شبهای تهران
خیانت در سینمای فارسی چگونه به تصویر کشیده میشد؟
فریدون جیرانی
خیانت موضوعی نیست که سینمای ایران در دودهه به آن پرداخته باشد و این داستان پیشینه و سابقهای طولانی در فیلمهای ایرانی دارد. خیانت اختراع سینمای پس از دوران اصلاحات نیست و قبل از آن، در سینمای قبل از انقلاب شاهد فیلمهای زیادی بودیم که با همین تم ساخته شده بودند. به عنوان مثال در «شبهای تهران» (سیامک یاسمی 1332) خیانت موضوع اصلی فیلم است و این فیلم که قبل از کودتای 28 مرداد 1332 ساخته شده حرفهای تازهای به نسبت زمان خودش میزند. در شبهای تهران، محسن (جمشید مهرداد) وارد زندگی زنی متاهل به نام مهین میشود که همسرش محمود (محسن مهدوی) دادستان است. مهین از شوهرش جدا میشود و به عقد محسن درمیآید ولی محسن به او هم خیانت میکند و سراغ زنی دیگر میرود. مهین خواننده کاباره میشود و سالها بعد وقتی متوجه میشود محسن سراغ دخترش گلی رفته او را به قتل میرساند. فیلم با خودکشی مهین به انتها میرسد. در دهه 20 که رویکرد سینمای فارسی اخلاقیتر از دهههای بعد است فیلمهای مشابه دیگری هم بعد از شبهای تهران ساخته شدند که در آنها به خیانت پرداخته میشد. در دهه30 هنوز خبری از لمپنها در سینمای فارسی نیست و کاراکترها یا از دل طبقه متوسط میآیند و یا روستایی هستند. در دهه30 فیلمها به این موضوع اشاره دارند که فضای شهری و تفکر مدرن منجر به خیانت میشود. این رویکرد در ملودرامهای سینمای فارسی کاملا قابل مشاهده است. سوژه خیانت در سالهای بعد شمایل عوض میکند و مثلا از انتهای دهه40، جاهل فیلمفارسی به خانوادهاش پشت میکند و سراغ زنی میرود که معمولا خواننده یا رقاصه است. در سینمای فارسی، لمپن سنتگرا، زن سنتیاش را رها میکرد و دنبال زنی میرفت که بیبندوبار بود؛ بیبندوباریای که از دل مدرنیته آمرانه بیرون آمده بود. نیمه دوم دهه50 سینمای فارسی به انتهای خط رسید و با پیروزی انقلاب، پروندهاش بسته شد. سوژه خیانت تا اواخر دهه70 تابو بود و بعد داستان خیانت و سینمای ایران به شکل دیگری آغاز شد. این بار از دل تناقضهای طبقه متوسط، خیانت سوژه فیلمها شد که این خودش داستان دیگری است.