• پنج شنبه 29 شهریور 1403
  • الْخَمِيس 15 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 19
دو شنبه 1 مهر 1398
کد مطلب : 80347
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/lAN5
+
-

نجات یک روستای آلمانی با مهاجران سوری

مهاجران سوری، در یک منطقه ضدمهاجر در شرق آلمان، با جامعه محلی ادغام و به بخشی از آن تبدیل شده‌اند

اروپا
نجات یک روستای آلمانی با مهاجران سوری


دعوت از مهاجران سوری به یک روستای دورافتاده آلمانی، آن هم روستایی که گروه‌های راست افراطی در آن محبوبیت زیادی دارند و محلی‌ها همچنان احساس می‌کنند شهروندان درجه2 هستند ریسک زیادی داشت و شهردار فرانک شوتز هم به‌خوبی از آن اطلاع داشت.
به گزارش نیویورک‌تایمز، یک آرایشگر این کار را «دیوانگی» می‌خواند و یک مزرعه‌دار می‌گفت که چنین کاری «غیرممکن» است. اما این تنها چاره برای حفظ مدرسه روستا بود. همچون دیگر مناطق دورافتاده آلمان شرقی سابق، «گولسو» هم بعد از سال‌های فروپاشی دیوار برلین، یک‌سوم جمعیت خود را از دست داده بود.
در تابستان2015، زمانی که صدهاهزار مهاجر به آلمان رسیدند، تعداد بچه‌هایی که در گولسو به سن مدرسه رفتن رسیده بودند، کمتر از همیشه بود. هیچ کلاس اولی تشکیل نمی‌شد. این سال، شروع پایان مدرسه‌ای بود که روزگاری در مستند «بچه‌های گولسو» که درباره دوران کمونیستی ساخته شده، به شهرت زیادی رسیده بود.
اما در آن سال کماله، برهان، حمزه، نور، تسنیم، رتاج، رفیف، رعا، محمد بزرگ و محمد کوچک‌ با والدینشان از راه رسیدند. شهردار، آنها را بچه‌های جدید گولسو می‌خواند.
آقای شوتز اخیرا در یک مصاحبه گفته است: «سوری‌ها مدرسه ما را نجات دادند.» و البته گولسو هم به‌نوعی نجات پیدا کرد.
تعداد سوری‌هایی که در گولسو مستقر شده‌اند، با تصویر کلان حضور سوریه‌ای‌ها در آلمان تناسب دارد؛ در اینجا، ‌16مهاجر در یک روستا با 820نفر مستقر شده‌اند. نسبت حضور آنها در این روستا، همانند نسبت حضور 1.5میلیون سوریه‌ای در کل آلمان است.
حضور این مهاجران در گولسو، جایی که 4نفر از هر 7نفر در انتخابات اخیر به حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» رأی داده‌اند، نشانه‌ای از جریان‌هایی کمتر مورد توجه در لایه‌های زیرین جامعه آلمانی است؛ زیر آتش شعله‌های پوپولیستی در بزرگ‌ترین دمکراسی اروپا، صدها هزار مهاجر، روستا به روستا، در آرامش در حال ادغام‌شدن با جامعه آلمانی هستند. در سراسر آلمان، ‌یکی از هر 3مهاجر سوری استخدام شده که نشانه‌ای از این ادغام است.
4سال بعد از حضور سوری‌ها، گولسو تغییر کرده ‌و بسیاری این تغییر را مثبت می‌دانند. آپارتمان‌های خالی زندگی جدیدی را شاهد هستند. وقتی که مدیر مدرسه کمک می‌خواهد، والدین سوری نخستین داوطلبانی هستند که برای کمک اعلام آمادگی می‌کنند.
اما اوضاع همیشه اینطور نبوده است. وقتی که شوتز روستاییان را جمع کرد تا ایده‌اش برای قبول مهاجران سوری را توضیح بدهد، بدبینی زیادی وجود داشت.
برخی نگران همنشینی فرزندانشان با مهاجران بودند و برخی دیگر نگران دزدیده شدن اموال خود. حتی سوری‌ها هم از اینکه در آلمان شرقی مستقر شوند نگران بودند چون از قبل می‌دانستند مردم در این منطقه، از خارجی‌ها خوششان نمی‌آید.
