آرین وزیردفتری در گفتوگو با ورایتی از تأثیرپذیری از کارگردانان بزرگ سینما گفت
از تشویق 13دقیقهای تا رابطههای شکرآب
ندا زندی - روزنامهنگار
از آغاز هفتادونهمین دوره جشنواره فیلم ونیز در روز چهارشنبه هفته گذشته تا امروز، نمایش چند فیلم در این جشنواره با استقبال توأم مخاطبان و تماشاگران مواجه شده است. «باردو» ساخته آلخاندرو گونزالس ایناریتو، «نهنگ» به کارگردانی دارن آرنوفسکی و «تار» اثر تاد فیلد، آثاری هستند که مورد توجه قرار گرفتهاند و حتی به حدس و گمانهایی درباره احتمال بالای موفقیتشان در مراسم اسکار پروبال دادهاند. اما فیلمهای خوب این جشنواره ته نکشیده و هنوز فیلمهای تماشایی دیگری در راه هستند و رقابت بر سر کسب شیر طلایی ادامه دارد.
تکرار خاطره خوش «در بروژ» در ونیز
در ادامه جشنواره، فیلم «بانشیهای اینیشرین» ساخته مارتین مکدونا به نمایش درآمد و تشویقی 13دقیقهای را ـ که بلندترین مدت زمان تشویق یک فیلم در این دوره از جشنواره تا به اینجای کار است ـ برای عوامل آن به ارمغان آورد. مکدونا به همراه بازیگران فیلمش، کالین فارل، برندن گلیسون و کری کاندون در تمام مدت تشویق یکدیگر را در آغوش گرفته بودند و بعد هم شروع به عکس گرفتن با حضار کردند که همین موضوع هم باعث شد تشویق آنها طولانیتر شود. مارتین مکدونا در سال 2008فیلم «در بروژ» را با بازی کالین فارل و برندن گلیسون ساخت که به سرعت به فیلمی کالت تبدیل شد و جایگاه ویژهای در میان سینه فیلها دارد. فیلم جدید او که اسم کموبیش غامضی هم دارد، خاطره خوش «در بروژ» را زنده کرده است.
«بانشیهای اینیشرین» داستان 2دوست صمیمی با بازی فارل و گلیسون است که ناگهان دوستیشان پایان مییابد و این موضوع تأثیر زیادی بر جامعه روستاییای که در آن زندگی میکنند، میگذارد. درباره عنوان فیلم باید گفت بانشی به معنای موجودی وهمآلود و شبحوار است و اینیشرین هم بر نام جزیرهای در ایرلند دلالت دارد.
این فیلم میتواند هم برای بهترین فیلم اسکار نامزد شود و هم کالین فارل را برای نخستینبار در طول دوران فعالیت حرفهایاش نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد کند. گلیسون و کاندون هم بهاحتمال زیاد میتوانند نامزدی بازیگر مکمل مرد اسکار را بهدست آورند. فیلم قبلی مکدونا فیلم «۳ بیلبورد خارج از ابینگ، میسوری» (2017) بود که ۷ نامزدی اسکار کسب کرد و ۲ جایزه برای بازی فرانسیس مک دورماند و سم راکول برد.
حاشیههای جذابتر از متن
«نگران نباش، عزیزم» ساخته اولیویا وایلد تریلری روانشناختی ـ معمایی با بازی فلورنس پیو و هری استایلز است که به اندازه فیلمهایی که نام بردیم تحویل گرفته نشده و در جلب نظر منتقدان چندان موفق نبوده است. این فیلم که بهگفته منتقدان از نظر داستانی به فیلم مشهور دیوید فینچر، «دختر گمشده»، بیشباهت نیست، داستان زوج جوانی به نامهای آلیس و جک چمبرز (با بازی پیو و استایلز) است که زندگی خوب و خوشی دارند تا اینکه آلیس بهکار شوهرش مشکوک میشود و سعی میکند از راز کار او سر درآورد.
نکته جالب درباره این فیلم به شایعاتی برمیگردد که از سرشاخ شدن پیو و وایلد در سر صحنه فیلم خبر میدادند. با اینکه مطابق معمول چنین اتفاقاتی، نه عوامل اصلی و نه استودیو وجود اختلاف میان بازیگر نقش اصلی و کارگردان این فیلم را تأیید نکردند، اما با فاصله ایستادن پیو و وایلد در مراسم فتوکال فیلم در جشنواره ونیز مهر تأییدی بر شکرآب شدن رابطه آنها بود. پیو و وایلد در تمام مراسم فتوکال بهگونهای دور از هم ایستاده بودند که انگار نه انگار در فیلمی همکار هم بودهاند. پیو که از سر صحنه فیلمبرداری قسمت دوم فیلم «تلماسه» به ونیز آمده بود، در کنفرانس خبری فیلم حاضر نشد، اما در مراسم فرش قرمز جلوی دوربین عکاسان لبخند زد و ژست گرفت. اولیویا وایلد در کنفرانس خبری فیلم «نگران نباش، عزیزم» درباره فلورنس پیو گفت: «او بازیگر پرقدرتی است و ممنونم از او که برای شرکت در جشنواره از سر صحنه فیلم «تلماسه» به اینجا آمد. از دنی ویلنوو نیز در مقام کارگردان «تلماسه» ممنونم که اجازه حضور پیو را در اینجا داد. امشب کار او را جشن خواهیم گرفت. نمیتوانم بگویم چقدر مفتخرم که او را بهعنوان بازیگر نقش اصلی در این فیلم داشتم. او فوقالعاده است.» البته جز پیو، وایلد در سر صحنه این فیلم با شیلا لبوف هم به مشکل خورد و او را از این فیلم کنار گذاشت؛ هرچند خود لبوف این شایعه را که او از فیلم اخراج شده رد کرد و گفت به میل خودش از این کار کنار کشیده است.
مکث
از تأثیر برگمن تا بیضایی
همچنین، آرین وزیردفتری، کارگردان فیلم «بیرؤیا» که فیلمش دیروز در ونیز نمایش داده شد، در گفتوگو با ورایتی گفته: «ما فیلمسازان بزرگ زیادی در ایران داریم که متخصص ساخت درامهای اجتماعی واقعگرا هستند. هم تماشاگر و هم بازار به چنین فیلمهایی رغبت دارند، اما فیلمسازان جوانی نیز هستند که به سبکهای دیگر علاقهمندند.» همچنین او گفته: «من در حالی بزرگ شدم که اطرافم پر از DVD بود. ما در دبیرستان یک گروه خوره فیلم داشتیم که مدام اسکورسیزی، پولانسکی، برگمن و فلینی میدیدیم. این دوره تأثیر زیادی بر من داشت.» او در ادامه توضیح داده: «من تلاش میکنم که میراث سینمای ایران را با فیلمهای غربی که با آنها بزرگ شدهام پیوند دهم. در زمان ساخت «بیرؤیا»، فیلمهایی همچون «بچه رزمری»، «مالهالند درایو» و «پرسونا» را در ذهن داشتم و همینطور «شاید وقتی دیگر» ساخته بهرام بیضایی بزرگ را.» وزیردفتری گفته که احساس میکند میتواند جزو نسل جدید سینمای ایران باشد و میکوشد فیلمی بسازد که به دستاورد تازهای با آزمایشگری در روایت برسد.