کابوسهای کودکی در دنیای واقعی
گپ و گفت با روانشناس، جامعهشناس و معلم ابتدایی نشاندهنده این واقعیت است که کودکان جامعه امروز با هراسهایی همچون ترس از آینده، بیکاری والدین و... مواجه هستند
نورا عباسی ـ روزنامهنگار
تغییرات جامعه و اضافهشدن ویروس کرونا به فهرست مشکلات جامعه ایرانی موجب شده که کودکان با اضطرابها و هراسهای مختلفی درگیر شوند. برخی از این هراسها ناخواسته و از طریق والدین به کودکان منتقل میشود. بهعنوان مثال زمانی که والدین و سایر بزرگسالان تلاش میکنند با صحبتکردن از گرانی، خشونت و سایر اتفاقهای ناخوشایند جامعه، راهی برای کاهش فشارهای روزمره بیابند، ناخواسته هراس از شرایط موجود را در ذهن کودکان خود میکارند. برای بررسی هراسهای کودکان در کنار نبود ثبات در مسائل اجتماعی و اقتصادی جامعه باید بر رفتار والدین دقیق شد؛ چرا که بخش اعظم هراسهای کودکان ناشی از شیوه تعامل والدین و رفتار آنها با کودکان است.
هراس از آینده
علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس در گفتوگو با همشهری بخش اعظم هراسهای کودکان جامعه امروز را ناشی از ابزارهای رسانهای جدید میداند. براساس گفته او «در این دوران شاهد هستیم که بازیهای کامپیوتری و برخی از برنامههای تلویزیونی و ماهوارهای بدون نظارت دقیق در اختیار کودکان قرار داده میشود و هر کدام از این موارد میتوانند هراسهایی را در قالب خشم و اضطراب در وجود کودکان قرار دهد».
او معتقد است که شرایط اقتصادی نامناسب موجب شده که بسیاری از والدین بخش اعظم انرژی خود را برای بهدستآوردن درآمد کافی صرف کنند و بر این اساس در دسترسنبودن یکی از والدین یا هر دوی آنها و مراقبت کودکان از جانب آشنایان یا حضور در مهدکودکهای غیراستاندارد میتواند اثرات منفی بر کودک بگذارد؛ «خستگی والدین بهدلیل کار زیاد، شرایط را برای کودکان بدتر میسازد و میتواند یک هراس مزمن در کودکان ایجاد کند.» کابوسهای شبانه از دوران مدرسه، نقطه مشترک هراسهای بسیاری از افراد دهه60 است؛ اتفاقی که از نظر این جامعهشناس در کودکان امروز نیز باقی خواهد ماند؛ چرا که در دوره دوم کودکی -7تا 12سال- یکی از مسائل مهم، هراس مربوط به دوران تحصیل است. بهعبارت دیگر مشکلات سیستم آموزشی ما بهعنوان یکی از منابع اصلی ایجاد هراس در کودکان بهشمار میآید. شریفی یزدی معتقد است: «اختلافات پدر و مادرها نیز نقش اساسی را در هراس کودکان ایفا میکند؛ چرا که این اختلافات منشا احساس ناامنی کودکان در خانه هستند و این هراس را برای کودکان ایجاد میکنند که آیا این خانواده باقی خواهد ماند؟ در این رابطه باید گفت که بخشی از ناسازگاری والدین مربوط به منابع خارج از خانه مانند وضعیت اقتصادی است. مسائل به دو شکل موجب هراس کودکان میشوند؛ اول اینکه روابط والدین به این دلیل دچار خدشه میشود و به شکل غیرمستقیم در هراس کودکان اثر میگذارند. نکته دوم این است که برخی از والدین در برابر کودکان از مسائل کشور، تورم و نداشتن آینده صحبت میکنند و این شیوه رفتار نیز به شکل مستقیم موجب تشویش ذهن کودک و هراس او از شرایط موجود و آینده پیشرو خواهد شد. در واقع بسیاری از کودکان نباید در جریان برخی از مسائل و گفتوگوهای افراد بزرگسال قرار بگیرند. کودکان چون توان تحلیل ندارند، به سرعت تحتتأثیر صحبتهای بزرگسالان در مورد نگرانی از وضعیت اقتصادی قرار میگیرند و دچار هراس میشوند.»
