ندبه با نام مستعار بهروز برومند در الفبا منتشر میشود. سال ۱۳۷۳ که علی لاریجانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است، بهرام بیضایی نمایشنامه ندبه را به انتشارات ابتکار میدهد. نمایشنامه حروفچینی و آماده انتشار میشود، اما باز هم منتشر نمیشود. بیضایی در همان سال بار دیگر نمایشنامه ندبه را برای انتشار به بیرون از مرزهای ایران میبرد، انتشارات رامین در استکهلم و پس از آن انتشارات تصویر و نشر زمانه در لسآنجلس هر دو در سال ۱۳۷۱ این نمایشنامه را منتشر میکنند. نخستین چاپ نمایشنامه ندبه در ایران به سال ۱۳۸۲ میرسد که تا سالجاری بارها تجدید چاپ شده است. بیضایی چندبار تصمیم به کارگردانی این نمایشنامه میگیرد، اما سرانجام پس از سالها با نمایش افرا یا روز میگذرد در تالار وحدت به صحنه میآید. نمایشنامه ندبه تأثیری عمیق بر ادبیات نمایشی ایران دارد، پس از این نمایشنامه، نویسندگان بسیاری چون نغمه ثمینی، حمید امجد و محمد رضاییراد نمایشنامههایی بهرشتهتحریر درآوردند که زمان آن در عصر مشروطه میگذشت.