در مسیر خانه ملت
انتخابات مجلس شورای اسلامی از ابتدا تا به امروز
حسین کاظمزاده-روزنامهنگار
نگاهی به روند انتخاباتهای مجلس شورای اسلامی در جمهوری اسلامی، حاکی از رشد بلوغ مردم در انتخاب، ارتقای کیفی مشارکت و دلبستگی دائمی به آرمانها و ارزشهای انقلاب است؛ ولو در مواردی در تشخیص مصداق، از سوی مردم، خطا رخ داده است. از سوی دیگر، مسائل اصلی مجلسهای مختلف میتواند ما را با مسیر پرپیچوخمی که طی کردهایم، بهتر آشنا سازد.
مجلس اول
کلاهبرداری بنیصدر
مردم در انتخابات دوره اول ریاستجمهوری به ابوالحسن بنیصدر رأی دادند. او با خدعه، رأی مردم را به سمت خود کشید و جمع زیادی از مردم ایران تصور کردند که او با نظر حضرت امام خمینی(ره) وارد عرصه شده است و چون جامعه روحانیت مبارز نیز از بنیصدر حمایت میکرده، او توانست 11میلیون رأی بیاورد. بنیصدر گمان میکرد تمام آن رأیها مال اوست، از آنرو دچار خطا و انحراف شد و مردم چون روشن شدند که راه وی با راه امام دوتاست، او را کنار زدند و در همان مجلس اول به جریان مقابل بنیصدر یعنی حزب جمهوری اسلامی و نامزدهای آن در سراسر کشور رأی دادند.
حلوفصل بحران گروگانگیری، انتخاب نخستوزیر در دوران بنیصدر، طرح عدمکفایت سیاسی بنیصدر و بررسی مسائل جنگ از عمدهترین چالشهایی بود که مجلس اول پشت سر گذاشت.
مشارکت کل 52درصد است و از معدود دفعاتی است که مشارکت تهران بالاتر از معدل کل است؛ یعنی 61درصد.
مجلس دوم
مجلس دوران جنگ
دوره دوم مجلس شورای اسلامی از خردادماه سال1363 گشایش یافت تا خرداد1367. در این دوره کشور در شرایط جنگ و محاصره اقتصادی به سر میبرد و به تبع آن، مجلس هم درگیر مسائل جنگ بود. از ویژگیهای این دوره مجلس میتوان به یکپارچگی نیروهای سیاسی و انزوای لیبرالها اشاره کرد.
انشعاب جامعه روحانیت مبارز و تشکیل مجمع روحانیون مبارز و تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام از مهمترین مسائلی بود که این دوره، مجلس درگیر آن بود. مشارکت 60درصدی؛ نزدیک به 8درصد رشد نسبت به دوره اول.
مجلس سوم
رحلت امام(ره)
مجلس سوم در فضایی شکل گرفت که گفتمان اسلام ناب و اسلام آمریکایی در میان جریانات سیاسی و مردم بهقوت وجود داشت و مجمع روحانیون مبارز به جهت شعارهای سیاسی مدافع مستضعفان و محرومان، برچسب اسلام آمریکایی را روی جریان راست و جامعه مدرسین میزدند و آنها را از میدان بهدر میکردند. تا جایی که حتی آیتالله یزدی که در مجلس دوم، نایبرئیس بود، از راهیابی به مجلس سوم بازمیماند.
دوره سوم مجلس شورای اسلامی پس از انتخابات دومرحلهای، کار خود را آغاز کرد و از تاریخ 7خرداد سال1367 تا 6خرداد1371 به طول انجامید.
از موضوعات مهمی که در دوران استقرار این مجلس پیش آمد، میتوان به عزل حسینعلی منتظری از قائممقام رهبری، رحلت امام خمینی(ره) و انتصاب آیتالله خامنهای بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران، حمله موشکی ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران و صدور حکم قتل سلمان رشدی توسط امام خمینی اشاره کرد.
مشارکت کل کشور 52درصد است و تهران هم 43درصد شرکت کردهاند.
مجلس چهارم
مجلس سازندگی
شاید بتوان چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی را نقطه عطف تحولات سیاسی دهه1370 و شکلگیری بسیاری از ائتلافها و احزاب دانست. چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی درواقع نخستین مجلس پس از رحلت امام خمینی و همزمان با نخستین دولت پس از جنگ تحمیلی بود که آرایش جدیدی را در صحنه سیاسی کشور رقم زد.
در این دوره هم با مشارکت مشابه دوره قبل یعنی 52درصد مواجه هستیم. مردم تهران هم باز آرای کمتری دادهاند و 39درصدی شدهاند.
مجلس پنجم
بالاترین مشارکت
مجلس پنجم شورای اسلامی که در شرایط خاص داخلی و بینالمللی و مقارن با دو دولت سازندگی و اصلاحات استقرار یافت، به واسطه حوادث و رویدادهای مهم ازجمله تصویب قانون داماتو در کنگره آمریکا ضدایران، دادگاه میکونوس، استیضاح عبدالله نوری و عطاءالله مهاجرانی وزیران کشور و ارشاد اسلامی، اصلاح قانون مطبوعات، حادثه کوی دانشگاه تهران و قتلهای زنجیرهای دارای اهمیت ویژهای است. در این دوره اوج مشارکت انتخابات مجلس شورای اسلامی را با عدد 71درصد شاهد هستیم و تهران هم همان 40درصد را همچنان دارد.
مجلس ششم
حزب مشارکت
در سال76 که ملت، با توجه به فشارهای اقتصادی و فضای سیاسی نیاز به حضور یک جریان جدید متمایز با دولت سازندگی و مرحوم هاشمی را در جامعه دیدند، به سیدمحمد خاتمی روی آوردند و مجلس ششم و رأیآوردن حزب مشارکت هم در همین فضای حمایت از دولت اصلاحات شکل گرفت که مشارکت کلی 67درصد را نشان میدهد.
مجلس هفتم
آبادگران
تشکیل مجلس هفتم، پس از شکستهایی است که جریان اصلاحات در ایجاد اعتماد مردمی داشته، چه در دولت و بهخصوص در مجلس با آن دعواهای سیاسی و دوقطبیهای سنگینی که در جامعه ایجاد شده بود؛ جریانی که صراحتا اعتقاد و باور عمومی مردم را مورد حمله قرار داده بود. به همین جهت بود که مشارکت در این دوره (مجلس هفتم) به نسبت دورههای قبلی افت داشت و به رقم 51درصد رسیده بود .ائتلاف آبادگران ایران اسلامی که جریان جدیدی در فضای سیاسی بود، مورد اقبال مردم تهران قرار گرفت و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، رایحه خوش خدمت به مشام مردم رسید.
مجلس هشتم
اختلاف میان مجلس و دولت
رقابتهای هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حالی آغاز شد که پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شده بود و امکان صدور قطعنامه علیه ایران وجود داشت. اصولگرایان و اصلاحطلبان هم با همه قوا به میدان آمدند. در پایان هم چه در تهران و چه در شهرستانها، اکثریت با اصولگرایان شد. ترکیب نمایندگان مجلس هشتم شورای اسلامی شباهت بسیاری به مجلس هفتم داشت، با این حال شکاف مجلس و دولت احمدینژاد در این دوره از مجلس بروز جدیتری یافت؛ چنانکه اگر حداکثر اختلاف مجلس هفتم با دولت محمود احمدینژاد در اعتراض به تأخیرهای پیاپی در ارسال لوایح بودجه سنواتی، عدماجرای برخی قوانین از سوی دولت و نامه رئیس مجلس به رهبر انقلاب و گلایه از رئیسجمهوری خلاصه میشد، در مجلس هشتم طرح سؤال از رئیسجمهوری اجرا شد که در تاریخ انقلاب بیسابقه بود. مشارکت این دوره هم نزدیک به دوره قبل بود: 50درصد.
مجلس نهم
«ساکتین فتنه» و «کاسبین فتنه»
در میان اصولگرایان دو واژه در مجلس هشتم وارد ادبیات سیاسی مجلس شده بود: «ساکتین فتنه» و «کاسبین فتنه». حامیان دولت دهم، اصولگرایانی را که مشی اعتدال در پیش گرفته بودند و دو طرف را به همگرایی و وحدت دعوت میکردند «ساکتین فتنه» میخواندند. در طرف مقابل نیز برخی نمایندگان، حامیان دولت نهم را به دلایل متفاوتی «کاسبین فتنه» مینامیدند. این اختلافات که اغلب به نحوه حمایت یا انتقاد به دولت وقت مربوط میشد، باعث شد اصولگرایان نتوانند در انتخابات مجلس نهم به وحدت برسند. با وجود تلاش ریشسفیدانی چون آیتالله مهدوی کنی و محمد یزدی برای ایجاد جبهه متحد اصولگرایان، نواصولگرایان حامی دولت محمود احمدینژاد مانع از ایجاد چنین اتحادی شدند. حامیان احمدینژاد که در مجلس هشتم با عنوان فراکسیون انقلاب اسلامی فعالیت میکردند، پیش از انتخابات مجلس نهم با تشکیل جبههای به نام «جبهه پایداری» به عرصه رقابتهای انتخاباتی وارد شدند. البته بین طرفداران محمود احمدینژاد نیز وحدت برقرار نبود و برخی از یاران او با محوریت اسفندیار رحیممشایی فهرست دیگری با عنوان «حامیان گفتمان انقلاب اسلامی» ارائه دادند. در نهایت هم لیست جبهه متحد اصولگرایان بیشترین آرا را بهخود اختصاص داد.
رشد 13درصدی مشارکت (حدود 64درصد) یکی از نویدهای این دوره بود؛ نویدی که البته بخشیاش به جهت نقاط قوت و ضعف دولت احمدینژاد بود؛ نقطه قوت خدمت دولت و ایجاد دوقطبیهای فراوان در جامعه بهعنوان جدیترین نقطه ضعف.
تحریم اقتصادی
نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در شرایطی برگزار شد که ایران با مشکلات متعدد خارجی مانند تحریمهای بینالمللی و دشواریهای داخلی مانند نوسانات زیاد بازار ارز و سکه روبهرو بود. بر اثر شرایط اقتصادی، وزیر اقتصاد و بازرگانی و رئیس بانک مرکزی در آن دوران توسط نمایندگان مجلس هشتم به مجلس خوانده شده بودند و همچنین تعدادی از متهمان اختلاس 3هزار میلیاردی محاکمه شدند. از لحاظ اوضاع سیاسی داخلی، انتخابات ریاستجمهوری سال۸۸ و شرایط شکلگرفته پس از آن باعث شده بود اصلاحطلبان از عرصه سیاست به حاشیه رانده شوند. در نتیجه با وجود تصمیم برخی گروههای اصلاحطلب برای شرکت در انتخابات، احزاب معروف این جریان، انتخابات مجلس نهم را تحریم کردند و لیست مشخصی که شامل افراد سرشناس جریان اصلاحطلب باشد، ارائه نشد.
مجلس دهم
تدبیر و امید
خطای استراتژیک احمدینژاد پس از انتخابات در سال1388 و تغییر ماهوی او بهعلت گمان نادرستش و تحلیل غلط او از رأی مردم، مردم را در انتخابات یازدهم ریاستجمهوری به سمت حسن روحانی برد. البته عدموحدت اصولگرایان نیز در کسب رأی روحانی دخالت داشت. بسیاری دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی را انتخابات رقابتی بین حامیان دولت یازدهم و مخالفان آن میدانند؛ چراکه در لیستهای ارائهشده توسط اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات چهرههای اصولگرا نیز حضور داشتند و این مسئله، موضوع رقابت اصلاحطلبان و اصولگرایان در این انتخابات را در هالهای از ابهام فرو برد. انتخابات مجلس دهم 2سال پس از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و پیروزی حسن روحانی برگزار شد و همچون مجالس قبلی دیدگاه نمایندگان نسبت به دولت وقت، تأثیر قابلتوجهی در دستهبندیهای انتخاباتی نامزدهای نمایندگی مجلس داشت. درنهایت 2 لیست اصلی ارائهشده توسط گروههای سیاسی 2جناح اصلی، یکی لیست «ائتلاف فراگیر اصلاحطلبان: گام دوم (لیست امید)» و دیگری لیست «ائتلاف اصولگرایان»(در این لیست حامیان دولت احمدینژاد هم حضور داشتند) بود. همچنین علی مطهری در این دوره لیستی با نام «صدای ملت» برای انتخابات معرفی کرد. لیست امید تمام کرسیهای تهران را به دست آورد و مشارکت هم تنها 2درصد به نسبت دوره قبل کم شد یعنی 62درصد.
مجلس یازدهم
مجلس انقلابی
مجلس یازدهم هم که نام مجلس انقلابی را روی شانههای خود دیده است، در 7خرداد99 و در اوج دوران شیوع ویروس کرونا کار خود را شروع کرد. برای نخستینبار بود که انتخابات در ایران به زیر 50درصد میرسید.
این مجلس اما، مطالبات فراموششده مردم در سالهای گذشته را بیش از پیش مدنظر قرار داد: قانون صدور مجوز کسبوکار، حقوق سربازان، رتبهبندی معلمان، حمایت ویژه از شرکتهای دانشبنیان، قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها، قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت و... سبب شد کارنامه این مجلس، قابل دفاع باشد.
چرخگردون انتخابات
فراز و فرود همواره در انتخاباتهای ایران و تهران قابل دیدن است. در مجلس سوم، لیست مجمع روحانیون مبارز(چپیها) رأی آورد. در مجلس چهارم و پنجم لیست جامعه روحانیت مبارز (راستیها) رأی آورد. در مجلس ششم جبهه مشارکت رأی آورد. مجلس هفتم اما مجلس اصولگرایان شد.
آقای یزدی در مجلس سوم رأی نیاورد و آقای هاشمی در مجلس ششم آخرین نفر تهران بود که انصراف داد. او سال84 نیز کاندیدای ریاستجمهوری بود که در برابر احمدینژاد باخت. سال88 نیز کاندیدای آقای هاشمی یعنی میرحسین موسوی رأی نیاورد، اما در مجلس خبرگان پنجم، آقای هاشمی رأی اول تهران را آورد.
طبیعت مردمسالاری در کشور ما همین است که فهرستهای مختلف با ذائقههای گوناگون، در انتخاباتها، روی کار میآیند. لذا اینکه بیش از نیمی از نمایندگان فعلی مجلس، رأی نمیآورند، از این منظر نشان قوت مردمسالاری در کشور است. اینکه رئیس کنونی مجلس، آرای کمتری نسبت به آقای ثابتی کسب میکند، نشان از فضای رقابتی و بازبودن مسیر رسیدن به صندلیهای مجلس است.
جنگ ترکیبی بینظیر
یکی دیگر از ممیزات این انتخابات، این است که برخلاف تقریبا تمام انتخاباتهای گذشته، مردم در شهرهایی که لیست داده شده بود، با قاعده لیستی رأی ندادند؛ شاهدش در تهران که منتخبان از چند لیست انتخاب شدهاند. ویژگی بینظیر دیگر این انتخابات، حملات ترکیبی دشمن در سالهای اخیر بود. گسترش روزافزون فضای مجازی و تأثیر آن روی ذهنیت مردم، پدیده نوظهوری است که این سالها به بالاترین سطح کیفی و کمی خود رسیده. مسئلهای که شاید تا مجلس دهم هیچ جلوه ویژهای نداشته، ابتدا رسانههای رسمی داخلی بودند که روی تصمیم و افکار مردم مؤثر بودند و بهتدریج با ظهور شبکههای ماهوارهای، حضور بیگانه در سبک زندگی مردم بیشتر شد و با ظهور شبکههای مجازی، تقریبا هیچ ایرانیای نیست که از حملات ترکیبی دشمن در امان مانده باشد. در این فضا، حفظ تقریبی عدد مشارکت نسبت به دوره قبلی، حاکی از عمق راهبردی مقاومت درون مردم ایران است.
واکاوی نتایج انتخابات از منظر جریانات سیاسی، اجتماعی
مجلس دوازدهم با حواشی زیاد همراه بود. تعداد زیاد کاندیداها و طیفهای مختلفی که وارد مجلس شدند، حاکی از تنوع سلایق بود. نگاه برخی چهرههای سیاسی، اجتماعی و رسانهای به نتایج این انتخابات را مرور میکنیم.
نیروهای جوان زیادی وارد مجلس شدهاند که میتواند ظرفیت خوبی برای گام دوم انقلاب و به وسط آوردن جوانان باشد. نبویان که رأی اول تهران را بهدست آورده، از همه طیفهای جریان انقلابی دفاع کرده است و جوانان این لیستها را سروهای سربهفلککشیدهای میداند که سرچشمه آنها انقلاب است و آنها را جوانان پیشران گام دوم انقلاب برمیشمرد. سیدمحمود میرلوحی، چهره سیاسی اصلاحطلب نیز به این مطلب اذعان میکند که «جریانهایی تحت عنوان جوانان انقلابی راه میافتند، آن مسیرها و جریانها را میسازند و در نبود و غیبت اصلاحطلبان و اعتدالیون آمدند و درو کردند.»
روزنامه جوان نوشت: مشارکت ۴۱درصدی، نهتنها بیانگر کاهش مشروعیت و سرمایه اجتماعی نظام نیست، بلکه میتوان گفت آرای خالصانه وفاداران سخت نظام اسلامی افزایش نیز یافته است.
طیفها و سلایق مختلفی از جبهه انقلاب راهی مجلس شدند که بعضا با هم اختلاف دارند. این اختلاف سلایق، ظرفیت خوبی است برای ایجاد مجلس قویتر به شرطی که به مرحله درگیری و اصطکاک با هم نرسد. لذا بسیار مهم است که مراقبت ویژهای در این زمینه صورت بگیرد تا نظرات مختلف بتواند با هم به یک تعامل سازنده برسند.
جبهه صبح ایران به مدیریت رائفیپور لیست دادند و عدهای از افرادشان وارد مجلس شدند. رائفیپور مسئله اصلی مجلس آینده را چنین ترسیم میکند: «اولویت اصلی #جبهه_صبح_ایران در مجلس پیشرو، پیگیری مسائل اقتصادی و معیشتی مردم، خشکاندن بسترهای فسادزا، پاسخگوکردن مسئولان و مشارکتدادن مردم در حکمرانی است و بس.»
مصطفی میرسلیم هم معتقد است نباید نگران این بود که چندنفر در مجلس آینده تندروی کنند. هنگامی که تبلیغات انتخابات است، یکسری مسائل بهصورت شعاری مطرح میشود.
علی لاریجانی تکثر آرا در زمینه سیاست را زیاد خوانده و آن را مثبت ارزیابی کرده و گفته: «تکثر آرا باعث پیشرفت میشود.»
طیف پایداری هم که در این دوره سعی کرد به سمت اتحاد و انسجام قدم بردارد، با لیست ائتلاف یکی شدند. روزنامه 9دی منتسب به این جریان، بازگشت امید به جبهه انقلاب را از اثرات انتخابات مجلس دانست.
محمود نبویان متعلق به جریان پایداری که رأی اول تهران را آورده است، در مقابل تخریبهای قالیباف، رئیس مجلس فعلی به دفاع برخاسته: «من شهادت میدهم رئیس مجلس یک نیروی جهادی بسیار خوشفکر و مؤثر است که مجلس را بهخوبی اداره کرده است. اگر به رئیس مجلس ۲ انتقاد وارد است، به من ۱۰ انتقاد وارد است.» او با این کار نشان داد که باید اخلاقمدار بود و حتی اگر ضعفها و انتقاداتی به فردی وارد است، نباید ظرفیتهای بالفعل او را نادیده گرفت و با تهمتهای ناروا به تخریب افراد در افکار عمومی پرداخت.
جمعی از منتخبان، به وضع موجود معترض بوده و توقع استفاده بیشتری از ظرفیتهای مجلس برای حل مشکلات مردم داشتند.
امیرحسین ثابتی که جوانترین منتخب مردم تهران است، به حضور مردم بعد از انتخابات نیز تأکید دارد و نوشته: «از شما میخواهم همانطور که در ایام انتخابات به یاریام آمدید و در معرفی و رأیآوری بنده مؤثر بودید، از این به بعد نیز مرا از کمکهای فکری، مشورتی و... خود محروم نسازید؛ زیرا نگاهم به مردم فقط محدود به شب انتخابات نیست بلکه معتقدم مشارکت مردم در امور مختلف باید دائمی، مستمر و فراتر از مسئله انتخابات باشد.»
جریان اصلاحطلب هم هر چند در این انتخابات در تهران صاحب کرسی نشد اما در سایر شهرها منتخبانی به مجلس فرستاد. با این حال، افرادی از این جریان سعی کردند شکستشان را به مشارکت پایین نسبت دهند و طیف مقابلشان را متهم به نداشتن پشتوانه مردمی کنند و از این طریق مسئولان را وادار کنند که فکری بکنند. آنها به تحریک حس سرخوردگی اجتماعی و ضریبدهی به افزایش نارضایتیها و نگرانیها در جامعه نسبت به عملکرد حاکمیت مشغولند.
در این میان، سیدمحمد خاتمی که در این دوره رأی نداده و خود را همراه مردم معترض قلمداد کرده بود، نوشته که جمهوری اسلامی را قبول دارد اما باید اصلاحات گستردهای صورت بگیرد.
علیمحمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی رأی کسانی که انتخاب شدهاند نسبت به واجدان شرایط را بسیار ناچیز خواند.
روزنامه هممیهن نوشت: بخش قابلتوجهی از مردم پای صندوق نیامدند. بدنه رأیدهندگان بهگونهای ریزش کرد که تقریبا به هواداران سنتی رسید.
البته طیف معتدلتر این جریان که در انتخابات هم شرکت کرد، مواضع معتدلتر دارند. علی مطهری، سرلیست صدای ملت نوشت: «میدانستیم اکثر هواداران ما در انتخابات شرکت نمیکنند، کمتر به پیروزی در این میدان میاندیشیدیم، هدف اول ما بالا بردن میزان مشارکت بود، با ارزیابی منتخبان در کل کشور میتوان یک فراکسیون از افراد متعدل و عقلگرا در مجلس تشکیل داد.»
با این حساب میتوان گفت هر چند مشارکت 41درصدی دستاویز عدهای برای انتقام از نظام و مردم شده است، اما حضور مجاهدانه 25میلیونی مردم در این شرایط سخت و حتی معترضبودن عدهای از شرکتکنندگان، نگذاشت القای دشمن در جدایی مردم از نظام، محقق شود. کمااینکه در آمریکا میانگین حضور در انتخابات کنگره 35درصد است و مردم آمریکا در حوزه حضور حرفی برای گفتن ندارند.
اختلافات دوقطبیساز که باعث انشقاق در جامعه شود، در این انتخابات چندان ملموس نبود. سلایق مختلفی نیز وارد مجلس شدهاند که میتواند باعث تضارب آرا و تحولات خوبی شود.