
پارکینگ شترهای تهران!
روزگاری کاروانسرای کوچه شترداران چنان مشهور بود که برای آن شعر سرودند

مرضیه موسوی|خبرنگار:
موسفیدهای تهران هنوز نام کوچه «شترداران» را در خاطر دارند؛ کوچهای در خیابان ری و بالاتر از میدان قیام که این روزها به نام کوچه شهید دیانی شناخته شده است و روزگاری که هنوز خبری از اتومبیل و وسایل نقلیه موتوری نبود، کاروانسرای این کوچه محل استراحت و نگهداری از شترها و حیوانات چهارپا بود. کوچه عریض و طویل شترداران در گذر سالها دستخوش تغییرات زیادی شده است. اما هنوز درست در ابتدای این کوچه رد و نشانههایی از معماری تهران قدیم به چشم میخورد؛ ایوان رو به خیابان و مقرنسکاریها و ستون باریکی از این گاراژ باقی مانده که هر روز فرسودهتر از قبل به نظر میرسد.
کوچه در دوره قاجار که هنوز شهر در قرق خودروها درنیامده بود محلی بود برای نگهداری از شترها؛ طویلهای بزرگ که شترهای خسته از دوندگیهای روزمره در جادههای خاکی تهران در آن استراحت میکردند و چیزکی میخوردند و شب را به صبح میرساندند. به همین دلیل هم کوچه به نام کوچه شترداران شهرت پیدا کرد. شیخ «حسن روضهخوان کاشی» از معروفترین ساکنان این کوچه بود که در دوره ناصرالدین شاه در مسجد و مدرسه علمیه صدر درس طلبگی میخواند.
شیخ حسن گاهی شبها در حیاط یا گلدسته مسجد شاه که دیوار به دیوار مدرسه صدر قرار داشت مناجات و روضهخوانی میکرد. یک شب که ناصرالدین شاه از صدای او، بیدار و عصبانی میشود دستور میدهد شیخ حسن را نزد او بیاورند. ناصرالدین شاه از شیخ حسن نام و نشانش را میپرسد و وقتی میفهمد او روضهخوان است میگوید: «بخوان ببینم چه میخوانی! » شیخ حسن شروع به خواندن میکند: «بیاییدای شترداران/ ببندید محمل زینب(س)/ که بر باد فنا رفته/ مکان و منزل زینب(س)...» خشم و غضب ناصرالدین شاه از شیخ حسن جایش را با گریه و مرثیه عوض میکند و دستور میدهد که انعام خوبی به او پرداخت کنند. همین ماجرا شیخ حسن را به «شیخ حسن کوچه شترداران» معروف میکند.
کوچه هندوانهفروشی
کوچه شترداران با گاراژی بزرگ و قدیمی شروع میشود که درست نبش کوچه قرار دارد. ابتدای کوچه شترداران یکی از معروفترین زولبیاوبامیهفروشیهای شهر تهران به چشم میخورد که مشتریهای همیشگی از گوشه و کنار محلههای تهران دارد. «سید محمد نوریزادگان» صاحب زولبیافروشی که متولد کوچه شترداران است میگوید: «این کوچه به کوچه هندوانهفروشی هم معروف بود. چون تا چند سال پیش اینجا مغازه هندوانهفروشی بود که در تمام فصلهای سال فقط هندوانه میفروخت.
هندوانههایش هم همیشه شیرین و درجه یک بودند.» دیوارهای کاهگلی ساختمانهای قدیمی در کنار ساختمانهای جدید و نماهای سنگی ظاهری دوگانه به کوچه شترداران داده است؛ هرچند تعداد ساختمانهای نونوار شده این خیابان به تعداد ساختمانهای قدیمی میچربد. کوچه شترداران کوچهای طویل و پر پیچ و خم بود که حالا طول این کوچه را چند کوچه نه چندان بلند تشکیل داده است. نوریزادگان میگوید: «این کوچه بافت خیلی مذهبی دارد و 3 مسجد و 20 حسینیه از ابتدا تا انتهای کوچه شترداران به چشم میخورد.
از جمله مسجد حوری، حسینیههای هدایت و مکتبالزهرا(س).» نامهایی مثل مدرسه راهنمایی «محبانالحسین(ع)» و مهدکودک و پیشدبستانی «گل زهرا» و خیریه «حضرت زهرا(س)» و... از دیگر اسمهایی است که در کوچه شترداران به چشم میخورد. سردر اغلب خانهها کاشیهایی نقش بسته به آیت الکرسی و وان یکاد و آیههای قرآنی جا خوش کرده است. دختران پیشدبستانی گل زهرا چادر بر سر میکنند و به سمت این پیشدبستانی روانه میشوند.
روی مرز شهر
کتابخانه هدایت فرصتی است جا خوش کرده در کوچه شترداران که بهانه حضور دیگر اهالی تهران را در این محله فراهم میکند. کالسکهخانههایی که روزگاری در آن شترها و اسب و چهارپایان دیگر اتراق میکردند و کالسکهها در زمان استراحت صاحبانشان متوقف میشدند جای خود را به گاراژهای تعمیر اتومبیل داده است. رد پای معماری تاریخی هنوز در گوشه و کنار این گاراژها روی طاقهای ضربی و درودیوار آن به چشم میخورد. بیآنکه کسی خاطرهای از این درودیوارها در ذهنش باقی مانده باشد. ساختمانهای قدیمی کوچه شترداران حالا لقب «فرسوده» را با خود یدک میکشند و بیش از هر چیز دیگری ساختمان گاراژ نبش این کوچه با ایوانی که قصد فرو ریختن را در پیش گرفته خود را به رخ میکشد. پنجرههای چوبی و گچبریهای ایوان هر روز خستهتر از دیروز پیش چشم عابران خودنمایی میکنند.
روایتهای قدیمیهای محله قیام و مولوی از حضور کاروانهای تاجران در این نقطه از شهر شنیدنی است. نزدیکی به بازار تهران و البته دروازههای خروجی شهر، راه برای حضور این کاروانها در محله مولوی و قیام را فراهم کرده است. خانواده کارگران این کاروانها و پادوها در خانههای پر اتاق بازار ارامنه و بازارچه سعادت اتراق میکردند و نزدیک کوچه مالفروشها سکونت یک ماهه خود در تهران را سپری میکردند. شترها و کالسکهها در کوچه شترداران جا میگرفتند و تاجران برای خرید و فروش سر به قطب اقتصادی پایتخت قاجار میزدند. کاروانسراهای موجود در حوالی بازار سید اسماعیل و بازارچه سعادت باراندازهایی برای بستن بار این شترها داشت و آنها را به سمت شهر خود روانه میکرد. کوچه شترداران در دوره قاجار در مرزهای شهر تهران در حصار ناصری قرار داشت و حاشیه بیرونی شهر تهران به حساب میآمد.