موتورسیکلتها ترافیکسازند یا ترافیکسوز؟
عصیان عیان علیه قانون
موتورسواران حقوق سایر شهروندان را تضییع میکنند و هیچ نهادی در کشور تمایلی به ایستادن روبهروی آنها ندارد
مائده امینی
پیاده و سوارهاش فرقی نمیکند؛ کافی است چند ساعتی را در سهراهامین حضور، میدان ولیعصر، خیابان فلسطین یا هرکجای مرکزی این شهر قدم بزنی یا رانندگی کنی. صدای گاز و ویراژ موتورسیکلتهای رنگارنگ عاصیات میکند؛ از چپ و راست... از جلو و عقب. با نور بالا و سرعت تند و صدای گزنده. موتورسواران دیگر جزو لاینفک این شهر شدهاند.
پروانه سلحشوری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در یکی از اظهارات خود گفته است: «بیش از 3میلیون و 500هزار دستگاه موتور در تهران وجود دارد».
از طرفی، بیش از 90درصد این موتورها، کاربراتوری هستند و یک موتور کاربراتوری بهطور میانگین ۱۵ گرم آلودگی بهازای هرکیلومتر پیمایش تولید میکند. اگر هرموتور روزانه 20کیلومتر در سطح شهر جابه جا شود، 945کیلوگرم آلودگی در سطح تهران را موتورسیکلتها رقم میزنند.
موتورسیکلتها اما فقط سلامت شهروندان را به خطر نمیاندازند. آنها برخلاف ظاهر جمع و جورشان، بهخاطر تبعیتنکردن از هیچ قانونی، ترافیکساز هم هستند.
به یاد بیاورید معابری را که هر روز با آنها سر وکار داریم... همه موظفند به موتورهایی راه بدهند که نه پشت چراغ میایستند، نه حاضرند به تابلوهای ورود ممنوع اعتنا کنند. با همه این اوصاف با موتورسوارانی که تعداد زیادشان هم از این راه امرار معاش میکنند، چه باید کرد؟ علی پیرحسین لو، مشاور معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران معتقد به هدفگذاریهای خرد برای حل مسئله بزرگ موتور در تهران است.
آقای پیرحسینلو! همین ابتدای کار میخواهیم بدانیم از نظر شما اساسا وجود موتور در شهر لازم است یا خیر؟ چرا موتورسیکلت سواران این اندازه برای شهروندان ایجاد مزاحمت میکنند؟
امروز دیگر موتورسیکلت یک وسیله برای جابهجایی نیست بلکه تبدیل به یک پدیده شهری شده است؛ پدیدهای که مثل سایر پدیدهها هم بعد مثبت دارد، هم بعد منفی؛ هم نیاز جامعه هست و هم مشکل آن.
ظاهر ماجرا این است که موتورسیکلت یک وسیله ارزانقیمت است که پاسخگوی آندسته از نیازهای حملونقلی جامعه است که وسایل دیگر از آن عاجزند.
اما واقعیت ماجرا این است که موتورسواران از قیود قانونی مثل محدودههای ترافیکی، قوانین راهنمایی و رانندگی و شهری در کشور ما آزادند. امروزه در ایران موتور نمادی از عصیان علیه قانون است. موتورسواران به راحتی در خط ویژه تردد میکنند، خیابانهای یکطرفه را برعکس میروند و از چراغ قرمز رد میشوند. آنها مدنیت شهر را زیر پا میگذارند.
نهادهای حاکمیتی برای ایستادن روبهروی این بیقانونیها کوتاهی میکنند؟
تقریبا هیچکس توان مقابله با موتورسیکلت را ندارد. در مواجهه با این پدیده، نهادهای برتر حاکمیتی هم میدان را خالی کردهاند.
پلیس با کارکردهای مختلف امنیتی، انتظامی و راهنمایی و رانندگی ارادهای برای برخورد با موتورسوار متخلف ندارد و در جلسات متعددی که در این حوزه برگزار میشود تلویحا اعلام کرده که قادر به برخورد با موتورسوارانی که تبدیل به نماد تمامعیار بیقانونی شدهاند، نیست. حتی در مرحله پلاک و شمارهگذاری پلیس حاضر نیست به قواعد یا سازوکار دوباره تدوینشدهای تن دهد.
آیا توسعه بیقانونی در خیابانهای شهر را هم میتوان گردن موتورسیکلتها انداخت؟
بله. کافی است نگاهی به خیابانهای مرکز تهران کنید. خطوط ویژه اتوبوسهای تندرو با تردد بیش از اندازه موتورسیکلت، کارکرد خود را از دست دادهاند و قبح ورود به آنها ریخته است؛ چراکه عموما موتورسوارانی در جهت موافق و مخالف وارد این خطوط میشوند.
نقش شهرداریها و شورای شهر در این میان چیست؟ امروز در حالی موتورسواران تبدیل به یک معضل شهری مانند تهران شدهاند که بسیاری از آنها معاش وابستهای به موتورسیکلتی که بر آن سوارند، دارند. اتاق فکر شهرداری چه کرده است؟
ایدههایی که برای ساماندهی موتورسواران یا تدوین قوانین مربوط به عبور و مرور آنها و کاهش آلایندگی ناشی از تردد موتورسیکلتها داده میشود، روی کاغذ باقی میمانند و هرگز عملی نمیشوند. طرحهایی که در شهرداریها داده میشود نه زیرساخت عملیشدن دارد نه ضمانت اجرایی. نه نهاد و ارگان و فردی حاضر است متولی ساماندهی شود و نه برنامهای در این راستا تاکنون تدوین شده است.
من هم میدانم کسانی که میخواهند با کمترین سرمایه به یک معاش حداقلی دستپیدا کنند سراغ مشاغلی مثل پیکموتوری یا حتی تاکسی موتوری میروند. برخی در این میان شعار میدهند که اکثر موتورسواران جزو اقشار آسیبپذیر جامعه هستند و پشت این شعار پناه بردهاند اما این دلیل کافی برای آسیبرساندن به سایر شهروندان است؟
موتور سیکلتها میتوانند سلامت شهروندان را به خطر بیندازند؟
100درصد. بیش از 10درصد از آلایندههای امروز موجود در هوای تهران را موتورسیکلتها ایجاد کردهاند. این در حالی است که بیش از 90درصد موتورسیکلتها در پایتخت هنوز کاربراتوری و آلایندهساز هستند.
یعنی اگر موتورسیکلتها نبودند ما امروز هوای پاکتری داشتیم؟
بگذارید اینطور نگاهش کنیم که حضور این تعداد موتورسیکلت که از هیچ قانونی هم پیروی نمیکنند، فراتر از تحمل شهر است. ما در حوزههای دیگر حملونقل با گذاشتن چند محدودیت در سال گذشته، روزهای آلوده در سال را کم کردیم. اقداماتی مثل تشویق برای دریافت معاینه فنی برتر خودروهای شخصی، ساماندهی اتوبوسهای فرسوده و کامیونها، افزایش کیفیت سوخت و... اما هنوز هیچ اقدامی در رابطه با موتورسیکلتها که سهم کمی هم از آلودگی هوا ندارند، انجام ندادهایم.
آقای پیرحسین لو! یکی از دلایل استقبال مردم از موتورسیکلت، ترافیک و دورزدن آن است. وسیلهای که خود برای دورزدن ترافیک استفاده میشود، آیا میتواند خود ترافیکساز انگاشته شود؟
ترافیک همواره ناشی از 3 عامل است. یکی از این عوامل مهم، عدمتناسب معبر با عابر است؛ یعنی حجم عبور و مرور از ظرفیت معبر بیشتر است. عامل بعدی تقاضای بالای سفر است. ترافیک زمانی صورت میگیرد که تعداد تقاضای ثبتشده برای سفر بیش از حد انتظار باشد. واقعیت این است که رسیدگی به این دو مورد برای کاهش ترافیک، نیازمند یک وقت و هزینه زیادی است.
عامل مهم بعدی، بینظمی است. بینظمی در یک شهر میتواند مولد ترافیکهای سنگینی باشد. فاکتور بینظمی در زمان کوتاهتر و با یک مدیریت کم هزینهتر قابل اصلاح است.
پس موتورسیکلتها با ایجاد بینظمی در شهر، مولد ترافیک میشوند؟
قطعا. همانطور که خودروهایی که بین خطوط نمیرانند یا هرج و مرج به هر شکلی ایجاد میکنند ترافیکساز هستند، موتورسیکلتها هم با انحراف از مسیر، تردد در خلاف جهت خیابان و ورود به محدودههای ممنوعه، ترافیکسازی میکنند و این بینظمی در حالی در سطح کشور گسترش پیدا کرده که به راحتی میتوان آن را کنترل و به واسطه آن ترافیک را کم کرد.
شما یک گره تقریبا کور را برای ما ترسیم کردهاید. در این میان آیا امیدی برای ساماندهی موتورسیکلتها بدون آسیبرساندن به معاش این افراد وجود دارد؟
باید به هدفگذاریهای حداقلی در پدیده موتورسیکلتها قناعت کنیم. مسئله حضور بیقانون موتورسواران در شهر تا مادامی که برای ما بزرگ باشد، حل نمیشود. واقعیت این است که ما نیاز به یک الزام دوسویه شهرداری و پلیس برای کنترل موتورسیکلتها داریم.
می توانیم برای شروع محدودیتهایی برای موتورسواران بگذاریم تا سهم این وسیله نقلیه ارزان را از آلودگی هوا و ترافیک تهران کمتر کنیم. همچنین با واردکردن موتورهای برقی و راهاندازی آنها یا تبدیل موتورهای کاربراتوری به انژکتوری آلایندگی سازنده آنها را تا یکششم مقدار کنونی کاهش دهیم.