• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
شنبه 17 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 159793
+
-

در مسیر تندباد

یادداشت
در مسیر تندباد

شهاب مهدوی - روزنامه‌نگار

این دیگر نامش اعتراض نیست‌‌. این رسما لمپنیسم است. اتفاقی که در حاشیه نمایش فیلم «داستان‌های هزار و یک روز» در آمریکا پیش آمد، نامش هر چه بود اعتراض نبود. اینکه شعبان بی‌مخی موبایل به‌دست سراغ پرویز پرستویی برود و او را تحت فشار بگذارد یا جلوی ورود ایرانی‌ها به سالن سینما گرفته شود، نمی‌توان اعتراض نامید. اتفاقی که در حاشیه اکران داستان‌های هزار و یک روز رخ داد، بار دیگر عیار دست‌کم بخشی از اپوزیسیون خارج‌نشین را نمایان کرد؛ میزان تحمل و احترام به عقاید دیگران این گروه را هم به نمایش گذاشت. موضوع آن قدر واضح هست که نیازی به توضیح نداشته باشد.
آنچه به هنگام نمایش داستان‌های هزار و یک روز در آمریکا رخ داد، البته مسبوق به سابقه بود؛ هر چند نه با این شدت و حدت و نه با این لمپنیسم آشکار. نکته جالب توجه حمایت بخشی از ژورنالیست‌های مقیم خارج از این حرکت بود. همراهی گروهی از روزنامه‌نگاران حاضر در کشور از این اتفاق و زیر سؤال بردن پرویز پرستویی هم در نوع خود قابل‌ تأمل است. اتفاقی که محصول فضای عصبی ایجاد شده در این سال‌هاست. از طرف دیگر هم عده‌ای به حمایت از پرستویی پرداختند تا دوقطبی کامل شود. دوقطبی‌ای که سال‌هاست در مورد پدیده‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شاهد شکل‌گیری‌اش هستیم. جالب اینکه افراد حاضر در جناح‌های درگیر بارها جابه‌جا شدند ولی دوقطبی همچنان پابرجا ماند. آنهایی که در بهار سال۹۰ طرفدار «جدایی نادر از سیمین» (در مقابل «اخراجی‌ها ۳») بودند، یک دهه بعد معترض اصغر فرهادی شدند، و آن حمایت ارتباطی به سینما داشت و نه این عداوت. هنرمندی که روزگاری از فضای سیاسی، اجتماعی بهره‌ها برده با تغییر شرایط مورد هجوم دوستداران دیروزش قرار گرفته است. «وسط باز» بودن اتهام تکرار‌شونده این روزهاست که معنایش این است که در شرایط فعلی فقط باید رادیکال بود و در هر زمینه‌ای موضعی تند و ساختارشکن گرفت. این انتظاری است که از هنرمند منتفع شده از فضای اجتماعی سال‌های پیش، (که در بزنگاه‌ها و موقعیت‌های مختلف، هم کنشگر بوده) ایجاد شده است. انتظاری که خارج‌نشین‌ها به آن دامن زدند و عده‌ای هم در اینجا پیگیرش شدند. به این ترتیب هر قضاوت و اظهارنظری در هر موردی و هر نوع همراهی یا مخالفت با شخص یا پدیده‌ای، رصد می‌شود تا در موقعیت مناسب (در این مورد متاخر حضور پرستویی در آمریکا برای نمایش فیلم حبیب احمدزاده) هنرمند را تحت‌فشار قرار دهد که پیامدش هم تقویت فضای دوقطبی است. نکته جالب توجه در این مورد اخیر، همراهی ژورنالیست‌های خارج‌نشین با گروهی است که لمپنیسم و رفتار‌های ضد‌فرهنگی‌شان آشکار و عیان است. کاری که می‌شد در نشست خبری جشنواره کن، با ظاهر موجه و در قالب پرسشگری مطرح کرد، این بار با فحش و تهدید صورت گرفت. در چنین فضایی که طراحان و منتفع‌شوندگانش، نه دنبال صراحت هستند و نه شفافیت، آنچه اهمیت دارد بی‌آبرو کردن افراد و از میان بردن مشروعیت‌شان است. با این وضعیت، پس از این، هر حضور بین‌المللی هنرمندان ایرانی می‌تواند فرصتی برای جنجال‌آفرینی باشد. از همین حالا می‌توان پیش‌بینی کرد در فستیوال کن، که امسال با حضور پررنگ سینماگران ایرانی برگزار می‌شود، باید منتظر چه رخدادها و رفتار‌هایی بود. کن البته جای چماقدارانی از جنس جودوکار سابق تیم ملی نیست و به جایش با چهره‌های به ظاهر مودبی مواجه خواهیم شد که جای عربده، با پرسش‌هایی حق‌به‌جانب، به شکار سوژه‌هایشان خواهند پرداخت. ماموریت تعریف‌شده‌ای که قواعدش بسیار ساده است: «اگر با ما نیستی، بر مایی». در فضایی که روزبه‌روز رادیکال‌تر می‌شود، موضع میانه گرفتن دشوار‌تر از همیشه شده است، و در چنین شرایطی هنرمندی مصون از هجمه است که سرش به‌کار خودش گرم باشد، سکوت پیشه کند تا حرمت و احترامش حفظ شود. دعوت به انزوا و گوشه‌نشینی یا قرار گرفتن در یکی از این دو جایگاه: اپوزیسیون هنجارشکن یا آوازه‌گری فرهنگ رسمی. راه میانه‌ای هم نیست.

این خبر را به اشتراک بگذارید