![نوجوانان سرگرمیهای اینترنتی را جایگزین کتابخواندن کردهاند](/img/newspaper_pages/1400/05-Mordad/23/nimrooz/0902.jpg)
دیدار با محمود برآبادی، نویسنده داستانهای کودکان
نوجوانان سرگرمیهای اینترنتی را جایگزین کتابخواندن کردهاند
![نوجوانان سرگرمیهای اینترنتی را جایگزین کتابخواندن کردهاند](/img/newspaper_pages/1400/05-Mordad/23/nimrooz/0902.jpg)
محمدرضا مرسلی ـ خبرنگار
محمود برآبادی سال۱۳۳۱ در روستای بَرآباد از شهرستان سبزوار به دنیا آمد. او در کودکی و در شبهای پرستاره سبزوار، در نبود رسانههایی چون رادیو و تلویزیون، به شنیدن داستانهایی میپرداخت که در مراسم اوسنهخوانی یا افسانهخوانی توسط بزرگترها، از جمله پدرش خوانده میشد. برآبادی دوران جوانیاش را همراه برادر و دوستش در کوچه حاجنایب در شمسالعماره تهران گذراند. در این دوران بهعنوان حروفچین در چاپخانه شمس نیز مشغول بهکار بود و همین باعث میشد داستانهای زیادی بخواند و بعدها برای کودکان قصه بنویسد. او عضو هیأتمدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است و تاکنون رئیس و نایبرئیس این انجمن هم بودهاست. برآبادی تاکنون بیش از ۶۰ اثر منتشر کرده است. با او گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میآید.
کتابهای زیادی در حوزه کودک و نوجوان وجود دارد و عموما خانوادهها در انتخاب کتاب خوب برای فرزندانشان سردرگم هستند. از چه راههایی میتوانند کتابهای خوب را انتخاب و تهیه کنند؟
اغلب کودکان خودشان کتاب نمیخرند، بلکه والدین و گاهی نیز مربیان برای آنها کتاب انتخاب میکنند و میخرند یا اگر به کتابخانه مراجعه کنند کتابدارها آنها را راهنمایی میکنند. درهرحال کسانی که کتاب انتخاب میکنند یا باید خودشان شناخت کافی از ملاکهای کتاب خوب داشته باشند که در این صورت لازم است کتابها را بخوانند که خانواده چنین فرصت و حوصلهای ندارد یا از افراد و نهادهایی که به معرفی کتاب میپردازند راهنمایی و کمک بگیرند. این نهادها خوشبختانه در ایران زیادند و ازجمله به فهرست لاکپشت پرنده، فهرست کتابهای برگزیده شورای کتاب کودک، کتابهای برگزیده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، فهرست رشد آموزش و پرورش و جشنوارههای انتخاب کتاب مثل جشنواره شهید غنیپور و جشنواره کتابهای برتر میتوان اشاره کرد. البته طبیعی است که داوران این نهادها و جشنوارهها براساس معیارهای خود دست به انتخاب و معرفی کتاب میزنند که ممکن است گاهی موردقبول خانواده، مربیان و کتابداران نباشد اما میتوان از کتابهایی که در فهرستها مشترک است به یک فهرست دلخواه رسید.
فهرستهایی مثل لاکپشت پرنده و... که کتابهای خوب را در حوزه کودک و نوجوان معرفی میکنند، به راحتی در دسترس عموم نیستند. چهکاری میتوان برای این خلأ اطلاعرسانی انجام داد؟
یکی از نهادهایی که بهطور جدی از ۹سال پیش به معرفی کتاب پرداخته و کتابها را، هم از لحاظ گروهبندی سنی و هم از نظر کاربردی مشخص میکند، لاکپشت پرنده است. گروه داوری لاکپشت پرنده در پایان هر فصل فهرست کتابهای برگزیده خود را معرفی میکند و در پایان سال هم به بهترین کتابهای منتشر شده در سال قبل در حوزه کودک و نوجوان، لاکپشت طلایی و لاکپشت نقرهای میدهد و جشن امضای کتاب هم برای نویسندگان میگیرد. لاکپشت پرنده بهتدریج دارد شناخته میشود و جایگاه خود را پیدا میکند و افراد و خانوادههای زیادی به آن مراجعه میکنند اما نکتهای که هست هماکنون فهرست لاکپشت پرنده هرسال کتابهای سال گذشته را معرفی میکند و برای کسانی که مایلند کتابهای تازه منتشر شده را تهیه کنند قدری دیر است و اگر مسئولان این نهاد بتواند فاصله انتشار تا معرفی کتاب را به حداقل برسانند استقبال بیشتری از این فهرست خواهد شد. همچنین اگر رسانهها این فهرست را مناسب و مفید میبینند میتوانند در معرفی بیشتر لاکپشت پرنده به خانوادهها و نهادهایی که مرجع کتاب کودک هستند، کمک کنند.
بهطور کلی مشخصات کتاب خوب و تأثیرگذار برای کودک و نوجوان چیست؟
شاخصهای کتاب خوب بسیار متنوع و گوناگون هستند و دربارهشان دیدگاههای مختلفی وجود دارد. با این همه، دو معیار زیر از معیارهای
مهم است:
الف:تناسب زبانی: آیا زبان این کتاب با مخاطب آن، متناسب است یا نه؟
ب: تناسب موضوعی - محتوایی: آیا این موضوع، مسئله کودکان است یا نه؟
افزون بر این دو معیار پایه، معیارها و شاخصهایی برای ارزیابی وجود دارد. ثریا قزلایاغ در کتاب «ادبیات کودک و نوجوان» شاخصهای زیر را برای یک اثر مهم برشمرده است.
1- کیفیت محتوا: محتوا باید با زندگی کودک متناسب و از پیشداوری و کلیشههای رایج
دور باشد.
2- کیفیت ساخت و پرداخت: نویسنده باید از راههای غیرمستقیم در انتقال مفاهیم و احساسات به خواننده موفق شود.
3- کیفیت نگارش: انطباق سطح خوانایی اثر با تواناییهای خواننده باید مورد توجه قرار گیرد.
4- کیفیت تصویر: تصویر کتاب کودک باید مقید به متن باشد و البته نه دنبالهروی آن. تصویرها باید چنان قدرت و خلاقیتی داشته باشند که دید کودک را فراتر از آنچه متن به روی او گشوده، بگشاید.
5- کیفیت ارائه: شکل ظاهری کتاب از عواملی است که باید موردارزیابی قرار گیرد.
شاخصهای دیگری را هم به این فهرست میتوانیم اضافه کنیم که از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و آن کیفیت مواد تشکیلدهنده کتاب است.
کیفیت مواد (استاندارد بهداشتی کتاب): مخصوصا در کتابهای کودکان پیش از دبستان مانند کتابهای حمام، کتابهای پارچهای، کتابهای سخت و... جنس و مواد کتاب بسیار اهمیت دارد که بهداشتی باشد و حساسیتزا نباشد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته که در سال۹۸ تقریبا ۷۰درصد نوجوانان در ایران حتی یک جلد کتاب غیردرسی هم نخواندهاند. آیا چنین آماری در کشورهای دیگر هم وجود دارد؟ اصولا این آمار فاجعه محسوب میشود یا عادی است؟
این مسئله را که کودکان و نوجوانان ما کم کتاب میخوانند میتوان از تیراژ کتابها هم فهمید. با توجه به رشد جمعیت جوان کشور و نرخ باسوادی در جامعه، تیراژ سههزار و دوهزار و حتی کمتر برای کتاب، البته فاجعه است. واقعیت این است که سرگرمیهای بسیاری که خیلی هم جذاب هستند مثل بازیهای رایانهای، انیمیشنها و فیلمهای سینمایی و شبکههای اجتماعی، بیشتر اوقات فراغت کودکان و نوجوانان را پر میکنند. افزون بر این نظام آموزشی ما، دانشآموزان را برای ورود به دانشگاه تربیت میکند و آزمون کنکور و خواندن کتابهای درسی و کمک درسی، عملا کتابهای غیردرسی را از دسترس نوجوانان دور کرده است و البته مشکلات اقتصادی هم باعث شده اقلام فرهنگی ازجمله کتاب از سبد خانوار حذف شود. کاهش تعداد کتابخوانها در جوامع دیگر هم پیش آمده اما نه به اندازه کشورما. یک دلیلش هم این است که در آنجا مطالعه کتابهای غیردرسی جزو برنامه مدارس است. در بیشتر مدارس هم کتابخانه و هم کتابهای جذاب و تازهانتشار وجود دارد.
چندین دهه است که مسئولان فرهنگی درباره سرانه مطالعه برای خانواده و کودک و نوجوان صحبت و حتی برنامههای خاصی ارائه میدهند ولی در عمل هیچکدام موفق نبودهاند. بهنظر شما ریشه اصلی این مشکل در چیست؟
علاوه برعللی که به آن اشاره شد، مثل سرگرمیهای جذاب که اوقات فراغت کودکان و نوجوانان را پر میکند و نظام آموزشی که نوجوانان را از خواندن کتابهای غیردرسی دور میکند و مشکلات اقتصادی که کتاب را از سبد خانوار حذف میکند، دلایل دیگری هم وجود دارد که باعث کاهش سرانه مطالعه بهویژه در بین نوجوانان میشود و آن کمبود کتاب خوب، ازجمله کتاب تألیفی است. واقعیت این است که نوجوانهای ما علایق خود را در کتابها نمییابند. سلیقه آنها بسیار عوض شده و نویسندگان ما از آن فاصله دارند. البته ناگفته نماند که سانسور کتابها هم در این وضعیت پیشآمده بیتأثیر نیست. متأسفانه چند نوع سانسور بر کتاب اعمال میشود که از خودسانسوری نویسنده شروع شده و به سانسور ناشر، وزارت ارشاد و نهادهایی که تأثیرگذار در معرفی و انتخاب کتاب هستند، منتهی میشود. نویسنده ایرانی سراغ بسیاری از سوژهها نمیتواند برود، بسیاری از احساسها و آرزوها را نمیتواند توصیف کند، در شخصیتپردازی دخترها در کتاب، محدودیتهای زیادی وجود دارد، حتی در تصویرگری کتابهای کودک اعمال سلیقههای فراوانی میشود که با واقعیتهای جامعه فاصله زیادی دارد؛ درحالیکه اینگونه محدودیتها در فیلمهای سینمایی و سریالها که در دسترس مردم است، اعمال نمیشود. به اینترتیب یک پیشداوری نزد نوجوانان بهوجود آمده که کتابهای مجوز گرفته، چیزی برای ما ندارد و الا مجوز نمیگرفت. طبیعی است که در چنین شرایطی نوجوان ما سراغ سایر سرگرمیهایی میرود که هماکنون به مدد اینترنت و فضای مجازی، در دسترس همگان قرار گرفته است.