• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
یکشنبه 20 آذر 1401
کد مطلب : 179710
+
-

«عزیز»؛ مستندی که اشک سازنده‌اش را درآورد

نور امید در دل‌تاریکی

حقیقت
نور امید در دل‌تاریکی

هلیا نصیری- روزنامه‌نگار

نشان دادن زندگی تلخ و دشوار یک خانواده در عین پرهیز از سیاه‌نمایی‌های مرسوم، تلاشی است که مهدیه‌سادات محور، در ساخت مستند «عزیز» انجام داده است. این کارگردان گوشه‌ای از زندگی مادربزرگ یک خانواده را به تصویر کشیده که باوجود مشکلات بسیار، با ایمان راسخ به زندگی ادامه می‌دهد. به بهانه حضور «عزیز» که در خانه مستند انقلاب اسلامی تهیه شده و محصول سازمان اوج است و در شانزدهمین جشنواره سینماحقیقت حضور دارد، با مهدیه‌سادات محور گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

چرا تصمیم گرفتید مستند «عزیز» را بسازید؟
یک‌بار از سوی دوستان فرهنگی کمیته امداد دعوت شدیم تا خانواده‌ای را از نزدیک ببینیم و چون این خانواده یک دختر نوجوان (نوه خانواده) داشت، به من گفتند که با ایشان ارتباط برقرار کنم. با یک روانشناس همراه یک گروه به دیدن آن خانواده رفتیم و دیدیم مشکلات این خانواده با یک جلسه قابل درمان نیست؛ برای همین تصمیم گرفتیم ارتباط و تعامل بیشتری با آنها برقرار کنیم. ارتباط نوه خانواده نیز با من نسبت به بقیه اعضای خانواده خیلی بهتر بود و او زودتر از باقی اعضای خانواده به من اعتماد کرد. همین اتفاق باب آشنایی شد تا به این خانواده نزدیک شوم؛ البته بگویم که آن زمان اصلا در فکر ساخت فیلم از زندگی این خانواده نبودم و صرفا می‌خواستیم یک کمک انسانی و مددکاری انجام دهیم.
و در نهایت چطور رضایت به ساخت دادید؟
به مرور که پیش رفتم کمیته امداد به من پیشنهاد داد تا مستندی از زندگی این خانواده تهیه شود و واقعیت اینکه من ابتدا مخالفت کردم. من گفتم این زندگی آنقدر سیاه و تلخ است درباره آن چه بگویم؟ از کجا بگویم؟ اصلا برای چه باید بگویم؟ شاید یکی از هدف‌های مستند ساختن برای چنین خانواده‌هایی این باشد که به آنها کمک شود، اما نشان دادن این تلخی‌ها باتوجه به شرایطی که آن دختر نوجوان داشت، مورد قبول نبود. کاراکتر «ضحی» در آن خانواده کاراکتر خاصی است، اما واقعیت این است که ساختن فیلم نمی‌توانست بر محور ضحی که نوه خانواده است و به نوعی حجم بالایی از مشکلات با تولد او به‌وجود آمد، باشد؛ چون سن نوجوانی او بود و ما می‌خواستیم مستندی بسازیم تا از مردم کمک بگیریم، اما ممکن بود شخصیت ضحی تخریب شود و اگر در بزرگسالی به مراحل بالایی برسد، از آنچه درباره او ثبت شده حس خوبی نخواهد داشت.
‌زمان ساخت فیلم آیا مواجهه با تلخی‌ها شما را اذیت نمی‌کرد؟
در یکی، دو ماه نخست، دیدن سختی‌های آنها بسیار سخت بود؛ چون شرایط آن خانه برای ما اصلا قابل هضم نیست و خیلی شرایط بدی است. مشکلاتی که وجود دارد خیلی عجیب هستند. حسین مشکل کلامی دارد و مردهای بزرگ در یک خانه کوچک زندگی می‌کنند. ضحی و حسین در سن بلوغ هستند و همه اینها باهم در یک فضای کوچک زندگی می‌کنند. اصلا زندگی در چنین خانه‌هایی شرایط ساده‌ای نیست؛ برای همین اوایل خیلی سختم بود و به لحاظ روحی خیلی اذیت شده بودم. همین مسائل هم موجب می‌شد نپذیرم که از زندگی آنها فیلم بسازم. من نمی‌خواستم آنچه ساخته می‌شود شبیه به مستندهای «شوک» و «مکث» شود. می‌خواستم روایتی به همراه یک داستان باشد. این مستند همچنین توسط اوج تولید شده است و تفاوت‌هایی با مستندهایی از این جنس دارد.
چقدر در زمان ساخت مستند «عزیز» تلاش کردید آنچه به نمایش درمی‌آورید، سیاه نباشد و از طرفی شادی و مثبت‌نگری تصنعی را هم به همراه نداشته باشد؟
برای آنکه تلخی آن فضای خانه را برای خودم کاهش دهم، سعی می‌کردم در روزهایی به آنجا بروم که مناسبت خاصی باشد تا از طریق آن مناسبت، تلخی فضای خانه را کاهش دهم. تنها نمی‌رفتم و تلاش می‌کردم جمعی را با خودم همراه کنم تا جو مثبتی را با خود داشته باشم. وقتی کلید کار را زدم دیگر با این خانواده آنقدر راحت بودم و حالم خوب بود که احساس می‌کردم آنها نیز جزئی از خانواده‌ام هستند. در کل فیلم هم اگر  ببینید متوجه خواهید شد آنها هم این حس را به‌صورت متقابل داشتند و اصلا احساس نمی‌کردند دوربینی در خانه وجود دارد و تمام اتفاقات روتین خانه در کنار ما رخ می‌دهد. باتوجه به اینکه در زندگی آنها هضم شده بودیم، شادی و غم آنها نیز همان چیزی بود که در فیلم ثبت شده بود و کاری نبود که براساس فیلمنامه باشد. من زندگی این خانواده را چند ماه تجربه کرده بودم و بعد مقابل دوربین آوردم. آنچه می‌بینید ماحصل ۶ ماه پژوهش و رفت‌وآمد است. البته سعی شده همه‌‌چیز را هم نگوییم و‌ تقریبا این مستند۵۰ درصد از زندگی این خانواده را روایت می‌کند؛ به‌عنوان مثال پسر بزرگ این خانواده مجموعه‌ای از مشکلات است، اما در این فیلم به آن اشاره نشده است.
‌نکته دیگر فیلم حضور راحت عزیز مقابل دوربین است. چطور توانستید به این مرحله برسید که عزیز با دوربین مقابلش کنار بیاید؟
به‌دلیل همان رابطه‌ای بود که با من داشت. عزیز اصلا این حس را نداشت که دوربین مقابلش است. من هنوز با عزیز در ارتباط هستم. این عادت ما بود که درباره جزئیات صحبت کنیم؛ برای همین عزیز در مقابل دوربین باز هم خودش بود.
‌بعد از ساخت مستند هم‌اکنون شرایط زندگی آنها چطور است؟
کمیته امداد به‌عنوان ارگان دولتی تا حدی توان برای کمک دارد و ما به‌عنوان رسانه باید به کمک آنها برویم و این افراد را برای مخاطب عام تعریف کنیم. تمام نیت من از ساخت مستند این بود که به خانواده عزیز کمک کنم و عوامل فیلم هم همین حس را داشتند. بعد از دیدن شرایط زندگی این خانواده برای همه سؤال پیش می‌آید چه کمکی می‌توانم به آنها کنم؟ عوامل فیلم این حس را داشتند تا هم مادی و هم معنوی کاری کرده باشند؛ برای همین در ساخت فیلم تمام عوامل تلاش می‌کردند بهترین خود را ارائه دهند و به چشم کار به این خانواده نگاه نمی‌کردند. مستند هنوز پخش نشده و در سینماحقیقت نخستین اکران را در پیش دارد و امیدواریم این سؤال وقتی برای مخاطب پیش می‌آید باعث شود تا حرکتی برای کمک به این خانواده نیز صورت بگیرد. این خانواده آنقدری که به کمک معنوی نیاز دارد، به کمک مادی نیازمند نیست؛ هرچند کمک مادی هم برای آنها بسیار مهم است، اما به‌عنوان مثال عزیز کسی را در کنار خود می‌خواهد تا در پرستاری به او کمک کند. در نهایت نیز امید به کمک‌ها و حمایت‌هایی که قرار است از طرف مردم برسد، داریم. ان‌شاءالله که کمک‌های مادی و معنوی خوبی در راه باشد‌.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید