بحران در اطلاعرسانی بحران
بررسی وظایف رسانهها و شهروندان در مواجهه با تصاویر دلخراش بحرانهایی همچون حادثه تروریستی کرمان
الناز عباسیان-روزنامهنگار
لحظاتی بعد از وقوع حادثه تروریستی در مراسم چهارمین سالگرد شهادت حاجقاسم سلیمانی در کرمان، فضای مجازی از عکسهای دلخراش و بیپرده از پیکرهای خونین و پارهپاره مردم و البته مجروحان این حادثه پر شد. علاوهبر اینکه این موضوع برای سلامت روحی و روانی جامعه بسیار خطرناک است، از نظر اخلاقی، شرعی و اصول رسانهای هم مورد انتقاد است. سراغ 3کارشناس رسانه رفتیم تا نظرات آنها را درخصوص وظیفه رسانهها و شهروندان حاضر در این صحنهها بیشتر جویا شویم.
با فرهنگسازی، اطلاعرسانی نادرست اصلاح میشود
عبدالله گنجی؛ کارشناس رسانه:اطلاعرسانی شفاف و تحریک نکردن عواطف و احساسات و درگیر نکردن اعصاب مردم روی مسائل خشن معمولا در تمام دنیا حفظ میشود. در اروپا و آمریکا که مدعی اطلاعرسانی عریان و آزاديبیان هستند بهندرت و شاید هم هیچگاه نتوانید صحنه جنازه از یک حمله تروریستی را در رسانههایشان ببینید. تعداد حملات تروریستی در مدارس و کشتهشدن دانشآموزان در آمریکا کم نبوده اما صحنه بیپرده از این کشتارها منتشر نمیشود.
متأسفانه در ایران بهرغم اینکه متهم به نبود آزادیبیان و قلم و محدودیت رسانهای هستیم، به بدترین شکل ممکن صحنههای کشتار و خشونت را ترسیم میکنیم. شاید علتش این باشد كه تصور میکنیم اگر این صحنهها منتشر نشود باورپذیر نیست و یا افکار عمومی به بلوغی نرسیده تا روشهای دیگر این مسئله را باور کند و حتما باید به صحنه عینیت بخشيد. انتشار صحنههای دلخراش و خشن بهخصوص برای گروههای حساس، کودکان و نوجوانان در بسیاری از کشورهای مدعی آزادیبیان هم انجام نمیشود ولي ما در ایران این نقیصه را داریم. بهنظر من در حوزه رسانه، خارج از قدرت و حکومت، سیستم وزارت ارشاد باید فکر ویژه کرده و ورود پیدا کند. متأسفانه بعضیها هم خواهان این تصاویر هستند اما در کل باید صحنههاي میدانیاي که مخابره میشوند را کنترل کرد ووزارت ارشاد باید در اين زمینه اقدام کند. اغلب آنهایی که این تصاویر دلخراش را مخابره میکنند آموزش ندیدهاند و فکر میکنند کار درستی انجام میدهند. به همين خاطر بحث فرهنگسازی در این زمینه بهخود رسانهها برمیگردد و باید با عدمنشر و فرهنگسازی قبیح بودن موضوع، این مسئله را ترویج دهند.
راهاندازی سامانه انتشار محتوای مردمی
محمد لسانی؛ کارشناس سواد رسانه: فعالیت رسانه در بحران(بلایای طبیعی و فجایع اتفاقی) در 2وجه قابل بررسی است؛ یکی کارکرد رسانههای رسمی اعم از صداوسیما و مطبوعات در این وقایع و ديگري نقش مردم و انسانرسانهها در توزیع پیام است. با توجه به فضای احساسیاي که مردم ما دارند، این فضا در رسانههای رسمی و غیررسمی هم نمود پیدا میکند. حتی مجریان صداوسیما و یا خبرنگاران روزنامهها هم درگیر این هیجانزدگی میشوند. همچنین کنشگری انسانی هم مهم است؛ افرادی هستند که وابستگی سازمانی ندارند ولی با تلفنهمراه خود از یک فاجعه، فيلم يا تصوير گرفته و منتشر میکنند. مثل حادثه پلاسکو، سیل و زلزله و... ما حتی «کشته سلفی» داریم، مثلا افرادی در جنوب کشور با سیل سلفی گرفتند و کشته شدند. این یک هیجانطلبی و توجهطلبی است که ما درگیر آن هستیم. لذا بهنظر میرسد که اول باید قانون نقش و مسئولیت مردم در توزیع و تولید محتوای رسانهای داشته باشیم.
دوم اجرای دقیق این قانون است. اگر کسی از فاجعه عکس و فیلم گرفت و باعث تحریک عواطف عمومی شد، مورد پیگرد قانونی قرار گیرد. بهنظر میرسد که این اجرا اگر ادامهدار باشد افراد نسبت به توزیع و تولید پیام حساس میشوند.بهعلاوه اینکه درگاهها و سامانههایی میتوانند وجود داشته باشند که اگر فردي از روز حادثهاي عکس و فیلم گرفت به سامانهها ارسال کند. سامانه، گزینش میکند و بخشهای غیرقابل پخش شطرنجی یا حذف میشود و بقيه را پخش میکند. به مرور زمان این سامانه مرجعیت پیدا میکند و تبدیل به سامانه انتشار محتوای مردمی میشود. شهروندخبرنگاری به فرهنگسازی نیاز دارد. در تمام دنیا تصویر و فیلم گرفتن از بدنهای تکهتکه و پیکر کودکان در اینگونه حوادث، شاخصهها و ضوابطی دارد.