• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
سه شنبه 11 آبان 1400
کد مطلب : 144423
+
-

قانون ارزشگذاری و رقابت

یادداشت یک
قانون ارزشگذاری و رقابت

مهناز اسماعیلی- دکتری روانشناسی

مهریه رسمی قدیمی در میان خانواده‌های ایرانی و بسیاری از کشورهای دیگر است. حتما همه مَثل «کی داده کی گرفته» را درباره مهریه شنیده‌ایم. اما این فقط یک مَثل است. امروزه راهروهای دادگاه‌های خانواده شاهد تعداد زیادی از زوج‌هایی است که به‌خاطر مهریه همه عشق و محبتی را که میان‌شان بوده از یاد برده‌اند و چه بسا کارشان به کتک‌کاری، زندان و طلاق کشیده است. در اینجا کاری به اصل دریافت مهریه نداریم، آنچه در ادامه به آن خواهیم پرداخت، بررسی تعیین مهریه‌های سنگین یا ناچیز است.
مهریه مهم‌ترین مسئله‌ای است که اکنون درباره طلاق زوج‌ها مطرح می‌شود، درحالی‌که سلامت روان زوج، آخرین مسئله مورد توجه خانواده و جامعه است. مهریه که هیچ‌گاه به‌منظور حفظ رابطه ازدواج نبوده، همواره به‌عنوان هدیه‌ای از سوی مرد به زن معنا شده اما اکنون متأسفانه مفهوم و معنای مهریه تغییر کرده است. به این صورت که امروزه مهریه به دو شکل ارزشگذاری رابطه زن و مرد و رقابت برای تعیین جایگاه‌های اجتماعی تغییر مفهوم پیدا کرده. هر دو رویکرد به لحاظ اجتماعی و جایگاه روابط عاطفی زوج آسیب‌زاست. اگر مهریه همچنان همین جایگاه را داشته باشد، معضلاتی در روابط ایجاد خواهد کرد. عده‌ای از خانم‌ها در شرایط سخت مجبور به بخشش مهریه‌ تعیین‌شده خود هستند تا صیغه طلاق توافقی جاری شود. این دسته اما به لحاظ روانشناختی دچار آسیب‌هایی خواهند شد. این حس به دو دلیل ایجاد می‌شود؛ اول اینکه در این حالت فرد دچار این پرسش می‌شود که چرا باید مهریه‌اش را که برای یک عمر زندگی در خانه‌ای که سال‌های مهم خود را در آن سپری کرده است، می‌بخشیده و دوم اینکه بیشتر از احساس فشار، احساس اجبار به او دست می‌دهد که موجب خشم نیز خواهد شد. اگر بخواهیم در عشق احساس امنیت کنیم باید آن عشق با تعهد همراه باشد.
از دیدگاه تاریخی، ازدواج در همه‌ فرهنگ‌ها، متعلقاتی چون نشان و حلقه داشته است؛ حلقه‌ای که در هیچ دوره زمانی ارزان نبوده و ارزش مادی قابل‌توجهی داشته. از نظر روانشناسی انسان‌ها نسبت به چیزی که روی آن هزینه کرده‌اند سوگیری پیدا می‌کنند و نمی‌خواهند به‌راحتی آن را از دست بدهند. عشق وقتی به ازدواج می‌انجامد، دیگر تنها یک رابطه‌ پرشور هیجانی نیست. هرچند از عشق خالی نشده، اما در عین حال تبدیل به یک قرارداد اجتماعی شده است. مانند هر قرارداد دیگری این قرارداد نیز شرایط و ضوابطی دارد؛ وظایف و تعهد ایجاد می‌کند و البته نیاز به التزامات مالی دارد.
گره‌خوردن احساسات شورانگیز عاشقانه با سکه و پول همیشه و در همه‌ فرهنگ‌ها بوده و عمومیت داشته است.
اما گاهی یک شیوه‌ سازگارانه از مسیر خود منحرف  و به ضد‌خود تبدیل می‌شود. دقیقا همین موضوع برای مهریه در جامعه‌ ما پیش آمده است. درست است که عشق نیاز به تعهد مالی دارد اما به هیچ روی نباید از تعادل خارج شود. وضعیت کنونی چون آتشی است که دودش در چشم همه می‌رود؛ هم به ضرر زن است، هم به ضرر مرد و هم فرزندانی که در یک رابطه‌ نامناسب قربانی می‌شوند. مهریه‌های سنگین، نه افتخاری برای عروس و خانواده‌اش هستند و نه نقش پیشگیری از آسیب‌های خانوادگی را دارند. درباره‌ مسائل مالی چه پیش از ازدواج و چه پس از آن باید مانند هر چیز دیگری با شفافیت و صراحت صحبت کرد. خطر همیشه در صحبت‌نکردن و شفاف‌نبودن است.
 از آنجا که مهریه در قانون تحت عنوان عندالمطالبه مطرح شده است، مرد وظیفه دارد که هر زمان همسرش درخواست پرداخت مهریه کرد، آن را بپردازد. این امر باعث شده که بسیاری به مهریه به چشم ابزاری برای دفاع از حقوق خود در زندگی نگاه کنند تا بتوانند هر زمان که مشکلی در زندگی مشترکشان پیش آمد، با اجراگذاشتن مهریه، همسرشان را اصلاح کنند. این در حالی است که تجربه به ما نشان داده مهریه نمی‌تواند به‌عنوان حلال مشکلات زوج‌ها عمل کند.
 چه بسا زنانی که میزان مهریه‌ای بسیار بالا تعیین می‌کنند اما به‌دلیل مشکلات بسیار زیادی که در زندگی مشترک دچار آن شده‌اند، وادار به بخشش مهریه می‌شوند؛ تنها برای آنکه بتوانند از همسرشان جدا شوند. یک نسخه، درمان درد همه‌ افراد نیست. بنابراین به توصیه‌های کلی دیگران که این تعداد از مهریه مشکل‌آفرین است، نمی‌توان گوش کرد. شرایط زندگی هرکس با دیگری متفاوت است و هرفرد باید با درنظرگرفتن شرایط متفاوت تصمیمی را بگیرد که برای زندگی‌اش مؤثر باشد. با قانون و دستورالعمل نمی‌توان از نقش مهریه کم کرد، بلکه باید شرایط اجتماعی را بهبود داد تا جوانان بیشتر احساس امنیت کنند و با امید به آینده بنگرند.

این خبر را به اشتراک بگذارید