• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
یکشنبه 31 تیر 1397
کد مطلب : 23895
+
-

مردم را آماده جنگ اقتصادی می‌کنند

واکاوی صف‌های طویل خرید سکه و دلار که تبدیل به رفتار همیشگی مردم در زمان بحران شده است

درنگ
مردم را آماده جنگ اقتصادی می‌کنند

بهنام شهائی/  اقتصاددان رفتاری: 

 می‌گوید که با افزایش قیمت، از حجم تقاضا کاسته می‌شود، اما رفتار جامعه دقیقا خلاف این تئوری را به ما ثابت می‌کند؛ با افزایش قیمت کالاها شاهد هجوم مردم برای خرید آنها هستیم. اما چرا تئوری‌های اقتصاد در عمل نقض می‌شوند؟ چرا با وجود گران‌شدن کالا و رسیدن قیمت آن به مرزهای غیرمنطقی، مردم برای خرید آن صف می‌کشند؟ برای هجوم افراد جامعه هنگام گرانی، 3هدف می‌توان تعریف کرد؛ هدف اول سوداگری، هدف دوم جلوگیری از افزایش هزینه‌ها و هدف سوم ترس از کمیابی و قحطی.

تحلیل رفتار بحران‌ساز در مقاطع حساس اقتصادی با درنظر گرفتن 3هدف بالا، امکان‌پذیر است. اقتصاد رفتاری برای این موضوع، ‌تئوری‌های مشخصی دارد. با استفاده از نظریه اقتصاد رفتاری می‌خواهم به این سؤال پاسخ دهم که چرا مردم برای خرید دلار 8هزار تومانی صف می‌کشند؟ یا چه عواملی در جامعه می‌تواند به رفتار بحران‌ساز افراد دامن بزند؟ 

  سوادگران ‌همیشه در صحنه!

من یک سوداگرم. می‌دانم فلان کالا در آینده‌ گران خواهد شد، امروز می‌خرم تا فردا با قیمت بالاتری بفروشم چراکه مطمئنم روند گران‌شدن حالاحالاها ادامه خواهد داشت. اقتصاد رفتاری می‌گوید افرادی که در جامعه دنبال تجارت‌های ریز و درشت هستند، روی کالاهایی که احتمال گرانی‌ آنها در آینده می‌رود، سرمایه‌گذاری می‌کنند. سوداگری یکی از اهداف اصلی نقض تئوری اقتصاد نئوکلاسیک به شمار می‌رود.

 خرید در گرانی امروز

 با احساس ترس از زیان فردا 


هدف همیشه تجارت نیست. بعضی از افراد جامعه برای جلوگیری از افزایش هزینه‌های خود سراغ خرید کالا‌هایی می‌روند که ترس از افزایش قیمت آنها وجود دارد. ترس از اینکه اگر فلان کالا امروز خریده نشود، فردا به من زیان می‌رساند، باعث خرید کالاها در گرانی می‌شود. افراد یک جامعه گاهی با هدف کنترل زیان در آینده، حاضر به خرید کالای گران‌قیمت در امروز می‌شوند، چراکه فکر می‌کنند با این خرید گران در امروز، در درازمدت هزینه کمتری خواهند کرد.

احتمال کمیابی

 ترس از قحطی در شرایط بحرانی


یکی از ترس‌هایی که در جامعه وجود دارد، ترس از کمیابی است. ترس از کمیابی می‌تواند سومین هدف صف کشیدن مردم برای خرید کالای گران باشد. افراد در این شرایط فکر می‌کنند که ممکن است در آینده کالای مورد نظرشان را سخت‌تر از زمان حال تهیه کنند یا حتی موفق به تهیه آن نشوند.

انسان عددی نه اقتصاددان 

اما چرا رفتارهای مردم در شرایط بحرانی تغییر می‌کند؟ فارغ از اینکه اعتماد مردم به دولت‌ها یک سرمایه اجتماعی است که هر دولتی برای حیات و شکل‌گیری خود به آن نیازمند است، ما در اقتصاد رفتاری با یک انسان عددی مواجهیم نه یک اقتصاددان.

