محمدصادق اسلامی فارسانی، عضو شورایعالی جمعیت هلال احمر کشور
بارندگی شدید و سیل به راه افتاده چه از نظر حجم و چه از لحاظ گستره جغرافیایی بسیار وسیع است.
نیروهای امدادی به مناطق اعزام شدهاند. نیروهای نظامی اعم از بسیج و سپاه، ارتش و گروههای جهادی هم به میدان آمدهاند.
مسئولان ارشد استانی و کشوری هم خود را به منطقه رساندهاند.
اما شدت و گستردگی سیل خارج از تصور است.
وضعیت زمین هم یاری نمیکند بهنوعی که اگرچه آب بهوسیله دستگاههای مخصوص به بیرون هدایت میشود، اما بهدلیل زهکشبودن زمین و برگشت آب، این تخلیه بدون اثر است.
فرماندهی عملیات در دست مسئولان امداد و نجات است.
اقلام زیستی باید از مرکز به منطقه برسد که بعد از سپریشدن شب، توسط هوانیروز ارتش و سپاه به منطقه میرسد و کار توزیع آغاز و همراه با حضور مسئولان کمی از نگرانی مردم کاسته میشود، اما هنوز برخی از مردم گرفتارند…
با گذشت چند روز با وجود اینکه دیگر آبی در معابر شهری و روستایی وجود ندارد، اما شدت خسارات بسیار زیاد و کشاورزی مردم به همراه ذخایر علوفه و حتی در برخی نقاط دام دامداران از بین رفته است.
کارگاههای تولیدی را آب فراگرفته، دچار خسارت کرده و مواداولیه کارگاهها خیس شده و کیفیت لازم را از دست داده و...
میزان خسارت سیل، میلیاردها تومان برآورد میشود. با موافقت رئیسجمهور قرار بر این میشود که مبالغی بهعنوان وام بلاعوض و بلندمدت به خانههای خسارتدیده پرداخت شود؛ به کشاورزان و صاحبان کارگاههای تولیدی خسارتدیده هم وام با سود کم ….
این تنها بخشی از روایت وقوع سیل است که با کمی کاستی و در بعضی اوقات رسیدگی بیشتر و تقریبا طی سالهای گذشته بارها با آن در کشور روبهرو بودهایم.
اما، آیا نمیشد که از این بحرانهای طبیعی با کمترین آسیب عبور کنیم؟
آیا این تنها راه مدیریت مخاطرات طبیعی در کشور است؟
آیا این امکان وجود ندارد که با شدت بارانهای سیلآسا به زندگی شهری و روستایی مردم خللی وارد نشود؟
آیا صرفا بهروزکردن قوانین و آییننامه و... برای مدیریت بحران کافی است؟
آیا دستگاههایی نظیر آب منطقهای، شهرداریها، بنیاد مسکن، سازمان زمینشناسی و... به تکالیف مقرر در قوانین و آییننامههای مرتبط و ذکرشده عمل کردهاند؟
آیا دستگاههای نظارتی نظیر سازمان بازرسی کل کشور که بعضا در برخی از ادارات از قصور یک کارمند ساده وی را تا مرحله تخلفات اداری و تعقیب در محاکم قضایی پیش میبرند، به وظایف خود در رابطه با سیلهای اخیر و زلزلهها بهدرستی عمل کرده و میکنند؟
قوه قضاییه که خود را متولی برخورد با «ترک فعل» مسئولان میداند، تا چه اندازه این نوع مدیران را پای میز پاسخگویی کشانده است؟
آیا صرفا استفاده از چنین واژههای جذابی (ترک فعل) برای آرامش مردم کافی است؟
آیا این نیست که بهدلیل عدمپاسخگویی اکثر مسئولان و نبود نظارت صحیح و مناسب، پستهای مدیریتی به فرصتهای جذابی برای تلاشگران ستادهای انتخاباتی کاندیداها (مجلس و ریاستجمهوری و شوراهای شهر و روستاها) تبدیل شده است؟
و صدالبته، این بهخاطر عدمنظارت و پاسخگوبودن مسئولان است؟
اینکه بهدلیل عدماجرای تکالیف قانونی نظیر «مطالعات دفع آبهای سطحی و سیلابی و اجرای آن» کشور دچار آسیب جدی از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و عمرانی شده و این آسیبها در مواقعی جامعه را دچار ازهمگسیختگی جدی میکند، بهدلیل نادیدهگرفتن «پیشگیری و پیشبینی» در مراحل ابتدایی است.
شاید اگر طی سالهای قبل از سیل٩٨ شمال، لرستان و خوزستان و زلزله کرمانشاه که سالهایی طلایی محسوب میشدند، مطالعات و اجرای آن صورت میپذیرفت و با پیشبینی منطقی و اقدامات پیشگیرانه علمی نظیر احداث سد، لایروبی مسیلها و پلهای در مسیر، جلوگیری از تصرف بستر و حریم رودخانهها همچنین نظارت جدی در ساختوسازها با سرعت بخشیدن به روند نوسازی ساختمانهای فرسوده در شهرها و روستاها انجام میشد، میزان خسارت وارده در مرحله «مقابله» بسیار کمتر میبود.
اینکه متأسفانه نظارت بر اجرای صحیح وظایف از سوی دستگاههای متولی صورت نمیگیرد یا در بیشتر مواقع نظارت و پیگیری مؤثری از سوی نهادهای نظارتی انجام نمیشود، هرساله منجر به تاوان سنگین کشور میشود؛ تاوانی که ریشه در نادیدهگرفتن مرحله اولیه بحران یعنی «پیشبینی و پیشگیری» در کشور دارد. شاید بهطور واضح بتوان گفت اگر آنچه در قوانین مرتبط با بحران آمده اجرا شود و دستگاهها اقدام لازم و کافی را بهعمل آورند، از تهدید اینکه ششمین کشور حادثهخیز جهان هستیم، فرصتی بیبدیل برای پیشرفت و رسیدن به «توسعه پایدار» ایجاد میکردیم و این شدنی است اگر پیشگیری را مقدم بر درمان(مقابله) در کشور بدانیم.
به بهانه سیلهای همیشگی
در همینه زمینه :