زنگ پایان سدسازی و انرژی برقابی
حسین آخانی | استاد دانشگاه تهران
یکی از تأثیرگذارترین و معتبرترین مجلات علمی دنیا (PNAS) اخیرا مقالهای به قلم 5نفر از دانشمندان دانشگاه ایالتی میشیگان تحت عنوان «پایداری انرژی برقابی در قرن 21» منتشر کرده است. در این مقاله با اشاره به اینکه در حال حاضر 71درصد انرژی تجدیدپذیر جهان از طریق سدهای برقابی تأمین میشود توضیح میدهد که در موج سدسازی بین سالهای 1920 تا 1970 میلادی هزاران سد در اروپا و آمریکای شمالی ساخته شد. با این حال از دهه 70 قرن بیستم ساخت سدهای بزرگ در کشورهای توسعهیافته متوقف شده است. در آمریکای شمالی و اروپا شمار سدهایی که هر سال برچیده میشوند از سدهای ساختهشده بیشتر است. در آمریکا بهعنوان یکی از بزرگترین کشورهای سدساز جهان، میزان استحصال انرژی برقابی به 6درصد کاهش پیدا کرده است. در کشورهای اروپایی سوئد، اسپانیا، پرتغال، فرانسه، سوئیس و بریتانیا 3450 سد و در آمریکا نیز در فاصله سالهای 2006 تا 2014 میلادی، 546 سد برچیده شدهاند.
در کشورهای در حال توسعه از دهه 70 قرن بیستم موج سدسازی، بهخصوص در حوضه رودخانههای آمازون، کنگو و مکونگ سدهای عظیمی ساخته شد. ساخت این سدها مشکلات مشابهی را آفریدند: ویرانی نظام اکولوژیکی رودخانه، جنگلزدایی، زوال تنوع زیستی آبی و خشکی، افزایش گازهای گلخانهای، جابهجایی هزاراننفر از ساکنان بومی، تغییر نظام معیشت مردم همراه با تغییر در سامان غذایی، کیفیت آب و کشاورزی مناطق مجاور سدها. در 3حوضه بزرگ روخانههای آمازون با 2320گونه، کنگو با 1269 و مکونگ با 559گونه ماهی، بقای بسیاری از آنها به خطر افتاد. برای نمونه در رودخانه دکانتین برزیل 25درصد کاهش ماهیها دیده شد.
نویسندگان با تأکید بر افزایش شمار سدها در کشورهای در حال توسعه گوشزد میکنند که باید در موضوع سدسازی تغییر اقلیم، اصلاح حکمرانی و جبران خسارتها بهخصوص بزرگنمایی منافع سدسازی و کوچک شمردن هزینههای ساخت سدها درنظر گرفته شود. مهمترین نکتهای که نویسندگان این مقاله تأکید میکنند تغییر در روند ارزیابیهای زیستمحیطی و اجتماعی است. ضمن استفاده از این ارزیابیها در توقف ساخت سدهای جدید و انجام این ارزیابیها توسط شرکتهایی که دغدغه منافع مردم را دارند و نه توسط خود سدسازها، ایجاد گذرگاههای مطمئن برای عبور ماهیها در سدهای موجود، حفظ جریان دائمی و فصلی رودخانهها، حکمرانی درست در اطراف سدها، شفافسازی درخصوص هزینهها و منافع واقعی سدها، ارزیابی پایداری از زمان طراحی و مراحل اجرایی ساخت سد، نوآوری در بینیازی به ساخت سد و جلوگیری از جابهجایی مردم بومی از جمله راهکارهایی است که نویسندگان این مقاله در کشورهای در حال توسعه لازم میدانند.
در خاتمه نیز راهکار اصلی را گذر از انرژی برقابی و جایگزینی آن با روشهای پایداری مانند انرژی خورشیدی، بادی و دیگر منابع میدانند. با توجه به کاهش شدید هزینههای تولید انرژی خورشیدی و بادی در سالهای اخیر، استفاده از این انرژیهای نو و پایدار، تولید برق با سدهای کوچک یا استفاده از توربینهای داخل رودخانه (instream turbines) باعث کاهش آسیبهای شدید ناشی از سدهای بزرگ به اکولوژی رودخانهها میشود.
شاید یکی از ملتهایی که بیشترین آسیب را از سدسازیهای افراطی دیده است ایران باشد. سدسازیهای ایران نه تنها سالانه 6 میلیارددلار از بودجه عمرانی کشور را بلعیده است بلکه با خشکاندن کلیه رودخانههای کشور، نظام هیدرولوژیکی ایران را بهکلی ویران کرده است. تغییر در نظام هیدرولوژیکی در کشوری با اقلیم متغیر و قارهای، برابر است با ویرانکردن شبکه پایدار زیستی که در آن همه موجودات و انسان طی هزاران سال به تعادل رسیده بودند. در این روند ساکنان بومی هم بهترین و پایدارترین روشهای بهرهوری از آب را آموخته بودند.
دانش مهندسی ما بهجای بهینهسازی این روشها به مونتاژ کورکورانه سدسازی منسوخشدهای دست زد که توسط شرکتهای آمریکایی در زمان شاه طراحی شده بودند. با بزرگنمایی منافع سدسازی و آلوده کردن این صنعت با سیاست و انتخابات، موج مسمومی راه افتاد که نمایندگان مجلس و مقامات استانی و شهری برای سدسازی رقابت بیمنطقی آغاز کردند که در نتیجه آن ریزگردها، خشک شدن تالابها و دریاچهها، نابودی جنگلها و مراتع، خشک شدن قناتها و گسترش شهرها و حاشیهنشینی را گسترش دادند. حل این مشکلات پیچیده نیاز به پذیرش اشتباه دولت و بهخصوص وزارت نیرو دارد تا ضمن توقف سریع سدسازی، برنامه تخریب سدها را در دستور کار قرار دهند.