• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
چهار شنبه 26 آبان 1400
کد مطلب : 145694
+
-

بی‌خانمان‌های درگیر اعتیاد هرروز چشم ‌انتظار «افسانه»و«لیلی»اند

خانم دکتر! سرنگ داری؟

خانم دکتر! سرنگ داری؟

مرضیه موسوی


کارتن‌خواب‌ها «خانم دکتر» صدایشان می‌کنند‌؛ تنها به خاطر چسب زخم و باند استریلی که در میان افراد بی‌خانمان بوستان‌های دروازه‌غار پخش می‌کنند. «افسانه» و «لیلی» امروز گشت سیار خانه خورشید را برعهده دارند. کوله پشتی را از وسایل بهداشتی و چسب زخم و پماد سوختگی پر می‌کنند و به پاتوق‌هایی سر می‌زنند که روزگاری خودشان در آن می‌پلکیدند. چند سالی است که مصرف موادمخدر را ترک کرده‌اند و حالا درد افراد بی‌خانمان مانده در بوستان‌های دروازه‌غار را خوب می‌شناسد. گشت‌های سیار اجتماعی در محله دروازه‌غار سال‌ها است که احساس بی‌پناهی را از کارتن‌خواب‌ها و معتادان این مناطق دور می‌کنند و به آنها راه کمپ‌های ترک اعتیاد و مددسراها را نشان می‌دهند.

ظهر شده و بوستان‌های دروازه‌غار کم‌کم شلوغ می‌شود. افسانه و لیلی خود را به مرکز کاهش آسیب زنان سرزمین خورشید می‌رسانند. پماد سوختگی، چسب زخم، وازلین، سری قلیان، سرنگ، لباس زیر، پد بهداشتی و دیگر وسایل را در کوله‌هایشان می‌ریزند و راهی بوستان میثاق می‌شوند‌؛ یکی از چند پاتوق محلی معتادان و کارتن‌خواب‌ها در دروازه‌غار. از زمان شیوع کرونا ماسک هم به موجودی کوله‌هایشان اضافه شده. لیلی 8 سالی است که مصرف موادمخدر را ترک کرده. سال‌هاست برای کمک به همدردانش در بوستان‌های دروازه‌غار به جمع گشت سیار خانه خورشید اضافه شده. می‌گوید: «من و همسرم هر دو مصرف‌کننده بودیم. حتی یکی دو سالی به همراه دخترم در این بوستان‌ها زندگی کردیم. یادم نمی‌آید آن سال‌ها صبح را چگونه شب می‌کردیم. نمی‌فهمیدم که دخترم چطور در تابستان و زمستان در این در به دری دوام آورد و همراه ما بود. خانه خورشید پناه بزرگی برای من بود که مصرف مواد را ترک کنم و زندگی‌ام را دوباره بسازم. همه افرادی که در این بوستان هستند، روزی خانه و زندگی داشتند. حالا برای ساختن دوباره زندگی‌شان نیاز به کمک و راهنما دارند. من که سال‌ها مصرف‌کننده بودم خوب می‌دانم که ترک کردن تنهایی امکان‌پذیر نیست.»



 آرایشگاه مهمان خانه خورشید
سوز سرما به‌صورتشان سیلی می‌زند. گله گله آتش درست کرده و دورش جمع شده‌اند. نشسته که نه! چرت می‌زنند. افسانه می‌گوید: «پاییز و زمستان، فصل سوختگی دست و پای کارتن‌خواب‌هاست. پای آتش چمباتمه می‌زنند. داغی آتش که پایشان را می‌سوزاند چرتشان پاره می‌شود. به همین دلیل در کوله‌هایمان پماد سوختگی هم داریم تا زخم و تاول سوختگی زودتر خوب شود.»
معتادانی که زیر سقف آسمان خانه کرده‌اند، با دیدنشان آنها را صدا می‌زنند. وسایلی که نیاز دارند را از آنها ‌طلب می‌کنند و اگر در بساطشان نباشد، قولش را می‌گیرند که فردا و پس‌فردا سفارششان را به دستشان برسانند. افسانه که سال‌ها مصرف‌کننده و تولیدکننده شیشه بوده می‌گوید: «هر فردی که روزی مصرف‌کننده بوده ممکن است دوباره وسوسه مصرف مواد به سراغش بیاید. ما به کمک راهنماهایمان یاد گرفته‌ایم که چطور با این وسوسه‌ها کنار بیاییم. راستش من وقتی شرایط زندگی افراد کارتن‌خواب در دروازه‌غار را می‌بینم به خودم نهیب می‌زنم که اگر دوباره به سمت مصرف مواد بروم چنین روزگاری خواهم داشت.»
به سراغ جمعی می‌رود که مشغول بریدن فویل و زرورق هستند. چند سری قلیان به هر کدامشان می‌دهد و می‌گوید: «گرمخانه‌ها باز شده و بهتر است شب‌های بارانی در بوستان نمانند.» زنی یک ژتون آرایشگاه و یک ژتون حمام از افسانه می‌گیرد و راهش را به سمت کنج باغچه‌ای که خانه‌اش است کج می‌کند. افسانه می‌گوید: «این افراد هیچ پولی برای رفتن به حمام عمومی ندارند. با کمک خانه خورشید با یکی از حمام‌های عمومی قرارداد بسته‌ایم تا ژتون‌های حمام را از بچه‌ها قبول کنند. خانه خورشید هزینه آن را حساب می‌کند.» کوتاه کردن موها هم مشکل دیگری در این بوستان است که با دست به دست شدن این ژتون‌ها برطرف می‌شود. افسانه می‌گوید: «خیلی از افرادی که در این بوستان هستند حتی به ژتون حمام خود هم رحم نمی‌کنند و پیش آمده که آن را بفروشند تا با پولش مواد بخرند.»

این خبر را به اشتراک بگذارید