![سقف آرزوهایتان بلند](/img/newspaper_pages/1397/04%20TIR/21/67/E%20L%20S%20A/0401.jpg)
درخشش ستارههای ورزش در فعالیتهای اجتماعی حال این روزهایمان را خوش کرده است
سقف آرزوهایتان بلند
![سقف آرزوهایتان بلند](/img/newspaper_pages/1397/04%20TIR/21/67/E%20L%20S%20A/0401.jpg)
نرگس قویزری
این روزها که بیشتر خبرهای تلخ از گوشه و کنار کشور به گوش میرسد و بازار اظهار نظر درباره همه موضوعات داغ است و بیشتر سلبریتیها با پستهای اینستاگرامی و پیامهای توئیتری هر روز بر یک موجی سوار میشوند و نام خودشان را بر سرزبانها میاندازند، عدهای هم هستند که بیکار ننشستهاند و حمایت از پشت لپ تاپ و گوشی موبایل را رها کرده برای خوشحال کردن مردم دست به کار شدهاند. یکی تا جنوبیترین نقطه پایتخت رفته و خودش را به پسرک عشق فوتبال رسانده، یکی تا جنوب کشور رفته و برای بهبود وضعیت زندگی مردم شهرش در این شرایط بد آب و هوایی قول و قرارهایی گذاشته و یکی دیگر تا استان سیستان و بلوچستان رفته و بیل به دست، کمر همت بسته تا بتواند آجری روی آجر بگذارد برای ساختن سرپناهی برای مردم نقاط محروم. این سلبریتیها ورزشکارانی هستند که به جای پول جمع کردن برای کمک و لغو کنسرت به جای پایین آوردن هزینه بلیت برای کمک به مردمی که دلخوشی ندارند، روی داشتههای خودشان حساب کردند و دستی جنباندند برای خوشحال کردن مردم. چهره خوشحال این هفته ما ورزشکاران مردمیای هستند که دست از تماشا برداشته و پا به میدان گذاشتهاند.
علیرضا جهانبخش در کوره آجرپزی
فوتبال و عکس یادگاری با متین و دوستانش
«علیرضا جهانبخش» ستاره فوتبال این روزهای ما که نه فقط برای مردم کشورش که برای هواداران فوتبال در کشور هلندی که فوتبالش سالها با ما فاصله دارد و حرفهای است، ستارهای دوستداشتنی و با اخلاق است و آقای گل لیگ حرفهای فوتبال هلند شده، بعد از بازگشت از جام جهانی 2018 روسیه به دیدن یکی از طرفدارانش رفت. هواداری که با بقیه هواداران او خیلی فرق دارد. وقتی تیم ملی فوتبال کشورمان برای رقابتهای جام جهانی در روسیه بود عکسی از گروهی از کودکان در زمین خاکی در کورههای آجرپزی منتشر شد که روی پیراهن هر کدامشان نام و شماره یکی از بازیکنان تیم ملی فوتبال دستنویس شده بود. متین روی تیشرت زرد رنگش یک زیرپیراهنی رکابی پوشیده و پشتِ آن، نام علیرضا جهانبخش، مهاجم تیم فوتبال را چسبانده بود.این عکس آنقدر دست به دست شد و در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی چرخید تا به دست خود جهانبخش رسید. این عکس شاید برای انگیزه دادن به بازیکنان منتشر شد تا بدانند چه چشمهای نگرانی به پاهای آنها دوخته شده و امید بچههای زیادی به برنده شدن آنها گره خورده است اما همان وقت علیرضا جهانبخش خواست تا کودکی که نامش را به لباسش زده به او معرفی کنند و این خبر باعث شد رویای دیدن جهانبخش رویای مشترک متین و همبازیهایش شود که هر روز در زمین خاکی و خشن روستایشان در حاشیه تهران، با دمپایی و توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکنند. از همان روز آنها هر صبح به امید دیدن قهرمانشان چشم باز کردند و خانه تا زمین خاکی را پیاد ه گز کردند و تا غروب پا به توپ دویدند و زمین خوردند تا وقتش برسد و جهانبخش را از نزدیک ببینند. تا اینکه بالاخره این هفته جهانبخش به دیدار متین پسربچه خاورشهری رفت، برایش توپ خرید و لباس شماره 18 خود را تن متین کرد و با او عکس یادگاری گرفت. لباسی که حالا به تن او بزرگ است و تا مچ پایش میآید اما حتما روزی که او هم مانند قهرمانش یک ستاره شود و در آسمان افتخار کشورمان بدرخشد، درست اندازه متین خواهد شد.
جهانبخش پیش از این هم در کارهای خیرخواهانه پیشقدم شده بود. در زمان زلزله کرمانشاه که هر کسی هر کاری از دستش برمیآمد انجام میداد او هم با فروش پیراهنش در یک مزایده هزینه آن را برای کمک به زلزلهزدگان اختصاص داد. در این مزایده که به همت بهزیستی استان گیلان انجام شد، پیراهن شماره 9 تیم ملی فوتبال کشورمان که جهانبخش در بازی تیم ملی در جام جهانی 2014 برزیل مقابل تیم ملی آرژانتین به تن داشت قبل از بازی سپیدرود با پرسپولیس در ورزشگاه سردار جنگل به فروش رسید و عواید آن برای کمک به بیماران قطع نخاعی زلزله کرمانشاه تقدیم شد.
لحظه شماری برای دیدن متین
متنی که جهانبخش درباره این کار خیرخواهانهاش در اینستاگرامش همراه با چند عکس در کنار متین منتشر کرد:
«خداراشکر که توانستم این کوچولوی نازنین را از نزدیک ببینم. از وقتی فهمیدم کجاست لحظه شماری میکردم برای دیدنش که بتوانم حس قشنگی که با عکسش و آن نوشته پشت کمرش به من داد را حتی یک مقدار هم که شده با دیدارش به او برگردانم. متین همان بچهای بود که فکرش را میکردم. شیطان و بازیگوش.
کاری که خودش دوست داشت را پیش میبرد. ولی اینکه فوتبال را خیلی دوست داشت یا اینکه میخواست فوتبالیست شود را نتوانستم تشخیص بدهم. متین و متینهایی که چنین شرایط زندگی را دارند( با تمام احترام) مثل همه بچههای این کشور حق انتخاب و امیدواری به آینده ای روشن دارند و نباید دنیای این عزیزان به کارگاه آجرپزی اطراف تهران محدود باشد. باید بتوانند تحصیل کنند، آرزوهای بزرگ داشته باشند و حداقل امکاناتی برابر با همه ما داشته باشند. زمین خاکی، دمپایی پاره و لباس خاکی متین، بدجور من را یاد بچگی خودم انداخت، با این تفاوت که من توانستم سقف آرزوهایم را بزرگتر ترسیم کنم و آرزوی من این است که این بچهها هم بتوانند سقف آرزوهای بزرگتری داشته باشند.
امیدوارم بتوانیم در این مسیر به متین و متینهایی که در کشورمان کم نیستند،
یاری بیشتری بدهیم. من به متین و دوستانش قول دادم که چندتا از بچههای تیم ملی را ببرم پیششان و اطمینان دارم که بچهها هم از این دعوت استقبال میکنند. خواستم لباس اصلی را که در جام جهانی پوشیدم با دستان خودم به متین بدهم و البته یک لباس با سایز خودش هم به این گلپسر دادم.»
یوسف کرمی در مناطق محروم سیستان و بلوچستان
میخواهم صدای این مردم باشم
عکسها و فیلمهایی از این قهرمان تکواندو و دارنده مدال برنز المپیک منتشر شده که او را در حال جابهجایی فرغون سیمان، بیل بهدست گرفتن و انجام کارهای سخت فیزیکی در روستاهای شهرستان دلگان استان سیستانوبلوچستان نشان میدهد. جایی خیلی دورتر از زادگاهش در استان آذربایجانشرقی. این ملی پوش سابق تیم ملی تکواندی کشورمان مدتی است به جنوبشرقی کشور و منطقهای محروم آمده تا کنارشان باشد. او همراه با گروهی از دوستانش چندسالیاست در سیستانوبلوچستان حضور دارد. چند گروهی دوستانه که چند سال پیش راه افتاده است. چندین سال پیش در فضای مجازی گروهی تشکیل دادند که کار خیر انجام میدهد. هر ماه از ۱۰ هزار تومان به بالا کمک جمع میکنند و آخر هر ماه هم با توجه به بودجهای که در صندوق وجود دارد، کارهای خیر انجام میدهند. با پولی که در صندوق جمع شده است، کمک به درمان بیماران نیازمند میشود، زندانیها آزاد میشوند، نزدیک اعیاد مذهبی و دینی، لباس نو و مایحتاج روزمره خریداری میشود. داستان حضور در سیستانوبلوچستان هم از همین گروه شکل گرفت و این عکسهایی که این روزها در فضای مجازی دیده میشود هم جدید نیست و مربوط به همان سه، چهار سال پیش است. زمانی که خیلی اتفاقی در یکی از مناطق محروم سیستان و بلوچستان حاضر شدند برای اینکه به آنها بگویند با شما همراه هستیم و صدایتان در کشوریم. یک روز رفتند و همانجا ماندگار شدند. کرمی گفته است: «مردم سیستانوبلوچستان در شهرکی در کپرها (اقامتگاههای سایهبانی که با شاخه درختان ساخته میشود) زندگی میکنند. من دوست داشتم زبان آنها باشم و از طرف آنها بهعنوان یک نماینده، بگویم که در کشورمان همچنین جاهایی داریم، لطفاً وقت بگذارید و به آنجاها هم سر بزنید. برای روز اول، ما قرار بود که فقط در منطقه حاضر شویم و با گرفتن چند تا عکس و رساندنش به مسئولان، برای فراهم کردن امکانات در این منطقه فکری کنیم، اما وقتی که دیدم آنها در منطقه در آن شرایط سخت کار میکنند و با کمترین امکانات خانه میسازند، نتوانستم از کنار این موضوع بگذرم. گفتم که باید خودم هم دستبهکار شوم و با آنها کار کنم. این دلگرمی خیلی خوبی برای آنها بود.» آن زمان او ، برای کار جهادی و بهعنوان یک مدرس تکواندو در سیستانوبلوچستان حاضر شده بود. کار کردنش در کنار آنها نمادین بود و دوست داشت به همه بگوید که با وجود مشکلات خودشان دست روی زانو میگذارند و کار میکنند. اما حالا هر وقت در سیستان حاضر میشود، حداقل یکی، دو روزی هم در کنار گروه با مردم کار میکند.
مسعود شجاعی در راه اردوهای جهادی خوزستان
هدیه اعضای تیمملی به مردم جنوب
بعد از خبرهای تلخ درباره شرایط آب و هوایی خوزستان و سختیهای مردم برای داشتن زندگی عادی، مسعود شجاعی که خودش هم اهل خوزستان است در سفری که به شهرهای جنوبی کشور داشت، از شرایط زندگی مردم بازدید کرد و برای کمک به آنها پیشقدم شد. کاپیتان تیم ملی فوتبال کشورمان به دعوت بسیج دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز نیز در این دانشگاه حضور پیدا کرد و میهمان آن ها بود و عکس هایی به یادگار در کنار آن ها انداخت. این ستاره فوتبال قول داد که سه دستگاه آب شیرین کن به هزینه بازیکنان تیم ملی به شهرهای جنوبی کشور اهدا شود. شجاعی همچنین دعوت بسیج دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز را برای پیوستن به جمع جهادگران این دانشگاه پذیرفت و پیراهن بسیج سازندگی را هم از آنها هدیه گرفت.
ماجرا از این جا شروع شد که بعد از مشکلات به وجود آمده برای مردم خوزستان و پستی که مسعود شجاعی برای حمایت از آنها در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد و از مشکلات مردم آبادان و خرمشهر نوشت و از برخی مسائل انتقاد کرد؛ انتقادهایی که شاید زیاد به مذاق مردم این خطه خوش نیامد. بسیج دانشجویی اهواز هم از کاپیتان تیم ملی دعوت کرد تا حضوری پیگیر وضعیت مردم خوزستان شود. شجاعی هم به قولی که داده بود خیلی زود عمل کرد و راهی این شهر شد. مهدی طرفی مسئول بسیج دانشگاه که در گذشته بارها درباره اقدامات و حرفهای شجاعی اظهارات مخالفی کرده بود این بار در توئیترش نوشت: با مسعود شجاعی خندیدیم، بحث کردیم و البته اختلاف نظرهایی داشتیم اما در انتها همه به این نتیجه رسیدیم که حرکت نظام رو به جلو است و همه باید برای کمک به مردم کمک کنیم... آقای شجاعی متقبل شدند هزینه 3 عدد آب شیرین کن را از طرف بچههای تیم ملی تأمین کنند.