کرونا در 2سال اخیر یکی از مهمترین چالشهای اقتصادی و اجتماعی را رقم زد و براساس گفته این جامعهشناس باید قبول کرد این بیماری در فهرست هراسهای کودکان نیز جای گرفته است؛ «در دوران کرونا یکی از ترسهایی که به فهرست هراسهای کودکان اضافه شده، مربوط به تذکرات والدین برای رعایت مسائل بهداشتی است؛ در واقع والدین برای حفظ کودک از بیماری کرونا به شکل ناخواسته هراس از بیماری را در وجود کودکانشان کاشتهاند و اگر این هراس مدیریت نشود ممکن است با کودکانی روبهرو شویم که با وسواس بیمارگونه رفتار میکنند.» این جامعهشناس معتقد است که راهحل تمام این موارد نیز در دل موضوع نهفته است و برای کنترل این هراسها، باید بر تماشای برنامههای کودکان نظارت شود. با وجود مشغله کاری، زمانی را برای کودکان اختصاص داد و مراقب بود که در کنار آموزش نکات بهداشتی، کودکان را دچار وسواس فکری و هراس از بیماری نکرد.
هراس از مرگ
بهروز مستخدمین حسینی، روانشناس نیز خانواده را بازیگر اصلی در موضوع هراسهای کودکان میداند؛ چرا که از نظر او، والدین هستند که به کودک برای ساختن تصویری از جهان پیرامون کمک میکنند. براساس گفتههای این روانشناس، کودکان در سن قبل و بعد از دبستان دچار اضطراب جدایی هستند. این اضطراب تا سن 3سالگی طبیعی است اما این مشکل در کودکانی که به دلایل مختلف در خانواده از امنیت کافی برخوردار نیستند، ادامه پیدا میکند؛ «عواملی که برای کودکان میتواند موجب تشدید اضطراب و ایجاد هراس شود، مربوط به اتفاقات خشنی است که در جامعه رخ میدهد. بهعنوان مثال موضوع مرگ میتواند بهشدت کودکان را تحتتأثیر قرار دهد و آنها را دچار هراس کند؛ چرا که تصوری که افراد 12سال به بالا نسبت به مرگ دارند، متفاوت از کودکان زیرسن12 است.»
این روانشناس با توجه به درگیری جامعه با کرونا و افزایش خبر درگذشت افراد بهدلیل این بیماری تأکید دارد که در برگزاری سوگواری و مسائل مربوط به مرگ، ملاحظات خاصی برای کودکان رعایت شود؛ چرا که تصور کودکان از مرگ، متفاوت از تصور بزرگسالان است و هراس از مرگ میتواند اثرات جبرانناپذیری بر کودکان داشته باشد.
هر چند در جامعه این تصور شکل گرفته که کودکان مستقل، از جایگاه بهتری برخوردار هستند اما این روانشناس نسبت به افزایش مسئولیتهای کودک در خانواده هشدار میدهد؛ «برخی از پدر و مادرها درگیر مسائل خودشان هستند، به همین دلیل امنیت خانواده را تأمین نمیکنند و نمیتوانند از کودکان خود حمایت کنند، به این ترتیب زمینه ایجاد مشکلات متعدد را برای فرزندشان رقم میزنند؛ در واقع کودکانی که در خانواده رها شدهاند و خودشان باید تصمیمگیری در رابطه با امور مختلف را برعهده بگیرند، در گذر زمان دچار هراس میشوند. بهعبارت دیگر این آزادی بیش از اندازه برای تصمیمگیری کودکان و قراردادن مسئولیت امور متعدد برعهده کودک، زمینهساز اضطرابهای مختلف در کودکان است. در واقع با وجود آنکه بسیاری از والدین بر مستقلبودن کودکان تأکید دارند اما زمانی که مسئولیتهای کودک به جای آنکه بر عهده پدر و مادر باشد، بر دوش کودک گذاشته میشود، نتیجهای جز ایجاد اضطراب نخواهد داشت.»
نبود ثبات در کشور و انتشار مدام خبرهای بد همانطور که بزرگسالان را نسبت به آینده دچار هراس میکند، کودکان را نیز با خود درگیر کرده است؛ در واقع کودکان جامعه امروز، ناخواسته در جریان امور و اخباری قرار میگیرند که نگاه آنها را نسبت به شرایط موجود شکل میدهد و از آنجا که شرایط موجود امیدوارکننده نیست، هراس به بخشی از وجود این کودکان تبدیل میشود. مستخدمین حسینی در این باره معتقد است: «در واقع جامعهای که از نظر ذهنی و روانی در انتظار مشکل به سر میبرد، با درجهای از خشم روبهرو میشود و کودکان نیز در موضوع درگیر میشوند».
براساس گفته مستخدمین حسینی، بسیاری از والدین با تصور شوخی، جملاتی را به کودکان بیان میکنند که نتیجهای جز ترس برای کودک نخواهد داشت؛ «بهعنوان مثال ممکن است یک مادر یا پدر در فضایی اعلام کند که خانه را ترک میکند، شاید این تهدید از نظر والدین جدی نباشد اما کودک آن را قبول میکند و با هراس ترک خانه از جانب والدین روبهرو میشود. بنابراین باید بدانیم که عامل اصلی اضطراب در کودکان تهدید از جانب والدین است و این رفتار میتواند موجب ایجاد هراسهای مختلف در کودکان شود.»
هراس از بیپولی
ریحانه که سالها بهعنوان معلم مقطع ابتدایی مشغول فعالیت است، موارد متعددی را بهعنوان هراس کودکان مطرح میکند؛ مواردی که براساس تعامل با دانشآموزان و والدین آنها بهدست آورده است.
براساس گفته او دعوای والدین، بیپولی، دستدرازی اقوام نزدیک و همچنین تأکید والدین بر بهترینبودن را باید بهعنوان مهمترین هراس کودکان در دوران مدرسه جای داد.
این معلم با اشاره به این نکته که از طریق نقاشی دانشآموزانش متوجه هراسهای بسیاری از آنها شده است، گفت: «در سالهای مختلف با دانشآموزان مختلفی برخورد داشتهام که در نقاشیهایشان افرادی را با چهره خاص نقاشی میکردند و نشان میدادند که این افراد به آنها نزدیک شدهاند و برخی از دانشآموزان با نقاشی چهره خود در حالت گریه یا فریاد، ترس خود را نشان میدادند؛ اتفاقی که به سرعت با والدین در میان گذاشته میشود».
همانطور که شریفی یزدی جامعهشناس و مستخدمین حسینی روانشناس، مسائل اقتصادی را بهعنوان یکی از عوامل درگیری والدین و ایجاد هراس در کودکان ذکر کردند، این معلم نیز معتقد است هراس دانشآموزانش از بیکاری والدین در سالهای اخیر پررنگتر شده است؛ چرا که مدام در صحبتهایشان به این موضوع اشاره میکنند و از اینکه خانوادهشان درآمد کافی ندارند، نگران هستند.
درخواست والدین برای قرارگرفتن فرزندانشان در جایگاه بهترین دانشآموز یک روند تکراری است که محدود به دوره خاصی نمیشود؛ اتفاقی که این معلم ابتدایی در رابطه با آن توضیح داد: «با وجود اینکه من با بسیاری از والدین صحبت میکنم تا بچهها را برای شاگرد اولشدن و بهترینبودن تحت فشار نگذارند اما همیشه هستند والدینی که با مقایسهکردن دانشآموزان و تأکید بر بهترینبودن، به اضطرابهای کودکان شدت میبخشند».