رحیم قاسمیان
مترجمی پای تخته سیاه
محمد ناصر احدی_روزنامه نگار
نام یادآور سالهایی است که ادبیات سینمایی ما اینچنین فربه نشده بود و پیدا کردن کتاب جذاب و مفیدی درباره سینما بهراحتی امروز نبود که اغلب کتابفروشیها قفسهای را به کتابهای سینمایی اختصاص داده باشند. چند فیلمنامه از آنتونیونی، برگمن، آلن رنه - مارگریت دوراس، فریتز لانگ و کوروساوا با ترجمه مرحوم هوشنگ طاهری، مجموعه سینمایی انتشارات ۵۱ که زیرنظر شمیم بهار منتشر شده بود، «آنتونیونی» نوشته یان کامرون و رابین وود با ترجمه فریدون معزیمقدم، مجموعه «ویژه سینما و تئاترِ»بهمن مقصودلو،« فیلم مستند» اثر حمید نفیسی، و چند کتابچهای که به مناسبت جشن هنر شیراز منتشر شده بودند، احتمالا مهمترین داشتههای ادبیات سینمایی ایران در یکی،دو سال پس از انقلاب بود. برای پیدا کردن همینها هم باید کلی مکافات میکشیدید و قیمتهای دولاپهنای دستدومیفروشهای انقلاب را بهحساب بهای عشقِ سوزانتان به سینما و کتاب میگذاشتید تا شاید بالاخره خورشید بختتان طلوع میکرد و یکی از این کتابها را که فقط وصفشان را از زبان بزرگترها شنیده یا در نوشتههای منتقدان مجله فیلم خوانده بودید، در دست میگرفتید. خواندن این کتابها هم اصول و قاعده خودش را داشت؛ اول باید - درست و دقیق - جنس جلد، طرح جلد، پشت جلد و جنس کاغذ کتاب را سیاحت میکردید و اگر گوشهای یا صفحهای مجروح شده بود و به تیمار کردن و ضماد گذاشتن نیاز داشت، در نهایت احتیاط، عملیات درمان را شروع میکردید. بعد، نوبت تماشا و نوازش یار/ رفیقِ دیرآشنا بود؛ فیلمنامهها بیشتر شبیه معشوقی بودند که وصالشان بعد سالها دست داده بود، و کتابهای تحلیلی و تئوری هیبت رفیقی از بند رهاشده را داشتند. دستآخر هم میرفتید سراغ متن کتاب که معمولا اگر هر چه جز فیلمنامه بود، بعید نبود چه بسا به واسطه ترجمه بد (مثل چند مورد در مجموعه انتشارات ۵۱) یا بیان بدیهیات و مسائل بیربط به موضوع، قید خواندنش را بزنید و فقط از داشتن چنین متاع نایابی در کلکسیونتان حظ کنید.
اما کمکم از اواسط دهه۶۰ افرادی مثل بابک احمدی، بهروز تورانی و رحیم قاسمیان که در مجلات سینمایی مینوشتند و ترجمه میکردند، کتابهایی را منتشر کردند که در قحطی آن سالها شگفتآور بودند و بعضیهایشان هنوز هم خواندنی هستند.
قاسمیان در دهه۶۰ « زندگی و فیلمهای فریتز لانگ» (۱۳۶۳) اثر پیتر باگدانوویچ، «فرانسوا تروفو؛ زندگی و آثار»(۱۳۶۵) کتابی جزوهمانند به کوشش مرحوم حمید هدینیا و«یاسوجیرو ازو » (۱۳۶۷) نوشته دانلد ریچی ترجمه مشترک با بهروز تورانی را روانه بازار کتابهای سینمایی کرد (نسخه پیدیاف کتاب لانگ و ازو در بسیاری از سایتها موجود است.)
عناوین همین کتابها نشان میدهد که قاسمیان از ابتدا به ترجمه کتابهای کاملا تئوریک تمایلی نداشت و از ترجمه آن دسته از متونِ سینمایی استقبال میکرد که رویکرد آموزشی داشته باشند.
در میانه دهه70 بود که 2 کتاب« سینمای اورسن ولز» (۱۳۷۴) جوزف مکبراید و «تئوریهای سینما» (۱۳۷۵) اندرو تیودور با ترجمه قاسمیان منتشر شد. تئوریهای سینما با زبان ثقیل کتابهای نظریه فیلم نسبتی نداشت و ترجمه آن توسط قاسمیان را میتوان در چارچوب گرایش او به ترجمه متون بیدستانداز و قابلفهم آموزشی تعبیر کرد.
«فرهنگ کامل فیلم» (۱۳۷۹) نوشته آیرا گوینزبرگ در واپسین سال دهه ۷۰ با ترجمه قاسمیان به چاپ رسید و با اینکه با امکانات آن سالها طراحی صفحات و گرافیک مناسب و درخوری نداشت، تا سالیان سال تنها منبع جامع و همهفهم سینمایی بود.
از آن سالها تا امروز، قاسمیان هر متنی که درباره سینما ترجمه کرده، وزن آموزشی داشته است. حتی کتاب «درک تئوری فیلم» (۱۳۹۷) که جدیدترین ترجمه سینمایی او است، آموزش تئوریهای سینمایی را به زبان ساده وجهه همت خود قرار داده است. ترجمههای قاسمیان را نمیشود با نثر و لحنشان از دیگران تشخیص داد یا مدعی شد که نبود هر یک از ترجمههای او میتوانست خسران بزرگی برای ادبیات سینمایی ما باشد؛ اما این مترجمِ دور از وطن و بیهیاهو هنوز گویی که پای تختهسیاه در حال درس دادن به دانشجویانش باشد، با ترجمههایش قصد دارد فهم و درک ابعاد مختلف سینما را برای دیگران ممکن کند. میتوان حدس زد، مبانی سینما، آموزش ساخت فیلم کوتاه و حتی هیچکاک برای قاسمیان موضوعاتی هستند که نباید از خواندن دربارهشان به هراس افتاد. ترجمههای قاسمیان مخصوصا به کسانی که گامهای اولشان را در مسیر سینما برمیدارند نشان میدهد که سینما، حداقل در این گامهای نخست، آنقدر پیچیده و ترسناک نیست و لزومی هم ندارد که چنین باشد. خلاصه اگر آنچه میخواستید درباره سینما بدانید، اما جرأت پرسیدنش را از کسی ندارید، به ترجمههای قاسمیان سری بزنید.