نمی‌توان از انسان عددی، انتظار تحلیل اقتصادی، ریسک‌پذیری بالا و دودوتا چهارتای اقتصادی داشت. انسان عادی و عددی وقتی می‌خواهد فعالیت اقتصادی کند، سراغ خرید، فروش، سرمایه‌گذاری و اقدامات مشابه می‌رود. انسان عددی فاکتورهای متفاوتی برای تصمیم‌گیری دارد که برای آن از اطلاعات دم‌دستی خود استفاده می‌کند؛ تصمیم‌گیری‌هایی که به‌خاطر داده‌های غلط اغلب به خطا می‌رود.

بار روانی کلمات بر دوش مردم 

استفاده مدام از کلمه «جنگ» و ترکیب «جنگ اقتصادی» این روزها به مردم استرس‌های زیادی وارد می‌کند. وقتی مدام نسبت به وقوع جنگ اقتصادی به مردم هشدار داده می‌شود ایجاد به‌هم‌ریختگی و بلوا، ماحصل ناگزیر این استرس جمعی است. رسانه‌ها و مسئولان باید نسبت به استفاده از کلمات، آگاه‌تر عمل کنند.

دردسرهای کم دانستن 

در بسیاری از اوقات افراد یک جامعه حتی نمی‌دانند که برای چه دلار می‌خرند؟ چرا سراغ خرید سکه چند میلیون تومانی رفته‌اند؟ آیا برای پیش‌بینی آینده این اقلام دانش کافی دارند؟ آیا این خرید و سوددهی احتمالی در آینده برای آنها مطلوبیت کافی دارد؟ آیا به عواقب این ریسک احتمالی در آینده فکر شده است؟ 

اغراق در اطلاعات موجود 

یکی از رفتار‌های رایج اقتصادی در جامعه، مبالغه در اطلاعات است. بله! آمریکا شمشیر خود را برای ایران از رو بسته، اما آیا آثار این تنش هنوز به مرحله ظهور رسیده است؟ هنوز اتفاقی در عمل نیفتاده، اما عده‌ای فکر‌ می‌کنند که به منابع موثق اطلاعاتی دسترسی دارند و منابع اطلاعاتی شان به آنها اطمینان می‌دهند که وضعیت، بسیار بحرانی است.

یکی از دیگر مشکلاتی که در اغراق اطلاعات وجود دارد، بزرگ‌کردن رویدادهای گذشته و استفاده از آن تجربه برای تصمیم‌گیری در زمان حال است؛ الگوریتم غلطی که خیلی وقت‌ها به نتیجه درست نمی‌رسد. برای مثال افراد عموما با نگاه به افزایش قیمت دلار در گذشته و تعمیم روند افزایشی آن به آینده، برای حال تصمیم می‌گیرند؛ تصمیم‌هایی که خیلی وقت‌ها به نتیجه مطلوب ختم نمی‌شوند.

نگران افسوس خوردن در آینده 

 براساس نظریه‌های اقتصاد رفتاری یکی دیگر از دلایلی که مردم را در صف‌های طویل کالاهای گران‌شده نگه‌می‌دارد، ترس از افسوس خوردن در آینده است. افراد می‌ترسند که از دیگران عقب بمانند و مجبور به گران‌تر خریدن کالا در آینده شوند. از سوی دیگر خریدن کالای ارزان‌تر از دیگری به هر کس نوعی حس افتخار می‌دهد. اگر کالایی را از فلانی ارزان‌تر بخری، حس رضایت از معامله و حس رضایت ازکالای خریداری‌شده نوعی تشویق و احساس خوب برای شما ایجاد خواهد کرد.

راهکار: شفاف‌سازی، تزریق امید واقعی 

 یکی از راهکار‌های اصلاح وضع موجود، شفاف‌سازی‌ است. اوضاع اقتصادی کشور باید برای مردم به شکل شفافی توضیح داده شود. امروز به مجرد اینکه رئیس‌جمهور آمریکا حرفی می‌زند یا خط و نشانی می‌کشد بر تن مردم ایران رعشه می‌افتد. چرا ؟  راه بعدی تشکیل کمپین‌ها و آغاز فعالیت‌های مدنی است. در جامعه ما باید هنجارهای مدنی زنده شود. مردم باید عضو کمپین‌های اجتماعی شوند و بدانند چرا بخرند؟ چی بخرند؟ چرا نخرند؟ چی نخرند. راهکار سوم امیدبخشی با اطلاعات واقعی به مردم است. باید مردم را نسبت به ادامه دلگرم کنیم و در عین حال التهاب جدیدی به جامعه وارد نکنیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید