جریمهکردن شوخی بزرگی است
صادق زیبا کلام استاد علومسیاسی در نقد مدیریت در مبارزه با کرونا، میگوید مدیریت این بحران همان نمرهای را میگیرد که برای مدیریت ارز، بلایای طبیعی، کاهش اعتماد عمومی و بحرانهای دیگر میتوانیم بدهیم
نورا عباسی ـ روزنامهنگار
درست است که شب و روزهای زندگیمان با کرونا گره خورده و لحظهای از زندگیمان فارغ از اندیشه کرونا ثبت نمیشود، اما یک خبر در مهرماه بحثهای کرونایی را به سمت و سوی جدیدی برد؛ خبری از جریمههای کرونایی. نوزدهمین روز مهرماه بود که حسن روحانی رئیسجمهور در جلسه ستاد مقابله با کرونا از جریمههای کرونایی رونمایی کرد. براساس این دستورالعمل جدید، رانندگان تاکسی درصورت استفاده نکردن از ماسک ۱۰۰هزار تومان جریمه میشوند و اگر مسافر بدون ماسک را سوار کنند هم باید 20هزارتومان هزینه جریمه بدهند. نکته مهم این دستورالعمل جدید در برخورد با افراد بود؛ چرا که مقرر شد تا اگر فرد مبتلا به کرونا قرنطینه را رعایت نکند، 200هزار تومان و همچنین فردی که در سطح جامعه ماسک نمیزند، ۵۰هزار تومان جریمه شوند. برای بررسی تجربه جهانی در مدیریت کرونا و پاسخ به این سؤال که چرا دولت برای کنترل کرونا به گزینه دریافت جریمه رسیده است با صادق زیبا کلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفتوگو کردهایم.
از نظر شما عملکرد مسئولان کشور در مدیریت این بحران تا چه حد قابلقبول است؟ و فارغ از بحث مدیریت این ویروس در ایران اگر بخواهیم نگاه کلی به مدیریت کشورهای دیگر در برابر ویروس کرونا داشته باشیم، باید کدام کشورها را در فهرست موفقها قرار داد؟
شاید اغراق نباشد که بگوییم کارآمدترین و جدیترین مراقبت در قبال کرونا از جانب کشور چین اجرا شد. مدیریت کرونا تنها موردی بود که نشان داد اقتدارگرایی و دیکتاتورگرایی یک مزیت دارد؛ چرا که کشور چین دست به قرنطینه جدی زد و برای شهروندانش راه گریزی در برابر قرنطینه باقی نگذاشت. تا آنجا که بنده اطلاع دارم هیچ کشور دیگری نتوانست اینگونه دست به کنترل کرونا بزند.
بحث نحوه اجرای قرنطینه در کشورهای دیگر نیز وجود داشت و دولتها براساس مسائل اقتصادی و اجتماعی دست به تصمیمگیری زدند. تقابل قرنطینه و مسائل اقتصادی تنها در ایران مشکل ساز نشد، چرا که کشورهای دیگر نیز چنین مسئلهای را تجربه کردند اما در این میان یک تفاوت بارز میان کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه با ایران وجود دارد؛ میزان خسارت پرداختی از جانب کشورهای پیشرفته به مردم در قبال انجام قرنطینه، قابل مقایسه با ایران نیست.
مسئله بعدی درباره مدیریت کرونا به این موضوع بازمیگردد که کشورهای پیشرفته تلاش کردند تا امکانات بیمارستانیشان را گسترش دهند اما ما متأسفانه شاهد گسترش خدمات درمان نبودیم و این خلأ هر روز مدیریت را سخت و سختتر میکند.
اگر بخواهیم با توجه به نکاتی که شما به آنها اشاره کردید، دست به تحلیل وضعیت کنونی بزنیم، باید بگوییم نحوه مدیریت کرونا در ایران خوب بود یا مبتنی بر آزمون و خطا پیش رفت؟
در پاسخ به این سؤال لازم است که با دیدی کلیتر به موضوع نگاه کنیم. اگر شما کارنامه مدیریتی کشور در برخورد با بحرانهایی همچون زلزله، سیل، بالا رفتن ارز، کاهش اعتماد عمومی و... را بسنجید به این نتیجه میرسید که در تمام این عرصهها عملکرد در سطح یکسان قرار داشت، بنابراین یک نمره مشابه دریافت میکند.
بهعبارت دیگر اینگونه نبوده است که در مسئله زلزله کرمانشاه نمره مدیریت مسئولان 20 باشد اما در موضوع کرونا نمره پایین دریافت کنند. در واقع نحوه مدیریت بحران در ایران در سطح پایینی قرار دارد. همان نمرهای که به مدیریت سیل و زلزله دادهایم را باید اکنون به نام مدیریت کرونا ثبت کنیم.
دلیل این اتفاق چیست؟
به این دلیل که افراد متولی حل مشکل سیل و زلزله در کشور ما همان افرادی هستند که برای مدیریت دیگر بحرانها ازجمله کرونا وارد میدان میشوند.
این مربوط به ظرفیت مدیریتی یا همان بحث محدودیتهای مالی کشور در دوران تحریم است؟
این دو موضوع در هم تنیده هستند و باید بگویم که مدیریت نادرست بحرانهایی مانند کرونا بهدلیل مدیریت نادرست و ظرفیت مالی محدود است. در روزگاری که ما از کرونا صحبت میکنیم، همزمان مشکلی به نام تنش ارزی کشور را فرا گرفته است، برای مدیریت کشور در قبال بالا رفتن ارز باید چه نمرهای داد؟ از نظر من هر نمرهای که در این حوزه به مسئولان میدهیم باید بسط داده شود، همان نمره را به موضوع مدیریت کرونا داد.
مقصود این است که در کارنامه کشور، بحرانهای مختلفی مانند ارز، ناامیدی نسل جوان، کاهش امید، بلایای طبیعی و البته کرونا وجود دارد. اینگونه نیست که مدیریت کشور در حوزه کرونا بالاترین نمره را کسب کرده باشد اما در دروس دیگر کمترین نمره را داشته باشد. کم و بیش عملکرد دولت در تمام این بحرانها همانند هم بوده است.
بنابراین یک نحوه مدیریت نادرست در مقابله با تمام بحرانها ازجمله کرونا وجود دارد، این شیوه در تمام موضوعات بسط پیدا کرده است، پس نباید فکر کرد که تنها در حوزه مدیریت کرونا نمره منفی کسب شده است بلکه بسیاری از شیوههای مدیریت بحران نیز در همین سطح قرار دارند.
ما شاهد بودیم که در روزهای اخیر موضوع جریمه کردن افرادی که ماسک نمیزنند، مطرح شد. به نظر شما جامعه ما تا چه اندازه ظرفیت پذیرش چنین تصمیماتی را دارد و اینکه جریمه کردن تا چه حد میتواند از قدرت بازدارندگی برخوردار باشد؟
از نظر من چنین تصمیماتی تغییری در کشور ایجاد نمیکند و جریمه کردن یک شوخی بزرگ است. شاید یک راننده را با سازوکار موجود بتوانند جریمه کنند اما جریمه کردن عابران پیاده دور از ذهن است.
یعنی جریمه مالی اثرگذاری ندارد؟
نه. هیچ اثری ندارد.
چرا؟ این مربوط به بستر فرهنگی جامعه است؟
نه، دلیلش این است که بر سر اعمال این جریمهها اما و اگر بسیاری وجود دارد. جریمه کردن عابران پیاده امری دور از ذهن بهنظر میرسد. از نظر من شایستهترین کاری که در این حوزه میتوان انجام داد این است که وسایل مورد نیاز بهداشتی برای مقابله با کرونا مانند ماسک و الکل با قیمت کمتر در اختیار مردم گذاشته شود. در این صورت خود مردم به سمت رعایت پروتکلهای بهداشتی حرکت میکنند.
بهنظر من ارزش دارد که به شکل آزمایشی یک طرحی را اجرا کنند و به افراد بدون ماسک در مترو و اتوبوس، ماسک رایگان بدهند، نمیدانم این چه هزینهای ایجاد میکند اما بهنظر میتواند راهگشا باشد.
بهنظر شما چرا مسئولان در این مسیر حرکت کردند و مجبور به استفاده از جریمه شدند؟ به این دلیل بود که فرهنگسازی جواب نداد یا...
مسئولان ما میخواهند به مردم نشان دهند که در حال انجام فعالیتهای مهم و اثرگذاری هستند. دلیل دیگر هم این است که میخواهند نشان دهند بخشی از این اتفاقات مربوط به مشکل فرهنگی است و اگر مردم را جریمه کنند، ماسک میزنند. ما میدانیم که بخشی از کوتاهی
مردم ما برای ماسکزدن با مشکلات مالی گره خورده است و بنابراین نباید تمام دلایل این حوزه را به موضوعات فرهنگی ربط داد.