موسیقی هرمزگان، کردستان، مازندران و ترکمن صحرا در ایام عید واقعاً شنیدنی است
ساز و نوا در چهار سو
لیلا به طلب|آژانس عکس همشهری:
صدایش بوی آفتاب میدهد؛ آفتاب بعد رگبار بهار؛ هولکی، داغ و سراسیمه تابیدن و گذر کردن... که نشسته و ننشسته جایش را به ابرها و سیم باران میدهد. انگار آهنگ رقص پروانههای «مرمری» باشد وقتی لای شمشادها بال میزنند. اصلا قرار است ساز اقوام ایرانی همین ملودی را بنوازد در آستانه بهار. بهگونهای که آدم نداند کجای زمان گیر افتاده؛ به عقب برمیگردد یا جلو میرود؟ نوای موسیقی اقوام از جایی در سالهای دور برمیگردد اما برای شنونده امروز غریبه نیست. هر بار به یکی از نواهای نواحی آشنا گوش میسپارد خیالش برای نزدیک شدن بیشتر به رازهای زندگی آن قوم ورز میخورد تا جایی که چشم باز میکند و سلیقه موسیقایی همخوان با فرهنگ ایرانی را باز مییابد. برای غربال آنچه گوشهایمان میشنود، یک نوروز فرصت هست تا زمانی که راهی شهرها و روستاهای کشور میشویم، در کنار بازدید از آثار تاریخی هر منطقه، به موسیقی آن ناحیه و روایتهای نهفته در پس آن گوش کنیم. دور نیست اگر با این تفکر سوار اتوبوس موسیقی شوید و زمان پیاده شدن از آن روحتان طوری در بستر موسیقی اقوام ایرانی غلت خورده باشد که به طرفداران پر و پا قرص آن تبدیل شوید. البته اگر تا قبل از خواندن این گزارش به گروه علاقهمندان آن نپیوسته باشید. ضمن این که در این گزارش تنها به بخشی از گنجینه موسیقی نواحی کشورمان پرداختهایم.
در حسرت آوای جنوب نمانید
یک دریا آواز
لب ساحل نشسته. جیغ مرغهای دریایی در گوشی تلفن و میان حرفهایش میدود. صبح است و موسی کمالی مثل همه صبحها به دیدار دریا رفته؛ درست همان زمانی که قرار گفتوگوی تلفنی با من را گذاشته. گفتوگو درباره سازها و آوازهای هرمزگان، زمانی شکل میگیرد که آفتاب، پهنه خلیجفارس را طلایی کرده و کف آن آبهای سبز، به سمت ساحل میخزند. ذوق دیدن شور دریا لحظهای در آهنگ صدای او فرو نمینشیند. حرف میزند و تصویر موجهای بیقرار را پررنگتر میسازد. او از بافت زندگی مردم در کنار آبهای جنوب میگوید و تأثیری که این نوع زندگی بر فرم موسیقی هرمزگان گذاشته است. نوعی از موسیقی که پهنهای به گستردگی آبهای بیخ گوش استان دارد. استاد موسیقی بندر در این گزارش، از نواهای دریایی جنوب میگوید.
هر منطقه یک نوا
میناب؛ شهر سرسبز همسایه با دریای عمان و خلیج فارس، به نوازندگاناش هم مینازد. «لوتی»ها؛ نوازندگان شهر میناب جزو بهترین نوازندگان «نی جفتی» بهحساب میآیند. سفر به این شهر خاطره مولودیخوانی اهالی را برای مسافران جاودانه میکند؛ چرا که مولودیخوانی در این شهر رواج دارد. آنطور که موسی کمالی میگوید علاقهمندان به شنیدن نوای دهل و دایره باید مسیر خود را به سمت غرب استان هرمزگان تغییر دهند. همانجاست که با نام محلی دایره در میان اهالی هم آشنا میشوند. جنوبیها ساز دایره را به نام «سماع» میشناسند اما دوستداران صدای سُرنای جنوب کشور، باید برای راهی شدن به مناطق شمالی هرمزگان برنامهریزی کنند. از آنجایی که این ناحیه در همسایگی استان فارس واقع شده، در نواختن موسیقی هم از منطقه شمالی خود تأثیر پذیرفته است. موسی کمالی با اشاره به این موضوع میگوید در شمال هرمزگان سرنانوازی و نقارهکوبی مرسوم است.
