یادم تو را فراموش
مروری بر ۵ فیلم با موضوع آلزایمر
بیماری زوال عقل دستمایه فیلمهای زیادی در این سالها بوده است؛ فیلمهایی با حال و هوایی متفاوت که سازندگانشان هر کدام نسخهای برای این عارضه و افراد درگیر با آن پیچیدهاند.
یکی از رایجترین تکنیکها و الگوهای کاربردی بهبود حافظه، بازگشت به یونان باستان یا استفاده از روش قصر حافظه است؛ شیوه لوکی، قصر حافظه یا کاخ ذهنی، هرچه آن را بنامیم، ابزاری یادیار است که برای پیادهسازی آن حقایق، آدمها و اتفاقات زندگی در داخل اتاقهای یک ساختمان چیده میشوند؛ ساختمانی ترجیحا واقعی و آشنا برای فردی که دارد حافظهاش را از دست میدهد... این فرد برای تداعی خاطراتش از این اتاق به اتاق دیگر قدم میزند و در مواجهه با لوکیشنهای شخصی تعبیه شده در هر اتاق، کمکم ایماژها و تصاویر کمرنگشده در ذهن او جان میگیرند.
هولناکتر از فراموشی
درباره فیلم تحسینشده «پدر» ساخته فلوریان زلر و بازی آنتونی هاپکینز
سالها قبلتر از آنکه «برکینگ بد»، نام هایزنبرگ را بر سر زبانها بیندازد، او را در مدرسه و دانشگاه با «اصل عدمقطعیت» شناختیم؛ همان که همکار حمید «هامون» در برگردان فارسی «Uncertainty principle» میان عدمیقین، بییقینی و یا اصل فقدان یقین دست و پا میزد اما هامون اصرار داشت به عدمقطعیت؛ «این بهمعنای استیصال مغز بشر هم هست؛ یعنی میگه کل جهان موجود یا پدیدههای بیرونی... ببین، اساسا میگه کوچکترین ذرات هنوز معلوم نیست چیه؛ موجه، ذرهاس، روحه، جسمه...» و بعد وقتی کلافگی و بیحوصلگی رفیقش را دید، کتابی برداشت، آن را ورق زد و رفت سراغ آن که ببینند، «دریابندری چی میگه، آشوری چی میگه، عنایت چی میگه...» اما خودش هم حوصلهاش سررفت، کتاب را بست و روی میز گذاشت و گفت: «خودت ببین دیگه!» پس از آن خدابیامرز خسرو شکیبایی همانطور پرطمطراق تکرار کرد؛ «اصل عدمقطعیت».