اما هر دو طرف تلاش کردند و از اینکه بعدا دیدند چقدر از یکدیگر خوششان می‌آید غافلگیر شدند.
در نخستین روزها، ساکنان پیشین به مهاجران لوازم خانه هدیه می‌دادند تا خانه‌هایشان خالی نباشد. در نخستین روز مدرسه، خانواده‌های آلمانی از خانواده‌های سوری با کیک پذیرایی کردند اما نمی‌دانستند که آنها روزه هستند. همه گیج شدند اما با خنده دسته‌جمعی از این موقعیت عبور کردند و یک سوری کیک را برید.
خانم طاها، ‌یکی از مهاجران سوری، به فرزندانش گفت که از همان روز اول باید در خیابان‌ها به آلمانی‌ها سلام کنند.
حالا که سال‌ها گذشته، دیگر بدگمانی نسبت به مهاجران سوری در گولسو، معنا ندارد. آقای سیدلت که در ابتدا درباره حضور آنها بدگمان بوده می‌گوید: «من اصلا انتظارش را نداشتم اما آنها به‌خوبی در دل جامعه ما ادغام شده‌اند.»
غلبه بر پیش‌داوری سخت است اما مردم گولسو به‌خوبی با آن آشنا هستند. وقتی که 30سال پیش دیوار برلین فروریخت، مردم آلمان شرقی دمکراسی و آزادی را به‌دست آوردند. اما در مقابل یک‌شبه، شغل و موجودیت خود را به‌عنوان شهروندان یک کشور از دست دادند. بسیاری از آنها اتحاد دوباره را تصرف شدن توسط غربی‌‌ها می‌دانند. آنها از اینکه غرب نتوانسته است زندگی در شرق کمونیست را بشناسد، ‌چه برسد که برای آن ارزش هم قائل شود، ‌بسیار ناراحت هستند.
کارینا کافیدوف یک بازنشسته محلی می‌گوید: «40سال از تاریخ ما را به جرایم اشتازی (پلیس مخفی مخوف آلمان شرقی) تقلیل داده‌اند.»
برنهارد گودریان، یک راننده بازنشسته تراکتور که در مستند «بچه‌های گولسو» هم حضور دارد، می‌گوید: «ما هم مثل مردم در همه‌جای دیگر زندگی می‌کردیم، ‌عاشق می‌شدیم و جشن می‌گرفتیم.»
بر خلاف بچه‌های گولسوی اصلی که یادآور دوران کمونیستم هستند، بچه‌های جدید گولسو، نشانه‌ای از مدارای جامعه آلمانی با مهاجران هستند.
بعد از مدتی زندگی در کنار هم، آلمانی‌ها و سوری‌های گولسو متوجه شده‌اند که هر دو گروه، ‌با هم اشتراکاتی دارند. مردم در آلمان شرقی هم تجربه مهاجرت در کشور خود را داشته‌اند. برخی از ساکنان قدیمی گولسو، افرادی هستند که در کودکی در پایان جنگ جهانی دوم، از لهستان به این منطقه فرار کرده‌اند.
شوتز، شهردار گولسو می‌گوید: «بچه‌های سوری روستا همان تجربیاتی از زندگی را دارند که مسن‌ترین ساکنان آن دارند. هر دو گروه به‌خوبی می‌دانند که انفجار یک نارنجک یعنی چه.»
خانم طاها، حاضر نیست درباره 2سالی که طول کشید تا از سوریه به آلمان برسد صحبت کند. او می‌گوید: همچنان گاهی در کابوس‌هایش می‌بیند که در دریای مدیترانه به همراه بچه‌هایش در حال غرق شدن هستند. اما حالا شرایط به‌نظرش خوب است. 4فرزندش چنان آلمانی را روان صحبت می‌کنند که به یکدیگر هم به آلمانی فحش می‌دهند. دوستان آلمانی خانم طاها هم می‌توانند تا 10 به آلمانی بشمارند. خانواده او می‌خواهد در 4سال آینده، برای دریافت حق شهروندی آلمان درخواست بدهند.
خانم طاها می‌گوید: «روستا مثل یک خانواده است و ما حالا عضو آن خانواده هستیم.»

این خبر را به اشتراک بگذارید