موسیقی کار در جزیره قشم
«یامله هله ما هله هله یامله ی...» صدای این شعر محلی، بارها میان موجهای دریای جنوب پیچیده است. درست زمانی که ماهیگیرها انگشتهای آب گزشان را در حلقههای تور انداختهاند و دامن سنگین و پر برکت آن را از قعر دریا بیرون کشیدهاند. موسی کمالی میگوید، این نوا و آوازهایی شبیه این، ماهیگیرها را برای بیرون آوردن تور ماهیگیری آماده میکند. «هله» در این شعر بهمعنای این است: « تور را بالا بکش!» چنین اشعاری در زمان کار به ماهیگیرها قدرت و انگیزه بیشتری برای کار میدهد. حالا اگر مسافران جنوب کشور بخواهند موسیقی کار ماهیگیرها را از نزدیک بشنوند بهتر است به سراغ جاشوها و ملوانهای جزیره قشم بروند. در این جزیره تمپو نوازی، مولودخوانی و «رزیف» و «عضوا» هم رایج است.
عروسی همیشه «لارک»
میان کوههای آتشفشانی جزیره «لارک» باید همیشه حال و هوای مراسم عروسی برپا باشد؛ چرا که این جزیره، مأمن سازهای کوبهای است. موسی کمالی یادآور میشود که دف و دهلی که در جزیره لارک نواخته میشود ریتم و آواز بهخصوصی دارد. مولودخوانی و طلب روزی از دریا نوع دیگری از موسیقی رایج در این منطقه است. گاهی این مراسم با رقص شمشیر همراه میشود و اهالی گروه نوازندگان، یک حالت روحانی را تجربه میکنند. با این حال، آنطور که موسی کمالی میگوید همه چیز به نواختن یکنواخت دف و دهل ختم نمیشود بلکه تنوع موسیقی در این منطقه بسیار بالاست.
پاپ و تلفیقی
دهل، پیپه و کسر سازهای بندرعباس نام گرفتهاند. با همین سازهاست که بندر، بیشترین موج موسیقی پاپ و تلفیقی را به نام خودش ثبت کرده است. در این ناحیه نوازندگان حتی با به کارگیری ابزار زندگی هم موسیقی مینوازند. موسی کمالی یکی از نوازندگانی است که به وسیله کوزه، آواهایی شنیدنی خلق میکند. او در مورد کوزه نوازی و خلق ملودیها میگوید که ریتمها را براساس حرکات بدن و راه رفتن اهالی بندر طراحی و تنظیم میکند. وجود اهالی بندر و حضور دریا در حاشیه محل زندگی اوست که برای آفرینش ملودیها او را به سرچشمههایی وصل میکند.
ساز جزیره گنبدی
پیشینه سازهای موجود در جزیره «هرمز» به قبایل آفریقایی برمیگردد. موسی کمالی میگوید، مهاجرانی که به جزیره هرمز پا گذاشتهاند هنر طوایف و قبایل خود را تا اینجا هم کشاندهاند. «لیوا» نوعی از موسیقی است که دامنهاش در جزیره هرمز و همینطور بندرعباس گسترده شده است. سرنانوازی در لیوا بین این دو ناحیه – جزیره هرمز و بندرعباس- مشترک است اما طبلهای هر کدام از نواحی متفاوت است. موسی کمالی میگوید «تومبا» طبل بزرگی است که روی پایه میایستد. در بندرعباس این طبل را به کمر میبندند و همزمان با ریتم خاصی آن را مینوازند.
نوایی همراه با کف زدن
بخش بلوچنشین استان هرمزگان موسیقی مخصوص بهخود را تدارک دیده و مینوازد. اهالی این موسیقی باید دستهای قدرتمندی داشته باشند تا از پس ملودی «چاپ» بربیایند. آنطور که موسی کمالی میگوید، لفظ «چاپ» در این منطقه بهمعنای «کف زدن» است. بلوچ نشینهای هرمزگان در مراسم عروسیشان دایره بزرگی تشکیل میدهند و با لباسهای بلند و رنگیشان روی محیط آن میایستند. یک نفر در میان حلقه این افراد آواز میخواند و بقیه، دور تا دور با ریتم آواز او دست میزنند. ریتم آواز و کف زدنها – چاپ- در ابتدای مراسم آرام است اما به مرور به اوج میرسد. در این زمان است که صدای نواختن سُرنا وارد موسیقی مراسم میشود.
وقتی کوزه مینوازد
کوزه نوازی در بندر به وسیله سه نوع کوزه متفاوت انجام میشود. کوزه «جمالی» بزرگترین کوزهای است که با آن تولید موسیقی میکنند. به گفته موسی کمالی، صدای این کوزه شبیه دهل است و نسبت به کوزههای دیگر نوای بمتری ایجاد میکند. اما کوزهای که اندازه متوسطی دارد یک کوزه معمولی است و صدای ملایمتری نسبت به کوزه جمالی تولید میکند. موسی کمالی میگوید کوزه کوچکتر «گدوک» نام دارد. کوزهای که کودکان هم آن را در دست میگیرند. به گفته کمالی نوای این کوزه در میان کوزهها شباهت زیادی به شیطنت کودکان دارد.
از متن زندگی
عجیب است اما ابزار نواختن موسیقی جنوبی گاهی از متن زندگی مردم بر میخیزد موسی کمالی میگوید زنان هنگام آب آوردن از چاه و برکه، تکهای پارچه روی سر میگذاشتند و کوزه پرآب را به سر میگرفتند. این کار برای این بود که دستهای آنها هم برای حمل دو کوزه پر آب دیگر جا داشته باشد و بتوانند در یکبار طی مسیر، میزان بیشتری آب همراه خود بیاورند. کوزههای آب در همان مسیر چند کیلومتری شاهد آوازخوانیهای متعددی از زبان زنان جنوبی کشور بودهاند.
خانهای بیساز نیست
در هرمزگان شاید کمتر خانهای باشد که ابزار نواختن موسیقی در آن یافت نشود. موسیقی چنان با روح زندگی اهالی جنوب درآمیخته که اغلب لحظات آنان با نوای ساز و زمزمه آوازهای جنوبی همراه میشود. موسی کمالی میگوید علاقهمندان به نواختن ساز ابتدا به سراغ گیتار میروند به همین خاطر این ساز را در اغلب خانهها میتوان یافت. شعرهای ابراهیم منصفی؛ شاعر جنوبی کشور جزو اشعاری است که اهالی هرمزگان و علاقهمندان به آواز به سراغ آن میروند و تکههایی از این اشعار را برای ساخت ملودی و خواندن برمیگزینند.
نوروزخوانی
نوروزخوانی اهالی جنوب با این گستره موسیقی باید جزو دیدنیترین نوروزخوانیها در سراسر کشور باشد. جزو دستهای از هنرها که نه تکراری خواهد شد و نه پایانپذیر بهنظر میرسد. جنوبیهای اهل هرمزگان برای گذراندن این ایام مراسم خاص نوروزخوانی تدارک میبینند. موسی کمالی میگوید «کردی خوانی» در جاسک و شرق هرمزگان در ایام نوروز رایج است. این مراسم با نواختن سازهایی همچون «تنبک» و «قیچک» همراه است. نواختن این سازها و خواندن اشعار محلی و نوروزی از قدیم در این منطقه باب بوده است.
یک استان، یک دنیا آواز
نی جفتی، سرنا، دهل، تنبوره، قیچک، دف، سماع، جهله و نیای که در شمال هرمزگان توسط شتربانان نواخته میشود، سازهایی هستند که در سفر به استان هرمزگان میتوان نوع، ساخت و نحوه نواختن و آواهایشان را شنید. موسی کمالی میگوید، ملودیها در نواختن این سازها از مقامهای موسیقی محلی الهام میگیرد. مراسم و مناسبتهای هرمزگان همواره آمیخته به موسیقی است. بهطور مثال اگر در نوروز، شاهد جشن عروسی یک زوج باشید خواهید دید که رخت عروس را از خانه داماد با نواختن دهل و سرنا به خانه عروس میبرند. همزمان کاروانی از اقوام با لباسهای رنگین و گلدار نوازندگان را همراهی میکند. صدای موسیقی، شبها تا لب دریا هم سرک میکشد.
