مسعود پویا - روزنامهنگار
جشنواره فیلم فجر در دهه اول برگزاریاش ابایی از این نداشت که بهعنوان رخدادی دولتی شناخته شود. تا سالها ترکیب هیأت انتخاب جشنواره اصلا معرفی نمیشد. از جشنواره پنجم هم که اسامی اعضای هیأت انتخاب رسانهای شد با ترکیبی از مدیران دولتی مواجه شدیم؛ درست مثل اعضای هیأت داوران که تا سالها تنها مدیران دولتی یا افراد معتمد و همسو با مدیریت فرهنگی در آن حاضر بودند. در دهه60 که دهه تثبیت جشنواره فجر هم بود، همهچیز به صراحت و رسمیت تحتتأثیر و نفوذ مدیریت تمرکزگرای معاونت سینمایی و فارابی بود. در همه آن دورههایی که بعدها به نوستالژی دوستداران سینما تبدیل شد، جشنواره فجر بهشدت دولتی بود و الزامات فرهنگی و سیاستهای سینمایی دولت چه در انتخاب فیلمها و چه در برگزیدگان کاملا رعایت میشد؛ همان سالهایی که در انتهای جشنواره، معاون سینمایی دفترچه سیاستگذاری سینمایی سال بعد را قرائت میکرد. جالب اینکه جشنواره فجر در این دوران استانداردهای فستیوالهای سینمایی را بیشتر رعایت میکرد و منظمتر و منسجمتر از سالهای بعد برگزار میشد. جشنوارهای که دبیری ثابت و سیاستهایی معلوم و مشخص داشت و این سیاستها نه فقط در بخش مسابقه سینمای ایران که در بزرگداشتها و بخشهای بینالملل هم قابل مشاهده بود. مثال روشنش مرور آثار آندره تارکوفسکی در جشنواره ششم و مرور آثار سرگئی پاراجانف در دوره هفتم است. جشنواره فجر در دهه اول مسیر مشخص و معینی را میپیمود و در خدمت سینمای هدایتی- نظارتی بود و تبلور بخش سینمای نوین ایران؛ جشنوارهای که برگزارکنندگانش از دوره پنجم متوجه شدند باید کنار نسل برخاسته از انقلاب، موج نوییها را هم وارد ماجرا کنند، اینکه در حضور «ناخدا خورشید» تقوایی و «اجارهنشین ها» مهرجویی، «پرواز در شب» ملاقلیپور فیلم برگزیده میشد در سالهای بعد مورد سؤال واقع شد. وگرنه در کانتکست دهه60، همین که کارگردانهای موج نویی در جشنواره حاضر بودند، خودش فینفسه دستاورد مهمی بود.
جشنواره فجر به مرور کوشید تا دولتیبودنش را نه انکار (که شدنی نبود) بلکه کمرنگ کند. کمکم تعداد افراد سینمایی هیأت داوران بیشتر شد. البته همین افراد سینمایی هم معمولا از دایره خودیها انتخاب میشدند ولی همین هم قرار بود نشانهای از تغییر باشد. جشنوارهای که در دورههای دهم و یازدهم اوج شکوفاییاش را پشت سر گذاشت، با تغییر شرایط فرهنگی، چند دورهای دستش خالی شد. در سالهایی که جشنواره ویترین سینمای ایران بود، اگر کارگردانهای شاخص در طول سال فیلمی نمیساختند، عیار جشنواره فجر هم پایین میآمد؛ اتفاقی که بعد از جشنواره باشکوه یازدهم (با فیلمهایی چون «سارا»، «رد پای گرگ»، «از کرخه تا راین»، «آبادانیها»، «هنرپیشه»، «یکبار برای همیشه» و...) در دوره دوازدهم رخ داد. به مرور این سیاست که باید به فکر جشنواره فجر بود در دستور کار مدیران سینمایی قرار گرفت؛ مدیرانی که در دهه70 حضور طولانی مدتی را تجربه نمیکردند. (درست عکس مدیریت دهه60که زمان کافی برای اجرای سیاستهایش داشت). پیوندزدن اکران عمومی به حضور در جشنواره، همه تولیدات سالانه سینمای ایران را راهی فیلم فجر میکرد و جالب اینکه در یک دوره هیأت انتخابی هم در کار نبود و همه تولیدات سینمای ایران عملا در بخش رقابتی حاضر بودند و داوران بیش از ۶۰ فیلم را تماشا کردند! دهه۶۰ سپری شده بود ولی هنوز قواعد آن دوران پابرجا مانده بود. تصمیم مهم دبیر دوره هفدهم مبنی بر برداشتن الزام حضور در جشنواره برای گرفتن پروانه نمایش، گامی به پیش برای فیلم فجر بود. در این دوره بهجای مدیران دولتی، نمایندگان اصناف سینمایی فیلمهای بخش مسابقه را انتخاب کردند و فیلمهای خارجی هم توسط سردبیران نشریات سینمایی گزینش شدند. یادمان باشد که در همه این سالها دبیر جشنواره یا مدیرعامل فارابی بود یا معاون سینمایی؛ میراثی بهجا مانده از دهه اول جشنواره که نشانهای آشکار از اهمیت جشنواره فجر برای دولت هم بود؛ روزگاری که وزیر ارشاد باید در مجلس شورای اسلامی، جوابگوی فیلمهای حاضر در جشنواره میبود. جشنواره فیلم فجر بهعنوان مهمانی بزرگ سینمای ایران، گریزی از دولتیبودن نداشت؛ حتی اگر تمام اعضای هیأت داورانش را از میان خانواده سینما انتخاب میکرد.
جشنواره فیلم فجر بهدلیل ماهیت دولتیآن، نمیتواند خیلی اهل برنامهریزی بلندمدت باشد. معمولاً تغییر مدیریت فرهنگی (و نه الزاما تغییر دولت) فرصت برنامهریزیهای میانمدت و بلندمدت را از مدیران و متولیان میگیرد. البته در برنامهریزیهای کوتاهمدت هم معمولا اتفاق خاصی رخ نمیدهد. جشنواره فیلم فجر در سالهایی همانطوری برگزار شده که معمولا سازمان لیگ مسابقات لیگ برتر فوتبال را برگزار میکند؛ با شتاب و عجله فراوان و با کمترین دستاورد. جشنواره فیلم فجر جز در دهه اول که مدیریت منسجم و متمرکزی داشت و فارغ از موافقت یا مخالفت با سیاستگذاریهای سینمایی آن دوران، بهندرت توانسته برنامه مشخص و مدونی را بهصورت پیوسته و ممتد اجرا کرده و به توفیق رسیده باشد.مدیران و دبیران جشنواره دولت مستعجل بودهاند و نفر بعدی معمولا برای اثبات خودش، دستاوردهای نفر قبلی را نابود کرده است. جشنواره فیلم فجر انواع و اقسام آزمون و خطاها را پشت سر گذاشته؛ و جالب اینکه هنوز اهمیتش را حفظ کرده است؛ مثل دربیهای پایتخت که همیشه در آستانه برگزاریاش هیجان و شور وجود دارد و همیشه امیدوار و آرزومندیم که باز هم یک صفر- صفر چرک نبینیم. در مورد جشنواره فجر هم همیشه این امیدواری وجود دارد. اینکه در فقدان استراتژی کارآمد و تغییرات مداوم و تمام نشدنی فیلمها رضایتبخش باشند و جشنواره بهعنوان مهمترین آیین جمعی عرصه فرهنگ و هنر پس از انقلاب، همچنان کارکرد خودش را حفظ کند.
شنبه 2 بهمن 1400
کد مطلب :
151431
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/XD47v
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved