این محله قدیمی غرب پایتخت سالهاست با آسیبهای متعددی مواجه است
انجماد «کن» در فرسودگی
سمیراباباجانپور|خبرنگار:
منطقه 5
سال 1382 پس از اینکه زلزله تنها یک سوم از جمعیت 90هزار نفری بم را باقی گذاشت، مسئولان در شوک 26 هزارو 271کشته و ۳۰ هزار مجروح و بیش از 100هزار نفر بیخانمان، تصمیم گرفتند کمی جدیتر به بافتهای فرسوده کشور توجه کنند. نتیجه این نگاه جدی شاخص فرسودگی هر بلوک شهری را مشخص کرد. طبق این شاخص، تنها 2/7هکتار از اراضی محله کن در حدود 117 پلاک، از 3 هزار و 400 پلاک، بهعنوان بافت فرسوده انتخاب شد. برای اهالی کن که به دلیل مشخص نشدن طرح تفصیلی محلهشان روز به روز فرسودهتر میشد، این شاخص تعجببرانگیز بود. کوچهپسکوچههای تنگ و باریک، باغهای بدون حصار، خانههای فرسوده و مخروبه در کنار زاغهنشینی و سکونت مهاجران ایرانی و افغانی، روستای کن را به یک محله فرسوده تبدیل کرده بود. اما این شاخص تنها بخش کوچکی از محله «بالان» را که یکی از محلههای قدیمی محله کن بود، بهعنوان بافت فرسوده میشناخت. اما گرد فرسودگی همه محله کن را پوشانده است. گردی که موجب شده تا در بستر پنهان خود جرم و ناامنی، اعتیاد و مهاجرت پررنگ شود. اینک محله تاریخی و با اصالت کن تا «خاکسفید» شدن فاصلهای ندارد. جای اهالی بومی را اتباع خارجی پر میکنند و باغها مأمنی برای کارتنخوابها و معتادان میشود.
بخش کن در غرب پایتخت، پیشینه خوشنامی دارد. هنوز هم که هنوز است وقتی نام کن و باغها و منش مردمانش به میان میآید یاد و خاطرات اهالی پایتخت به سمت کوچه باغ، توتستان، میوههای شیرین تابستان، طعم لذیذ خرمالو، زمین حاصلخیز و مردمی با اصالت و پایبند به ارزشهای دینی میرود. گاریهای لبریز از میوه و صیفی از کن به سمت سهراه طرشت میآمد و در هر فصلی میوههای نوبرانه کن طعم و لذت دیگری داشت. گذری بر آبانبارهای قدیمی، حمامهای تاریخی، کاروانسراها، پل آجری حاج «محمدعلی کنی»، مسجد و تکیههای 5 محله، خانهها و امامزادههای کن نشان از قدمت این محله دارد.
هنوز هم برای اهالی سایه چنارهای 300 ساله، سایهبان روزهای گرم تابستان است. کن با همه این دلبریهای طبیعت بیش از 3 دهه است که روز به روز فرسودهتر میشود. این فرسودگی از جایی شروع شد که به بهانه حفظ باغها و فضای سبز، خدمات شهری و اجتماعی پشت درهای بسته ماند. کافی است این روزها سری به کوچهپسکوچههای محله کن، بیشتر از اهالی بومی، مهاجران و اتباع بیگانه در رفت و آمدند. خانههای فرسوده قدیمی چون مجالی برای نوسازی ندارند، به مهاجران افغانی و کارگران فصلی اجاره داده میشوند. خانههای کاهگلی به آلونکهای مخروبه تبدیل شدهاند و به جای عطر خاک باران خورده کوچهباغها، بوی فاضلاب و زباله مشام را آزار میدهد. قصه این روزهای کن قصه مهاجرت است. قصه اهالی بومی که میروند و مهاجرانی که میآیند.
جزیرهای فرسوده
در حاشیه غربی پایتخت
ساختمان دفتر نوسازی کن در یکی از همین خانههای قدیمی است. وارد که میشویم صدای آب قنات و سایهسار درختان به میزبانیمان میآیند. در این ساختمان کارشناسان حوزه شهری و اجتماعی دور هم جمع شدند تا وضعیت محله کن را، برای رسیدن به یک محله استاندارد بررسی کنند. نتیجه تحقیقات، وضعیت بحرانی را نشان میدهد. «علیرضا حسنزاده» رئیس دفتر نوسازی کن میگوید: «نکته قابل توجه در محلههایی با بافت فرسوده، گسترش سریع آسیبهای اجتماعی است. لقب بافت فرسوده برای یک محله، تنها کالبد فیزیکی آن نیست. هنگامی که به محلهای عنوان فرسوده میدهیم به این معنی است که در مدت زمان طولانی، هر بلایی که ممکن باشد، سر آن محله آمده باشد. محله کن نیز دستخوش این تغییرات شده است.» روزگاری کن دارای بخشداری، ژاندارمری، بهداری، آمار، پست، محضر رسمی و دبستان و چندین مغازه و دکان بود. این امکانات برای یک روستا یعنی یک شرایط فوقالعاده. اما کن با همه این امکانات با توسعه شهری همراه نشد. حسینزاده میگوید: «باغها و توتستانهای محله نقطه امیدی برای طبیعت تهران محسوب میشد، برای همین رسیدگی به وضعیت ساختوساز در این محله با مشکل روبهرو شد. مسئولان، بخش کن را فریز کردند تا بتوانند برایش تصمیم بگیرند. این فریز کردن که بیشتر شامل باغهای محله بود باعث شد تا بافت مسکونی محله توسعه پیدا نکند. محلههای اطراف کن همچون شهران، بهاران وکوهسار که در گذشته بیابانی و خالی از سکنه بود، روز به روز رونق گرفت و در چشم برهم زدنی آن محلهها به محلههای مرفهنشین تبدیل شد و کن و کوچه باغهایش به محلهای فرسوده و حاشیهنشین. همه این دست روی دست گذاشتنها موجب شد تا محله کن به یک جزیره در حاشیه غربی پایتخت تبدیل شود. جزیرهای که فضایی مستعد برای انواع جرم، بزهکاری و بیقانونی به وجود آورده است.»
ترمینال رفتوآمد مهاجران
محله کن برای رفت و آمد مهاجران به ترمینالی تبدیل شده است. طبق آمار بیشتر از 600 واحد مسکونی در این محله در اختیار اتباع بیگانه قرار دارد. این درحالی است که در یک خانه 25 تا 30 نفر زندگی میکنند. برای همه این افراد تنها یک سرویس بهداشتی و حمام وجود دارد. معماری خانههای قدیمی محله با اتاقهای متعدد وحیاط بزرگ شرایط مناسبی برای زندگی گروهی مهاجران فراهم کرده است. مدیر دفترنوسازی کن میگوید: «این مهاجران تنها اتباع خارجی نیستند. خانهها به کارگران مجرد مهاجر ایرانی نیز اجاره داده میشود. ورود بیحساب و بدون نظارت مهاجران به محله کن با فرسوده شدن محله آغاز شد. مالکان خانهها امکان ساختوساز نداشتند. هنوز هم این امکان فراهم نشده است. ساختوساز بیشتر از 2 طبقه ممنوع است. هیچ تسهیلاتی هم داده نمیشود. چون تنها بخش کوچکی از کن در محله بالان بهعنوان بافت فرسوده انتخاب شده است. که این تعداد تنها 117 پلاک از 3 هزار و400 پلاک محله است. وضعیت فرسودگی کن به یک خیابان و چند خانه اختصاص ندارد. بافت کلی محله با مشکل روبه روست.»
به سوی خاکسفیدی دیگر
«ساعد شکوری» مسئول کارگروه مطالعات نوسازی کن میگوید: «به تدریج بسیاری از مغازههای کن دست اتباع بیگانه افتاده است. یکی از مشکلات ما در کن این است که بیش از 40 قهوهخانه مجردی فعال است و مراجع انتظامی نظارتی روی آن ندارند. خانههای مجردی وجود دارد که دربرخی از آنها آزار و اذیتهای جنسی گزارش شده است. بهواقع کاسه صبر مردم لبریز شده است. «علیرضا بزرگی» که در کارگروه رسیدگی به مشکلات کن فعال است میگوید: «سال گذشته، سردار زاهدیان رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر به کن آمد و پس از مشاهده وضعیت مهاجران غیرقانونی گفت: «اگر به کن توجه نشود این محله در آینده چیزی شبیه خاکسفید خواهد شد،» 6 ماه کار اطلاعاتی نیاز است تا بتوانیم پاکسازی انجام دهیم. بیتردید تا اتفاق خاصی نیفتد، مسئولانکاری نمیکنند. ما چند وقت پیش استشهادیهای به بخشدار کن دادیم و ایشان قول دادند در موضوع بهداشتی و امنیتی وارد شوند. محله کن، حداقل برای 4 قرن پیش است. آثار باستانی و درختان چنار کهنسال محله گواه یک پیشینه طولانی است. این بیانصافی است، محلهای با چنین قدمت و اصالتی از بین برود.»
روزنههای امید بسته شد
طرح نوسازی محله کن پس از 4 سال تلاش و پیگیری به شورای عالی معماری و شهرسازی فرستاده شد تا خواستههای قانونی همه تأمین شود. اما متأسفانه اواخر سال 1396 با رد این طرح، گرهی بر گره کور مشکلات محله کن اضافه شد. یکی از این مشکلات بلاتکلیف ماندن وضعیت بافت مسکونی محله است. «علیرضا محبعلی» دبیر شورایاری محله کن میگوید: «امروز کن یکی از فرسودهترین بافتهای مسکونی در تهران را دارد. این را نقشهها مشخص نمیکنند بلکه وضعیت بحرانی را بازدیدهای میدانی و حضور در بافت محله نشان میدهد. در طرح تفصیلی بخش زیادی از محله زیر پوشش بافت فرسوده میرفت و با این کار نوسازی کن سرعت میگرفت. امروز کن از حداقلهای امکانات شهری محروم است. شبکه معابر مناسبی در محله وجود ندارد، در عمل از زیرساختهای شهری نیز در این محله خبری نیست. اگر این طرح تصویب میشد محله کن به یکی از بهترین نقاط مسکونی تهران تبدیل میشد. اما با این اقدام، نوسازی به تعویق افتاد. علاوه براین برای همه ما جای تعجب است چرا طرحی که از ابتدا زیر نظر مشاور شورای عالی شهرسازی و معماری تهیه شده و با همه محدودیتهایی که این شورا در نظر گرفته بود در آخرین مرحله رد شد و این سؤال برای اهالی بدون پاسخ مانده است که چرا باید جور 8 میلیون جمعیت تهران را 15 هزار نفر که قرنهاست در این محله ساکنند، بکشند. هم از خدمات شهری محروم باشند و هم بیشترین آسیبهای اجتماعی را تجربه کنند. رد شدن طرح تفصیلی تبعات سنگینی برای محله کن دارد، در چند سال گذشته که نوسازی محله درگرو تصویب طرح تفصیلی بود، بسیاری از مالکان به سمت خشک کردن درختان باغ و تبدیل آن به سولهها یا اقامتگاههای غیرقانونی اتباع بیگانه رفتهاند. خیلی از مالکان هم به دلیل نبود صرفه اقتصادی باغشان را رها کردهاند و از درختان نگهداری نمیشود. این بیتوجهی بستری مناسب برای حضور معتادان و کارتنخوابها فراهم کرده است. درختان باغهای کن دیگر به یمن پرباری محصول سرخم نمیکنند. سالهاست شاخ و برگ خشکیده درختان مأمنی امن برای جرم و بیقانونی شدهاند. خمیدگی درختان از شرمساری است.
فضاهای جرم خیز رو به گسترش است
حفظ امنیت محله کن در فضایی که اتباع بیگانه بدون هیچ نظارتی در آنجا زندگی میکنند کار سادهای نیست. تنها کلانتری نزدیک به محله در محدوده ورودی جاده سولقان قرار دارد و حوزه استحفاظی وسیع درکنار کمبود نیروی لازم باعث شده تا بسیج کن بهعنوان ضابط درجه 2 وارد عمل شود. محمدچگینی، فرمانده پایگاه بسیج سلمان حوزه 101 فجر میگوید: «برای ایجاد امنیت در جامعه باید همه ارکان دست به دست هم بدهند تا امنیت پایدار به وجود بیاید. بر اساس قانون ایجاد امنیت با ضابطان درجه یک جامعه است و بسیج بهعنوان ضابط درجه دو در نبود نیروی انتظامی و یا به درخواست آنها برای کمک وارد عمل میشود. این مسئله در محله کن با وجود پایگاه بسیج ویژه که از قدیمیترین پایگاههای بسیج تهران به شمار میرود محسوستر است.»
چگینی چالش اساسی در بحث امنیت محله کن را وجود فضاهای بیدفاع شهری متعدد میداند: «مسئله احساس امنیت در یک جامعه از موضوع امنیت مهمتر است. محله کن با وجود پایگاه بسیج فعال و قدیمی، گرایش مذهبی غالب شهروندان، وجود تکیهها و حسینیههای متعدد، وجود امامزادگان البته بافت کاملاً محلی آن از نظر احساس امنیت جزو امنترین مکانهای تهران برای زندگی است. اما در مقابل فضاهای بیدفاع شهری متعددی در این محله وجود دارند که احساس امنیت را به چالش میکشند. قهوهخانههای مجردی، باغهای بدون حصار و کوچهباغهای کمتردد، محلههایی با خانههای گروهی و مهاجران افغان تعریف جدیدی از ناامنی را برای محله کن رقم زده است. این فضاها که عموماً به دلیل بیتوجهی مدیریت شهری به توسعه محله، حضور اتباع بیگانه، وجود باغهای بدون حصار و پاتوقها و قهوهخانههای مجردی به وجود آمدهاند نه تنها نیروی انتظامی را برای کنترل امنیت آن با مشکل مواجه کرده است، بلکه چالشی اساسی برای پایگاه بسیج و معتمدان محل به وجود آورده است.»
فرمانده بسیج سلمان حوزه 101 فجرمعتقد است همجواری محل سکونت شهروندان بومی محله با محل سکونت اتباع بیگانه و متخلفان این فضاها را تبدیل به مکانهایی جرمخیز کرده است. چگینی میگوید: «درکنار این مشکلات متأسفانه وجود قهوهخانههای مجردی که اغلب بدون مجوز احداث شدهاند، محل حضور افراد معلومالحالی از سراسر تهران شده است. جالب اینکه مالکان بسیاری از این قهوهخانه و یا خانههای کارگری ساکنان بومی کن هستند و با اشراف به اینکه ممکن است در ملکشان جرمی اتفاق بیفتد به این کار دست زدهاند. هرچند با تعامل تنگاتنگ با کلانتری کن و دادستان منطقه 5 و حضور سرکشی به اماکن جرمخیز و دستگیری متخلفان از جمله فروشندگان موادمخدر نقش مهمی را در ایجاد امنیت در این محله داریم اما برای از بین بردن فضاهای جرمخیز راهی جز تعامل شهرداری با مردم در دیوارکشی باغها، رونق ساختوساز و البته تعیین تکلیف زمینهای کشاورزی وجود ندارد. مسلماً با رونق ساختوساز، نوسازی بافت فرسوده و توسعه خدمات شهری بسیاری از این نقاط جرمخیز از بین رفته و بسیج میتواند حضور فرهنگی خود را در محله پررنگتر کند.»