با نوازندگان موسیقی کردی
نوای استوار و حماسی ایران
سوز و نوایش آدم را به یاد صحنههای وداع میاندازد؛ یاد اشکهایی که از برآمدگی گونه، میسُرند و فرو میریزند. انگار سازها دست یاری خواهی، سمت شنونده دراز کرده باشند. این تا زمانی است که ساز ناحیه کردنشین قصد سُرایش غم داشته باشد اما ملودی پرتکاپوی کردی، قدرت دارد در یک «آن» چنبرهای در بدن شنونده باز کند و خون تازهای در رگهای او بدواند. موسیقی کردی حتی غافلگیرتر هم ظاهر میشود. اگر شنونده با معنای لغوی اشعار آشنایی نداشته باشد، دریافت اولیهای از همراهی با ریتم آهنگ خواهد داشت. معنای شعرها اما قصه دیگری برای آواز کردی تعریف میکند؛ قصهای اغلب، پایدار، استوار و حماسی. بنابراین اگر در سفر نوروز، پای هنرنمایی خوانندگان و نوازندگان کرد زبان نشستید، معانی شعرها را از آنها جویا شوید. امیرحسین تفرشی؛ نوازنده تنبور و محمد نجیب حسنی؛ نوازنده کرد با تخصص نوازندگی ساز «شمشال» برای ما از جادوی موسیقی کردی میگویند.
گهواره؛ شهر ساز
خودشان میگویند «گاواره» در زبان کردی. شهر «گهواره» را میگویند در 90 کیلومتری کرمانشاه که هنوز هم نغمههای هزار سال پیش خود را حفظ کرده است. موسیقی بیگانه، هیچ روزنهای برای نفوذ به نواهای کردی این منطقه پیدا نکرده است. بنابراین طبیعی است که شهر گهواره و منطقه «گوران» از لحاظ موسیقایی موقعیت خاصی داشته باشد.
آنطور که امیرحسین تفرشی؛ نوازنده تنبور میگوید نواحی کردنشین در غرب ایران برای مراسم مختلف همچون تولد، عروسی، مرگ، تهیه نذری و مراسم هفتگی، موسیقی مخصوص این مناسبتها را مینوازند و بعد کلام یا متون آیینی آن را روایت میکنند. این آهنگها با آنچه تاکنون شنیده شده و در دسته آهنگهای سنتی قرار میگیرد کاملا متفاوت است. بنابراین در سفر به غرب ایران، با پدیدهای نو در موسیقی مواجه خواهید شد. شهر گهواره اما خیابانی به نام «جمخانه» هم دارد که یک کارگاه تنبورسازی در آن واقع شده است. استادکارها در این کارگاه به روش سنتی و با ابزار دستی از کُنده درختِ توت کاسه تنبور را می تراشند. نتیجه کار در این کارگاهها ساخت سازهایی است که بهترین نوع تنبور لقب گرفته و آن را در آن سوی مرزهای ایران هم می شناسند. دامنه سازسازیها تا دور از شهر گهواره هم پیش میرود و نواحی اطراف این شهر را برای علاقهمندان به هنر ساخت ساز، دیدنیتر میکند.
شمشال و استادهای کرد
نی چوپان، یک دشت سبز پُرعلف، بوی خیسی و نم ارتفاعات غرب ایران.... بهار باشد، نگهدار گله، «شمشال» نوازی بلد باشد و تکیه زده به درختی برای تنهایی خودش در شمشال بدمد. خون در رگ شنونده فواره میزند با شنیدن زنجموره این ساز. آخر شمشالنوازی کار هر نوازندهای نیست. در غرب ایران و منطقه کردزبان، نوازنده باید بداند شمشال را چطور بهصورت مورب روی لب بگذارد و نفساش را چگونه در باریکه آن بدمد. باید بلد باشد برای تغییر ملودیها چه زمان، انگشتها را از حفره شمشال بردارد و بگذارد تا نوای ساز، دل شنونده را بلرزاند. مهارتاش را جایی به رخ بکشد که بیننده نواختن او، پی به نفس تازه کردناش نبرد. در عوض غرق نوای ساز او شود. به گفته محمدنجیب حسنی؛ استاد شمشال نوازی در غرب ایران این کار نیاز به تمرین و پشتکار فراوان دارد. حتی ساختن ساز شمشال از چوب هم روال خاصی دارد که در پژوهشهای محمد نجیب حسنی ذکر شده است. اگر یک سازنده کهنه کار شمشال را در سفر نوروزیتان بیابید از نزدیک خواهید دید که چطور نی مخصوص تهیه ساز را در ظرف شیر میخواباند و بعد از نرم شدن نی، دست به دامان مورچهها میشود تا لایههای اضافی نی را با آروارههایشان بتراشند. نازکی نی که به حد مطلوب رسید وقت محکم کاری ساز، با چوب درخت آلبالوست.
جشن نوروز به سبک کردی
نواهای نوروزی هممیهنان کرد ما در روستاهای شهرستان «دالاهو» در چند روز متوالی آغاز بهار، تکرار میشود. همان وقت که نسیم پوست نواز بهار درختهای منطقه غرب را مینوازد، اهالی روستاهای این ناحیه، دور هم جمع میشوند و نوروزخوانها در جمع آنها آواز کردی میخوانند. به گفته امیرحسین تفرشی، این مراسم نوروزی گاهی با تهیه و توزیع نذری همراه میشود. مسافران نوروز هم میهمان نوروزخوانی کردزبانهای منطقه میشوند و با احترام به رسوم آنها در جشنهای نوروزیشان شرکت میکنند. در این میان، اهالی روستاهای «کرند»، «نوسود» و «توت شامی» مراسم پرشوری برای نوروز تدارک دیده و اجرا میکنند. هرچند امکان شنیدن موسیقی کار در تعطیلات نوروز نواحی کردنشین زیاد نیست اما اگر مسافران این منطقه در زمان زراعت، کنار زمین کشاورزی اهالی حضور داشته باشند آواز کردی میانه کار زارعان را نیز خواهند شنید.
نوروزخوانی مازندران؛ آواز گلهای بهاری
باد بهارون بیَمو...
رنگ گلهای بهاری است؛ پُرپَر، سفید، زرد، صورتی، زیر درخشش خورشید بهار. وقتی که جشن صبحگاهی گنجشکها تمام شده باشد و به تماشای آواز گلها نشسته باشند. بهاریههای مازندران، نرمای گلبرگ دارد و طراوت شبنم نشسته بر جوانه را. پشتاش به یک رنگ آبی عمیق، بند است در نقش آسمان بیبدیل شمالی. موسیقی بهاری مازندران تصویر گلهای چندپر و جشن پرندگان بهار را به رخ میکشد. شاید نزدیکترین موسیقی به فصل بهار در گویش و شعرهای نوروزی مازندرانیها نهفته باشد. یاسر نوازنده گرجی؛ خواننده و نوازنده موسیقی ناحیه مازندران در این بخش از گزارش، از موسیقی نوار سبز شمالی کشور در استان مازندران میگوید.
سرنانوازی رستاک و آغاز مازندرانی
«باد بهارون بیَمو/نوروز سلطون بیَمو/مژده هادین دوستون/گل به گلستون بیَمو» این بخشی از قطعه سُرنا نوروزی گروه رستاک است که به نوروزخوانی با گویشهای دیگر اقوام ایران پیوند خورده است. این قطعه باید گویاترین قطعه از بهاریههای اقوام کشورمان در آستانه نوروز باشد. آنچه شنونده نوروزخوانیهای ایران را با ملودیها و اشعار هموطنان مان بیش از پیش، آشنا میکند. تکههای بهاریههای ایرانی در این قطعه «سرنانوازی» مثل زنجیر دنبال هم میآیند و شنونده را مسافر نواحی زندگی اقوام بختیاری، خراسان، مازندران، آذربایجان، گیلان، کردستان و بلوچستان میکنند.
