• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 4 شهریور 1400
کد مطلب : 138795
+
-

زندگی پدیا/ سرزمین باران پاهای‌مصنوعی

زندگی پدیا/ سرزمین باران پاهای‌مصنوعی

مهدیا گل‌محمدی

دنیای عجیبی است. در مسابقات پارالمپیک توکیو پشت پرچم سرزمینی که بیشترین شمار توان‌یاب‌های جسمی را دارد هیچ ورزشکاری رژه نمی رود. سال‌هاست سرزمینی بوده و هست که از میان ابر‌های آن بارانی از دست و پا‌های مصنوعی به زمین بارید. برای مردمانی که دشمنانش در مزرعه‌ها به جای خوشه‌های طلایی گندم، بمب‌های خوشه‌ای و مین کاشتند و پشتو و هزاره و ازبک به قیمت دست و پای خود آنها را درو کردند. مردانی با دستاری به سر و تنبان و اِزاری به پا (برخی به یک پا) با عصایی زیربغل همچون باد، بی‌سرزمین دویدند تا برای خود یا عیال و فرزندی معلول، پایی مصنوعی از آسمان بگیرند. آنها «بی‌دست و پا» نبودند که تاریخ به یاد دارد با 2 ابرقدرت جهانی دوقطبی، در شرق و غرب درست در بحبوحه جنگ سرد در میان جنگی داغ و خونین به نبرد برخاستند و پیروز شدند. سال‌ها دست و پای‌شان را از آنان گرفتند و به جای‌‌ آن بارانی از دست و پا‌های مصنوعی برایشان به زمین ریختند.
اینها توصیف سرزمینی خیالی در قصه‌ای غم‌انگیز و پرآب چشم نیست. توصیف واقعیت مردمان سرزمینی به نام افغانستان است. در آن سال‌هایی که بالگرد صلیب‌سرخ از فراز اردوگاه‌های پناهندگان برای آنها دست و پاهای مصنوعی به زمین می‌ریخت کسی تصور نمی‌کرد روی نقشه پراکنش شمار معلولان جهان، افغانستان تا سال 2021میلادی رنگش از هر کشور دیگری سرخ‌تر شود. حتی آن روز‌ها که لابه‌لای کتاب درسی دخترکان دانش‌آموز مدرسه سیدالشهدای کابل به جای جوهر قلم، ردی از خون بر جای ماند کسی تصور نمی‌کرد آنها مقام نخست آمار معلولیت ناشی از جنگ نصیبشان شود. حالا اما پشت پرچم افغانستان در پارالمپیک توان‌یاب‌های جسمی و حرکتی به جای جمعیتی انبوه، هیچ‌ نشانی از ورزشکاری قدرتمند و توان‌یاب نیست. ناباورانه «پشت این پرچم خالی‌ست». زکیه خدادادی دختر تکواندوکار افغان هر روز تمرین می‌کرد تا نخستین زن مسابقات پارالمپیک افغانستان باشد. در پارالمپیک توکیو جای او هم خالی‌ست. این کشور به گواه مردمانش نیازی به مرده‌تماشا ندارد. افغانستان اعانه نمی‌خواهد، افغانستان صلح می‌خواهد که اگر دانه صلح در این سرزمین کاشته نشود شاید تا چند روز یا چند‌ماه دیگر این روح احمد شاه مسعود باشد که بر فراز کوه‌های سر به فلک کشیده اطراف «پنجشیر» خانه به خانه سرزده، بپرسد «جان پدر کجاستی».

 

این خبر را به اشتراک بگذارید