• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
یکشنبه 27 آبان 1397
کد مطلب : 37889
+
-

هفت‌خوان هفت‌تپه

بیژن کیامنش | روزنامه‌نگار

کارگران هفت‌تپه در روزهای گذشته با سردادن برخی شعارهای صنفی به‌ویژه تأخیرهای طولانی‌مدت در پرداخت حقوق و دستمزد، از سوی دست‌اندرکاران این کارخانه، تجمعاتی را در محیط پیرامونی این کارخانه قدیمی انجام دادند. ‌‎تصویرهای خبری که از این رویداد در رسانه‌ها انعکاس ‌‎یافت گویای این است که معضل یاد شده به‌دنبال اجرای سیاست خصوصی‌سازی پدید آمده است.

‌‎‌‎دراین شرایط به‌نظر می‌رسد که خصوصی‌سازی انجام گرفته به‌دلیل اجرای ناقص طرح و واگذاری بنگاه‌ها به افرادی که چندان اهلیت مدیریت و رویارویی با مشکلات ناشی از سرمایه‌گذاری را نداشته‌اند، شکل گرفته است. ‌‎‌ ‎نکته دیگر آنکه ادامه چنین معضلی می‌‎تواند پیامد اجرای ناقص قانون کار نیز تلقی شود ‌‎‌‎زیرا به‌طور طبیعی در شرایطی که کارگران تصور ‌کنند که زیر چتر حمایتی این قانون هستند، هیچ‌گاه دست به اعتراض و گلایه‌های صنفی نخواهند زد. ‌‎‌‎از این‌رو تجمعات صنفی هنگامی رخ می‌‎دهند که کارگران خود را مستقیم رودرروی مشکلات، بی‌پاسخ می‌‎بینند؛ زیرا قانون کار به وزارت کار امکان می‌‎دهد که بتواند در مواقع بروز مشکل، به سرعت مداخله کند و با بهره‌گیری از مفاد حمایتی این قانون که حقوق عمومی نیز تلقی می‌‎شود، ‌‎به حل سریع معضل بپردازد، ‌‎‌‎اما هنگامی که مفاد قانون کار از منزلت حقوق عمومی به سوی حمایت صریح از یک بخش دعوا حرکت کند، ‌‎ می‌‎توان انتظار داشت که مشکلات پیش آمده به گره کور تبدیل شود. ‌‎‌‎اما مشکل کارفرما چیست؟

اغلب واگذاری‌های انجام شده در سال‌های گذشته با مشکلات و حاشیه‌های بسیاری روبه‌رو شده‌اند. ‌‎‌‎کاهش حجم تولید، افزایش معضل نقدینگی و ناهمخوانی سیاست تولیدی با واردات باعث شده برخی بنگاه‌های تولیدی و صنعتی با مشکل روبه‌رو شوند. ‌‎‌‎برای نمونه در دولت نهم و دهم واردات شکر آزاد اعلام شد؛ ‌‎‌‎به‌طوری که تعرفه صفر درصدی شکر باعث شد انبارهای برخی از استان‌ها سرشار از این کالای راهبردی شود. ‌‎‌‎ کمترین پیامد این اتفاق، اختلال طولانی‌مدت در روند کار بسیاری از کارخانه‌های مرتبط با تولید قند و شکر بود. ‌‎‌‎اما فراتر از این رویداد باید به نوسان تند نرخ ارز و نیز تحریم‌ها اشاره کرد. ‌‎‌‎هرچند برخی از صاحب‌نفوذان به‌صورت رانتی بنگاه‌های بزرگ صنعتی را دریافت کرده‌اند؛ ‌‎‌‎اما نوسان نرخ ارز و بروز تحریم‌ها، قادراست حرکت طبیعی هر مرکز تولیدی را با بحران روبه‌رو کند. ‌‎‌‎حال سؤال این است که آیا می‌‎توان انتظار داشت کارگران با این وعده‌ ‌که در آینده از مواهب تولید برخوردار خواهند شد، این فشارها را بر دوش بگیرند؟ ‌‎به‌نظر می‌‎رسد چنین خواستی چندان منصفانه نباشد. ‌‎‌‎ در این شرایط باید گفت اتفاقات اخیر هفت‌تپه از 3ضلع برخوردار است؛ ‌‎صاحب بنگاه لازم است کارگران را همچون سرمایه اصلی خود تلقی کند و با نگاهی اخلاقی‌تر، ‌‎آنان را در تمامی اتفاقات، ‌‎ مشارکت دهد. ‌‎همانگونه که حفظ و افزایش سرمایه‌های خود را راهبردی می‌‎پندارد، مشکل دستمزدی و معیشتی کارگران را نیز مشکل خود تلقی کند. ‌‎‌ ‎دست‌اندرکاران اداره کار استان نیز باید با نگاهی ملی، ‌‎ اقدام به حل مشکل کارگران این کارخانه براساس مفاد صریح قانون کار کنند. ‌‎ضلع سوم این ماجرا کارگرانی هستند که به‌حق برای استیفای حقوق خود تلاش می‌کنند.

این عده مطمئنا با مشاهده ملموس اقدامات واقعی و حمایتی مدیران کارخانه و مسئولان استانی برای حل مشکلات کارگران، حل هر نوع معضلی را با نگاهی مشارکت‌جویانه‌تر به پیش خواهند برد. افزون بر این تداوم چنین رویه‌ای باعث خواهد شد که کارگران ‌‎ خود را طبق قانون، ‌‎ بخشی از حرکت بزرگ تولیدی تلقی کنند و حل هر معضلی را به‌جای تجمع، بر بستر مذاکره و گفت‌وگو به پیش ببرند.

این خبر را به اشتراک بگذارید