نواهای رنگی دیروز
نرمه باد آخر اسفند که بین درختهای تازه جوانه زده، میپیچید نوروزخوانها لباس محلی به تن میکردند و سرازیر کوچه و محلههای استان مازندران میشدند. خاطره کودکیهای یاسر نوازنده گرجی؛ خواننده و نوازنده موسیقی ناحیه مازندران تا چین و شکن پارچه رنگین لباس نوروزخوانها به عقب بر میگردد که در آستانه نوروز، چرخ میخوردند و کوچههای شهر را زیر پا میگذاشتند. اهالی هم در استقبال از بهار، کم نمیگذاشتند و چهره محله را میآراستند. نوروزخوانها سرنا، دهل و نقاره همراه میآوردند. میخواندند و مینواختند. یاسر نوازنده گرجی به یاد دارد که ریتم این سازها با «دایره» جور میشد و لبخند را به لب اهالی محل مینشاند. جای یک ساز ریتمیک در نوروزخوانی مازندران مستحکم شده بود. بنابراین یک نوازنده ساز ریتمیک، سُرنانواز گروه را همراهی میکرد. یکی از اعضای گروه نوروزخوانی کیسهای به گردن داشت و انعام گروه را در آن جمع میکرد. امروز هنوز هم ردپای این نوروزخوانها در شهرها و روستاهای مازندران پیداست. ایستگاههای بهاری در شهرها و روستاهای مازندران به محلی برای نوروزخوانی همین نوازندگان و خوانندگان تبدیل شده است.
آوازهای گلو به گلو
وقتی اعضای نوروزخوان در کوچههای شهر ردیف میشدند این تنها یک خواننده نبود که آواز بهاریه را سر میداد، بلکه جمعی از نوروزخوانها گروه را همراهی میکردند. این همراهی جمعی هنوز هم در میان نوروزخوانهای مازندران دیده میشود. خوانندههای این گروهها در اصطلاح مازندرانیها «گلی به گلی» یعنی گلو به گلو میخوانند. به این ترتیب که نفر اول شعر میخواند و بعد فرد دوم شروع به خواندن باقی بهاریه میکند تا نفر اول فرصتی برای استراحت پیدا کند. این روال در میان خوانندههای گروه رعایت میشود تا خوانندهها بهصورت گردشی آواز بخوانند. با این روش، خواننده خسته نمیشود و شنونده نوروزخوانی هم رنگهای مختلفی از صدا را میشنود. نواهایی که خبر از رسیدن نوروز میدهند. به گفته یاسر، خبررسانی درباره فرا رسیدن نوروز، به وجد آوردن و شادی بخش بودن ملودیها خصوصیت بهاریههای مازندران است. نوازندگان در نوروزخوانی از «مد»هایی استفاده میکنند که طربانگیز است و ریتم دو ضربی و سه ضربی برخوردار از حرکت دارد.
چاشنی هدیه برای نوروزخوان
روح نوروزخوانی در مازندران با هدیه بهارانه درآمیخته است. به این ترتیب، تنها موسیقی و اشعار نوروزخوانها نیست که بیننده را جذب مراسم نوروزخوانی در مازندران میکند. بلکه آداب و رسومی در رویارویی با نوروزخوانها رعایت میشود که تماشای آنها خالی از لطف نیست. نوروزخوانها در گذشته هم از اهالی محلهها هدایایی دریافت میکردند. تخم مرغ رنگی، شیرینی و ظرف سبزه، جزو هدایایی بود که اهالی محلهها در پس نوروزخوانی گروهها به نوروزخوان میدادند. نوروزخوانها بسته به استقبالی که محلات و خانههای مختلف از ورود آنها میکردند، برای اهالی خوش ذوق، سنگ تمام میگذاشتند. این موضوع میتوانست به ماندن و نواختن طولانی مدتتر در کوچه یا مقابل خانهای ختم شود. نوروزخوانها گاهی معرفت بیشتری به خرج میدهند و برای اهالی خانهها- با ذکر نام صاحبخانه و فرزندان او- اشعار حاوی آرزو و دعا میخوانند و همزمانساز مینوازند.
از سُرنا تا سوتک
آشنایی با کدام سازها در سفر به شهرها و روستاهای مازندران، میسر میشود؟ زمان سفر، نتیجه این سؤال را مشخص میکند. بستگی دارد سفر به ایام نوروز ختم شود یا مدتی بعد از نوروز ادامه پیدا کند.
شالیکاری یکی از فعالیتهایی است که مدت کوتاهی پس از نوروز در مازندران انجام میشود. مزارع آماده کاشت در فصل بهار، به محلی برای زمزمه اشعاری میشوند که رنگ شادی و انرژی بهکار شالیکاران میزنند. به گفته یاسر نوازنده گرجی ملودیهای مختص کار باعث تهییج شالیکاران شده و در زمان کاشت و شخم زدن توسط آنان زمزمه میشود.با این حال حتی سفر کوتاه نوروزی به مناطق مختلف مازندران هم امکان آشنایی با سازهایی همچون «قرنه» را فراهم میکند. یاسر نوازنده گرجی میگوید «قرنه»سازی است که در بهاریه خوانی و نوروزخوانی مورد استفاده نوازندگان مازندرانی قرار میگیرد و معنای آن در زبان محلی «غرش» است. این ساز ساختمانی شبیه به نیانبان دارد و قطعهای از شاخ بز بر دهانه آن قرار میگیرد. ساز قرنه صدایی گرد و کم حجمتر از نیانبان دارد. «کرنا» ساز دیگری است که با پوست درخت ساخته میشود. آنطور که یاسر نوازنده گرجی میگوید برای ساخت این ساز، پوست درخت را بهصورت نواری میبرند و در نهایت، به شکل مخروط درمیآورند. زمانی که این مخروط نواری، خشک میشود با دمیدن در آن صدای مهیبی ایجاد میشود. از قدیم در روستاهای مازندران سوتکهایی از ساقه گندم میساختند و با آن ساز میزدند. این سوتکها شبیه به ساز«اوکارینا»؛ ساز بادی باستانی است که آن را به گردن میآویختند و مینواختند.
تجربه منحصر به فرد ساز ترکمن
دشت نواهای شمال شرقی
جرنگه «دوتار» این ناحیه را در هیچ کجای ایران نمیتوان یافت. نوازنده، یک تن نیست که مینوازد. تمام ذرات وجود اوست که با نوای دوتار همخوان شده. انگار سرب داغ در رگ هایش حرکت کند وقت نواختن میان جمع «قَره اوی»ها یا همان آلاچیقهای ترکمنی. شوری که نوازنده دوتار ترکمن صحرا به پا میکند مثل وقتی است که سراب بیابان به واقعیت پیوسته باشد. ساز، قُل قُل آب را جشن گرفته باشد و چشمه وسط بیابان، یکدم بکوبد. کمانچه ترکمن که وارد گود میشود موسیقی ترکمن صورت دیگری بهخود میگیرد؛ انگار شلاق باد یکهو روی بیابان فرود بیاید و بساط سراب را جمع کند. گرد خاک، آخرین ذرههای آب را بلیسد و بیابان تا افق، خشک و تفتیده پیش برود. موسیقی ترکمن صحرا همین قدر گرم و خواستنی بهنظر میرسد. اگر راهی شمال شرق کشور هستید تجربه شنیدن این موسیقی را در سفر نوروزی از دست ندهید. کامیار فانیان؛ پژوهشگر موسیقی نواحی ایران از نواهایی میگوید که در شمال شرقی کشور انتظار مسافران را میکشد.
همنشینی دوتار و کمانچه
کلمات جادو بر سیم ساز نوشته شدهاند یا ناخنهایی که زخمه به آن میزنند؟ کار، کار هر کدام است، کمتر نمونهای از همنوایی شیرین کمانچه و دوتار، در نواحی دیگر ایران یافت میشود. نوایی که به گفته کامیار فانیان؛ پژوهشگر موسیقی نواحی ایران در شمال و شرق خراسان و منطقه ترکمن صحرا میپیچد و بهدست هنرمندان این منطقه نواخته میشود. شاید هیچ کجای ایران نتوان گروههای نوازنده موسیقی اقوام را به جشنهای عروسی دعوت کرد تا در خلال برگزاری مراسم با اجرای یک موسیقی جدی و تکنیکی با یکدیگر رقابت کنند! اما این اتفاق جزو رخدادهای معمول مراسم ترکمنصحراست. کامیار فانیان میگوید گروههای مختلفی برای اجرای موسیقی ترکمن در مراسم اهالی این منطقه حاضر میشوند. حداقل دو گروه موسیقایی شامل نوازندگان دوتار، کمانچه ترکمنی و «بخشی»ها که کار خوانندگی میکنند در این گروهها حضور پیدا میکنند. نواختن این گروهها حکم مسابقه برای اعضای گروه را دارد. تمام افراد حاضر در جشن، با موسیقی ترکمن و تکنیک های اجرای آن آشنا هستند و در نهایت گروهی از نوازندگان، پیروز میدان رقابت هستند که در اجرای تکنیکی موسیقی ترکمن حرفه ایتر ظاهر شده باشند.
