• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
پنج شنبه 22 اسفند 1398
کد مطلب : 96930
+
-

در ستون تسلیت ها نامی از ما یادگاری

جمشید مشایخی
خداحافظی کمال‌الملک 
سیزدهم فروردین‌ماه تازه تمام شده، تازه می‌خواستیم خودمان را برای ورود به یک سال جدید و روزهای کاری جدید حاضر کنیم که خبری بد حسابی فضا را به هم ریخت. استاد جمشید مشایخی دار فانی را وداع گفت. استاد بازیگری و به قول پرویز پرستویی یکی از 5تن تاریخ بازیگری ایران، البته پیش از این نیز چند باری طعم ناخوشایند شایعه درگذشت خود را چشیده بود؛ اخباری که تکذیب شده بود. اما این‌بار دیگر خبری از تکذیب نبود و سینمای ایران‌ برای همیشه کمال‌الملک خودش را از دست داد. او در ایام نوروز، در بیمارستان عرفان بستری بود و در آخرین پستی که در صفحه اینستاگرامش منتشر شد، چنین نوشته شد: «پدر ما ساعت ۹ شب امشب ۱۳/ فروردین / ۱۳۹۸ در نهایت آرامش به سفر ابدی رفت. تشکر ویژه از همه عزیزانی که همواره به ایشان لطف و محبت داشتند. روح ایشان شاد و یادش گرامی باد. نادر، نغمه و سام مشایخی». این چهره ماندگار بازیگری ایران، ششم آذرماه در تهران متولد شده و در بیش از 90 فیلم سینمایی و سریال بازی کرده که نقش کمال‌الملک، ماندگارترین آنها بوده است.


بهمن کشاورز
وکیل سرشناس
ما خبرنگارها که حسابی به او عادت کرده‌‌ بودیم. تا کارشناس مطرحی در حوزه حقوقی نیاز داشتیم که هم اسم و رسمی داشته باشد، هم تخصص بالایی داشته باشد و هم بتواند به‌راحتی ارتباط برقرار کند، سروقت او می‌رفتیم. عکس‌ها و یادداشت‌ها و مصاحبه‌های این وکیل سرشناس هم مهمان همیشگی صفحات رسانه‌ها و سایت‌ها و خبرگزاری‌ها بود. ضمن اینکه یک انتشارات هم راه انداخته بود تا بتواند آثار و کتاب‌های مورد نیاز جامعه هدفش را منتشر کند. بهمن کشاورز به گاه درگذشت، 75سال داشت و حقوق‌دان و وکیل دادگستری بود. ریاست کانون وکلای دادگستری ایران و مرکز را هم عهده‌دار بود. اما عمده شهرت او به‌واسطه پرونده‌هایی بود که عهده‌دار شده بود؛ از جمله پرونده معروف غلامحسین کرباسچی که او را نزد عموم مردم شهره ساخت. او کتاب‌های مختلفی را هم به رشته تحریر درآورده و نشر داده که محل ارجاع علاقه‌مندان و فعالان این حوزه قرار گرفته است. این وکیل برجسته، در بیمارستان مهراد تهران درگذشت و جامعه حقوقی ایران را عزدار خود کرد. کشاورز اصرار عجیبی بر استقلال وکلا داشت و جزو فعالان اجتماعی جامعه وکیلان محسوب می‌شد.


بهنام صفوی
عشق من باش
خواننده خوش‌اخلاق و خوش‌صدای پاپ ایران، موقع مرگ تنها 35سال داشت. بهنام صفوی وقتی که کارش را شروع کرد، همه او را کپی صدای رضا صادقی می‌دانستند؛ البته پر بیراه هم نمی‌گفتند و شباهت‌های زیادی داشت. اما سرانجام بهنام صفوی خودش را به عنوان یک خواننده پاپ ایرانی جا انداخت و طرفدارانی برای خودش دست و پا کرد. او فعالیتش را از سال 1385 شروع کرد و این کار را تا سال 96 ادامه داد. طی 2سال اخیر نیز به شدت درگیر درمان بود و نمی‌توانست فعالیت هنری داشته باشد. صفوی با آلبوم «عشق من باش» شهرت زیادی برای خودش دست و پا کرد و کنسرت‌های مختلفی اجرا کرد. اولین قطعه از او که موجب شد تا حوزه موسیقی را خیلی جدی بگیرد، «تمنا» بود که به شدت هم مورد توجه قرار گفت. سلطان آرامش و پسر مودب موسیقی ایران، از سال 1392 دچار تومور مغزی شد؛ خبری که با انتشار آن، اهالی موسیقی ایران و طرفداران او را به شدت نگران کرد. 2سال بعدتر، عمل جراحی کرد و وضعش بهتر شد. اما در نهایت، بیماری او را از پا درآورد. 


داریوش اسدزاده
خداحافظ پدر خانه سبز
پدر مهربان سریال «خانه سبز»، شهریورماه بود که برای همیشه از میان ما رفت. داریوش اسدزاده متولد 1302 بود و هنگام درگذشت، 96سال داشت. او به نوعی حافظه زنده تئاتر و سینمای ایران و تهران قدیم بود، طوری که کلی خاطرات ریز و درشت از آن روزها داشت. بیست‌ساله بود که وارد عرصه بازیگری شد و کارش را با عنوان نویسنده و بازیگر و کارگردان در تئاتر نصر شروع کرد. در دهه‌های 40 و 50، هنرنمایی‌اش را در ده‌ها فیلم شاهد بودیم. در سال 1355 بود که به آمریکا رفت و 10سال بعد مجدداً به کشور بازگشت. سریال‌های «سمندون» و خانه سبز، ماحصل اولین هنرنمایی‌های او در تلویزیون ایران بود. لابد آن پیرمرد کمی بی‌اعصاب سریال سمندون و آن پدر مهربان و استوار و دوست‌داشتنی سریال خانه سبز را هنوز به یاد دارید. جالب است بدانید که او کتاب‌هایی هم درباره تاریخ تئاتر و تهران نگاشته یا در دست پژوهش و نگارش داشت. بد نیست بدانید نخستین هنرنمایی او در تئاتری از معز‌الدیوان فکری بود؛ همان کارگردان تئاتر و سینمایی که اولین هنرنمایی شهلا ریاحی هم با آثار او اتفاق افتاد. 


اعظم طالقانی
نامزد ریاست‌جمهوری
آبان ماه امسال، یکی از زنان مشهور ایرانی هم درگذشت؛ بانویی به نام اعظم طالقانی. او فرزند سیدمحمود طالقانی، روحانی نام‌آشنا و مبارز انقلاب اسلامی بود. اعظم طالقانی در سال 1322 به دنیا آمد و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی ایران هم بود. جامعه زنان انقلاب اسلامی را هم به درخواست پدرش راه انداخت و خود نیز دبیرکل آن بود. هدف از این تشکیلات، آموزش و حل مشکلات بانوان ایرانی بود. او همچنین از زندانیان سیاسی دهه 50هم بود که در زندان‌های اوین و قصر، دوره محکومیتش را گذرانده بود. او بنیانگذار نشریه «پیام هاجر» هم بود که در حوزه حقوق زنان فعالیت کرد. طالقانی اولین زنی بود که نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شد؛ در سال 1376. البته به گفته خودش، صرفاً برای آزمایش قانون اساسی؛ چراکه هیچ دلیلی وجود ندارد که یک زن نتواند نامزد این انتخابات شود. بعدها نیز همین تجربه را تکرار کرد تا نشان بدهد که کماکان بر همان عقیده است و در این مسیر مبارزه خواهد کرد. اعظم طالقانی چند وقتی در بیمارستان بستری بود؛ به واسطه عارضه مغزی. سرانجام نیز تسلیم این بیماری شد.


تورج شعبان‌خانی
پایان «بهار بهار» 
بهمن‌‌ماهی که گذشت، مصادف شد با درگذشت یکی از موزیسین‌ها و آهنگسازان مطرح ایرانی؛ مردی به نام تورج شعبانخانی. او البته سابقه خوانندگی هم داشت. این چهره از هفده‌سالگی، آموزش موسیقی را به صورت حرفه‌ای آغاز و دنبال کرد. در سال 1350 نیز در یک برنامه کشف استعداد توسط تلویزیون شرکت کرد و از میان 4هزار نفر انتخاب شد و جزو کسانی بود که در دوره‌ای دوساله تحت آموزش مرتضی حنانه قرار گرفت تا نقطه عطفی در زندگی‌اش باشد. او کار حرفه‌ای‌اش را با موسیقی متن فیلم «آدمک» شروع کرد که در آن، 2ترانه به نام‌های آدمک و پروانه من را با شعر و آهنگسازی خودش و البته با صدای ماندگار فریدون فروغی تولید کرد. این موزیسین البته در ابتدای امر، آهنگ‌های ماندگار دیگری را هم با دیگر خوانندگان پاپ کار کرد تا نشان دهد چقدر کاربلد است. اما یکی از شناخته‌شده‌ترین آثار او نزد عامه مردم را می‌توان ترانه «بهار بهار» دانست که به صورت مشترک با صدای او و ناصر عبداللهی تولید شد. این آهنگ عملاً جزو موسیقی‌های «هیت» چند دهه اخیر شده است.  


اسدالله عسگراولادی
خشکبار بدون سلطان
آخرین مصاحبه بلند اسدالله عسگراولادی، در همین ویژه‌نامه روز هفتم بود که منتشر شد. در واقع ما چند هفته‌ای در صدد آن بودیم که ملاقاتی حضوری با او داشته باشیم که نمی‌شد، تا اینکه خیلی اتفاقی این ملاقات اتفاق افتاد. تاجر بزرگ ایرانی مثل همیشه نبود و وقتی از او علت را پرسیدیم، گفت که کمی پاهایش درد می‌کند. در همین گفت‌وگو هم بود که از او  و خیلی ناگهانی درباره مرگ پرسیدیم و پاسخ داد که چندان نگران آن نیست، چرا که تکلیفی اگر بوده به آن عمل کرده و اگر هم عمل نکرده، لابد امکانش نبوده؛ پس روی هم رفته جای نگرانی نیست. بعد از چاپ مصاحبه بود که خبر رسید این تاجر خوشنام ایرانی به سفر آخرت رفته و همین پاسخ‌های او نیز در شبکه‌های اجتماعی دست به دست چرخید. البته سلطان هشتادو‌شش‌ساله خشکبار ایرانی، کتابی درباره زندگینامه‌اش هم به جا گذاشته. او در روزهای آخر، رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین بود. هیچ وقت هم علاقه نداشت که او را به عنوان یکی از ثروتمندترین افراد ایران بشناسند و همیشه با هوشمندی خاص خودش، از زیر بار چنین سئوال‌هایی شانه خالی می‌کرد. 


جعفر کاشانی
آخرین پاس گل به مرگ
قدیمی‌های ایران با شنیدن خبر درگذشت جعفر کاشانی حسابی شوکه شدند. او فوتبالیستی قدیمی بود که البته این اواخر نیز به‌واسطه کسوت ریاست هیئت مدیره پرسپولیس نیز سر زبان‌ها افتاده بود. اما عمده شهرت فوتبالی او پیش از انقلاب رقم خورد. متولد اسفند 1323 بود. ابتدا بازیکن تیم شاهین تهران بود که زمانی جزو تیم‌های برتر و با اصالت ایران محسوب می‌شد و برای خودش مکتبی داشت. بعد از آن نیز به تیم پرسپولیس تهران پیوست تا سال‌های پایانی فوتبالش را در این تیم سپری کند. او 38 بازی هم برای تیم ملی انجام داد. کاشانی را چهارمین کاپیتان تیم پرسپولیس می‌دانند؛ مردی که حتی مدیعاملی باشگاه شاهین را هم تجربه کرد. جعفر کاشانی جزو کسانی بود که از زمین‌های خاکی چهارصد دستگاه پیروزی تهران اوج گرفت؛ جایی که فوتبالیست‌های زیادی را تقدیم فوتبال ایران کرد. داستان پیوستن او به شاهین هم برای خودش خواندن دارد. او با دستور مستقیم و درخواست مستقیم اکرامی، بنیانگذار این باشگاه، به این تیم پیوست. اکرامی بازی او را دیده بود و از او درخواست بازی در شاهین را کرده بود، بعدش هم به او گفته بود:«باباجون، آن‌قدر خوب بازی کن که خودشون بیان دنبالت».



10دی 1398
شهلا ریاحی

اولین بانوی کارگردان 


92سال داشت که درگذشت؛ اولین کارگردان زن سینمای ایران را می‌‌گوییم. هم‌او که با ساخت فیلم «مرجان»، این لقب را برای خودش دست و پا کرد. شهلا ریاحی، البته با لبخندها و آن صورت مادرانه ‌اش در یادها مانده است؛ بانویی که در این سال‌های اخیر، نمی‌خواست هیچ خبرنگار و عکاسی او را ببیند، چرا که دوست داشت همان تصویر خندان و پرانرژی همیشگی در یادها بماند و خدشه‌ای به آن وارد نشود. ریاحی، همسر اسماعیل ریاحی، از کارگردانان سینمای ایران هم بود. به واسطه همسرش سر از دنیای تئاتر درآورد و به زودی اسم و رسمی به هم زد. اولین تجربه سینمایی او هم «خواب‌های طلایی» بود که معز‌الدیوان فکری آن را کارگردانی ‌کرد. از معروف‌ترین فیلم‌هایی که بعد از انقلاب نقش‌آفرینی کرد، می‌توان به «نهنگ عنبر ۲: سلکشن رؤیا»، «چشم عقاب»، «می‌خواهم زنده بمانم»، «دو فیلم با یک بلیت»، «در مسیر تندباد»، «گلنار» و «پرنده کوچک خوشبختی» اشاره کرد که 2مورد آخر، از همه معروف‌تر است. او سرجمع 70 فیلم بازی کرده و البته در کار گویندگی و دوبله هم مشارکت داشته است؛ و از جمله در فیلم «بر باد رفته». 




9اسفند 1398
محمود خیامی

مردی که پیکان بود


بنیانگذار ایران‌ناسیونال بود؛ همان جایی که قصد داشت پیکان را به خودرویی ملی تبدیل کند. محمود خیامی را می‌گوییم؛ یکی از بزرگ‌ترین کارآفرینان سده معاصر ایران. ناگهان خبر رسید که به تاریخ نهم اسفند ماهی که گذشت، دار فانی را وداع گفته است. احمد و محمود خیامی، کارشان را از مشهد شروع کردند. در اصل اهل طرقبه مشهد بودند، اما پدرشان در زمان جنگ جهانی، برای اینکه بتواند خانواده‌اش را از گرسنگی و بیماری نجات بدهد، آنها رابه مشهد برد. در آنجا کاروانسرایی اجاره کرد و شروع به کار کردند. به کامیون‌ها و اتوبوس‌ها خدمات فنی ارائه می‌دادند. با حمله متفقین به ایران، کارشان ابتدا کمی اوج گرفت، ولی روس‌ها همه کامیون‌های آنها را برداشتند و بردند، در نتیجه برادران خیامی به تهران آمدند و در حوالی کرج زمینی خریدند و شروع به کارهای مرتبط با ماشین کردند. با شروع تغییرات صنعتی در ایران، آنها داعیه خودروسازی بومی را مطرح کردند و این ادعای‌شان با بخت و اقبال همراه شد و ایران‌ناسیونال شکل گرفت و پیکان تولید شد. او می‌خواست که همه پیکان را به طور بومی تومی تولید کند؛ اویی که حالا در میان ما نیست.



11اسفند 1398

سیامند رحمان
قوی‌ترین لبخند جهان


او قهرمانی بود که نیازی نبود پیرامونش چک و چانه بزنیم. می‌رفت و مدال طلا را می‌گرفت و برمی‌گشت. این شده بود کار همیشگی‌اش. به قدری هم این رویه تکراری شده بود که کسی نمی‌دانست ما چه قهرمانی داریم و قوی‌ترین معلول جهان، چه شاهکاری کرده. تنها کافی بود با خبر مرگ ناگهانی قهرمان دوست‌داشتنی و همیشه طلایی‌مان، از این عادت بیدار شویم. دارنده 2مدال طلای المپیک و کلی مدال طلای جهان، تنها 31 سال داشت که به دلیل ایست قلبی، درگذشت. او را در اشنویه، ‌زادگاهش به خاک سپردند و به‌رغم شیوع بیماری کرونا، هزاران تن از دوستدارانش برای بدرقه او به خانه ابدی‌ آمده بودند. اورژانس بلافاصله بعد از تماس، خودش را به خانه او رسانده بود، اما عملیات احیا در طول مسیر راه به جایی نبرده بود. البته شایعه شد که ممکن است قهرمان خندان ما کرونا گرفته باشد که این خبر تأیید نشد. سیامند رحمان متولد اول فروردین1367 بود. او در کودکی به فلج اطفال دچار شد و برای همیشه پاهایش را از دست داد. او در اولین حضور جهانی خود، توانست رکورد جوانان جهان را 72.5 کیلو جابه‌‌جا کند.




17 اسفند 1398

هوشنگ ظریف
افسانه بود...


هوشنگ ظریف، در همین اسفند ماهی که گذشت دارفانی را وداع گفت. او، هنرمندی شهیر و استاد بی‌بدیل تار بود؛ مردی که از حضور استادانی چون موسی معروفی، روح‌الله خالقی، جواد معروفی و حسین تهرانی بهره‌ها برد تا به این جایگاه برسد. ظریف کار خودش را نیز به عنوان نوازنده و تکنواز در گروه‌های مختلف موسیقی چون ارکستر موسیقی ملی، ارکستر صبا و... شروع کرد. در دوره عالی هنرکده موسیقی هم شاگرد استاد علی‌اکبر شهنازی بود. از سال 1342 نیز 17سالی در هنرستان موسیقی تدریس کرده و بد نیست بدانید که بزرگانی چون حسین علیزاده، داریوش طلایی، ارشد طهماسبی، حمید متبسم و... از شاگردان او بودند. او در اوایل دهه 70 نیز نشان درجه یک هنری از وزارت ارشاد گرفت. ظریف سه‌تار و تنبک هم می‌دانست و حتی با حسین تهرانی- بزرگ‌ترین تنبک‌نواز معاصر ایرانی- در تدوین ردیف‌های این ساز همکاری داشت. علیزاده در سوگ این موزیسین بزرگ چنین نگاشت: «زندگی را به عاشقانش سپرد و رقص انگشتانش در حرکت‌اند، تا از نغمه‌هایش زندگی جاری بماند، عطر عشق، عطر زندگی را، در وجودمان دمید، تا عاشق بمانیم و از یادش شاد شویم، ظریف افسانه بود...»




 

این خبر را به اشتراک بگذارید