قصه موسیقی
استادان بنام و خلیفههای روستایی در شمال شرق ایران به نواختن مقامهای موسیقی این ناحیه شهره هستند. سرنانوازان شرق خراسان ریتم پیچیده و فنی را برای نواختن برگزیدهاند. با این اوصاف نقش بخشیها برای زنده نگه داشتن پیشینه موسیقی ترکمن، شمال و شرق خراسان قابل تقدیر است. به گفته کامیار فانیان، بخشیها روایتهایی از موسیقی نواحی را برای شنوندگان این موسیقی بازگو میکنند. آنها علاوه بر این آواز میخوانند و ساز مینوازند. در سفر نوروزی به شمال شرق کشور میتوان سراغی از «قوشمه نواز»ها در شمال خراسان گرفت. اهالی هنرمند شمال خراسان، قوچان و شیروان روایتهای موسیقایی و مقامهای «کرمانج» و «ترک نشین» را روایت میکنند. روایتهایی که در قالبهای عاشقانه یا مذهبی میگنجند و بسط پیدا میکنند. به گفته کامیار فانیان این روایتها کاملا به موسیقی این ناحیه مرتبط است. چنین داستانهایی سبب میشود اجراهای موسیقایی از اجرای صرف ملودی خارج شده و تا داستان سُرایی هم گسترش پیدا کند. چیزی که خاطره موسیقی شمال شرق کشور را در خاطر شنونده ماندگارتر میسازد.
چیرگی سازهای بادی
قدری آنسوتر روی نقشه ایران، نوازندگانی چیره دست حضور دارند که با نوای سازهایشان آوایی قریب برای شنوندگان آثار خود خلق میکنند. آنطور که کامیار فانیان میگوید، نوای سازهای بادی منطقه بختیاری و لرستان بسیار شنیدنی است. خوانندگان شوشتری در دامن کوههای زاگرس آوازهایشان را با نوای تار، تنبک و سازهای کوبهای هماهنگ میکنند. بختیاریها هم برای کودکان خود ملودیهایی را انتخاب کرده و با آواز میخوانند. سرنا نوازی در میان هنرمندان بختیاری مرسوم است و این نواختن مختص هنرمندان همین منطقه است. سرنا، سرناست. اما بهطور مثال سُرنانوازی منطقه بختیاری با سُرنا نوازی هنرمندان لرستان متفاوت است و شنونده با دقت به فواصل موسیقی این نواحی میتواند آنها را از هم تمیز دهد. کامیار فانیان با اشاره به این موضوع، یادآوری میکند که هنر هنرمندان «کرنا» نواز را هم میتوان در منطقه لرستان از نزدیک شاهد بود.
برای آنهایی که از اتوبوس جاماندند
اولین جشنواره نوروزخوانی اقوام از میانه اسفند ماه امسال آغاز بهکار کرده و طی برگزاری آن، گروههای موسیقی اقوام با ساز و آواز نواحی مختلف کشور در محلههای پایتخت به گشت زدن میپردازند.
بلوچها رقص چوب میکنند و آذریها بالابان مینوازند. لباسهای محلی بر تن اعضای گروههای موسیقی از جاذبههایی است که شهروندان تهرانی را به تصویربرداری از اعضای گروهها وا میدارد.
آنها از پشت دوربین گوشیهای تلفن همراهشان حرکات اعضای گروه موسیقی را دنبال میکنند و با دیدن چرخش و شادی آنها لبخند تا روی گونههایشان میدود.آنطور که دست اندرکاران این جشنواره برنامهریزی کردهاند زمان اجرای جشنواره نوروزخوانی تا آخرین روزهای اسفندماه امسال است. بنابراین اگر از اتوبوس موسیقی جا ماندهاید یا سفر به نقاط مختلف کشور در برنامه نوروز امسال شما نیست میتوانید تا روز بیست و هشتم اسفندماه از ساعت 19تا 21شاهد هنرنمایی نوروزخوانهای ایرانی در فلکه دوم نیروی هوایی باشید. برنامهریزی برای جشنواره نوروزخوانی بهنحوی انجام شده که شهروندان علاقهمند به موسیقی اقوام کشور بتوانند به تماشای نوروزخوانی اقوام مختلف کشور بنشینند و گروه و ناحیهای از ایران در این میان از قلم نیفتد.