ونیز متری شش و نیم
غیبت سینمای ایران در جشنوارههای اروپایی با حضور یک فیلم در بخش افقهای جشنواره ونیز فعلا منتفی شد
مسعود میر /روزنامهنگار
اینکه فیلمهای ایرانی دیگر چنگی به دل جشنوارههای معتبر سینمایی نمیزنند، حرف تازهای نیست. چند وقتی است که سینمای ایران جایزه مرغوبی به ویترین افتخاراتش اضافه نکرده و کمتر درخششی را در جشنوارههای همیشه دست و دلباز برای فیلمهای ایرانی به کف آوردهاست. موضوع تا آنجا پیش رفت که حرف از نشتی تحریمهای بینالمللی به فیلمهای ایرانی به میان آمد و اینکه اروپاییها ترجیح میدهند در این بلبشوی سیاست، سین سینمای ایران را در پستوی سلیقه و انتخابشان نهان کنند تا وقتی دیگر و اوضاعی بر وفق مرادتر. گروهی هم بر طبل دوستی با بلوک شرق کوبیدند و درخشش اخیر سینمای ایران در سرزمین اژدهای زرد را فتح بابی برای گردش به شرق دور به جای غرب دور قلمداد کردند.
در همین احوال بود که خبر رسید جشنواره ونیز برای سعید روستایی و همکارانش فرش قرمز پهن کرده و «متری شیشونیم» که پرفروشترین فیلم سینمای ایران در سال 98تاکنون بوده را با خود یدک میکشد به بخش افقهای این جشنواره سالمند و معتبر سینمایی راه یافته است. به این بهانه و برای بررسی وضعیت سینمای ایران در جشنوارههای معتبر دنیا در این مقطع زمانی با 2 پخشکننده بینالمللی سینمای ایران گفتوگو کردم. محمد اطبایی و کتایون شهابی حرفهای بسیاری درباره شرایط سینمای ایران در اقلیم جشنوارههای معتبر دنیا، محدودیتها، کارشکنیها و خلاصه شایعات مختلفی که در این حوزه منتشر میشود، داشتند که بخشهایی از آن در این متن گنجانده شدهاست. نکته آخر اینکه اطبایی بهعنوان پخشکننده حرفهای در هفتادوششمین دوره جشنواره ونیز فیلم سعید روستایی را عرضه خواهدکرد و کتایون شهابی هم در همین جشنواره مسئولیت پخش فیلمی از سینمای افغانستان به نام «حوا، مریم، عایشه» ساخته صحرا کریمی را بر عهده دارد. هر دوی این فیلمها در بخش رقابتی افقهای جشنواره ونیز حضور دارند.
کتایون شهابی:ما از قافله جا ماندهایم
نسبت سینمای ما با جشنوارههای جهانی در این مقطع زمانی چیست؟
در پاسخ به این سؤال باید این سؤال را مطرح کنم که اهمیت جشنوارههای سینمایی در چیست؟ درواقع اهمیت جشنوارههای الف در این است که فروش و پخش فیلم را در جهان آسانتر کند اما متأسفانه در ایران تمام هم و غم ما شده حضور در جشنوارهها. مشکل این است که در عرصه پخش فیلم هیچ سیاستگذاری دقیقی نشدهاست؛ بدین معنا که ابزار اولیه آن که نیروی انسانی است را نداریم و هیچ رشته دانشگاهی در این زمینه در کشور ما وجود ندارد. در طول این سالها بهجز دوره مدیریت مهندس بهشتی در بنیاد فارابی که برنامهریزی کوتاه و بلندمدت در تولید و عرضه فیلم صورت گرفت در سالهای بعد جشنوارهها و کلا عرضه خارجی فیلمها بدل شده به سفرهای هیأتهای دولتی و کاملا نمادین شده. نباید فراموش کنیم که نیروی انسانی کارآمد در این سالها برای این مهم تربیت نشده و حتی ابزار اولیه کار ما برایمان فراهم نشدهاست. ما هنوز درگیر بهرهمند شدن از اینترنت پرسرعت برای ورود به سایت یک جشنواره هستیم که آن هم فیلتر است. ناکارآمدی نیروی مسلط به زبان انگلیسی هم موضوع جدی است. از سوی دیگر ما باید آخرین فیلمهای جهان را ببینیم که بتوانیم ارزیابی درستی از فیلمهایی که به ما برای خرید پیشنهاد میشود، داشته باشیم که این موضوع هم در ایران خودش یک مشکل لاینحل است. البته موضوع تولید مشترک هم در سینمای ما از آن موضوعات مغفول است.
آیا شما به دوران خزان سینمای ایران در رقابتهای بینالمللی معتقدید؟
من میخواهم بگویم که جشنوارههای خارجی با سینمای ایران قهر نکردهاند، بلکه در زمانهای که کشورهای کوچکتر و بدون عقبه در حوزه سینما، برای تولید فیلم برنامهریزی میکنند ما از این قافله جا ماندهایم. تولید فیلم در جهان بهدلیل استفاده از ابزارهای جدید بسیار گسترده شدهاست اما در ایران نبود امکانات بهروز و وجود نگاه سیاستزده به سینما و بهخصوص عرضه فیلم به کشورهای دیگر وجود دارد و بالطبع ما نهتنها نتوانستیم پاسخگوی نیازهای خودمان در کشور باشیم، بلکه کمکم از کورس رقابت جهانی هم جا ماندهایم.
محمد اطبایی:عربستان هم وارد گود رقابت سینمایی دنیا شده، ولی ما حتی نمیتوانیم مدیران سازمان سینمایی را ملاقات کنیم
چند وقت پیش یکی از کارگردانان معتبر سینمای کشور در مصاحبهای با ما اعلامکرده که جشنواره برلین فیلمش را میخواسته اما دبیر جشنواره برلین به او خبر داده که تصمیم جشنوارههای معتبر اروپایی در این مقطع زمانی بایکوت سینمای ایران است. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
بایکوت؟ تردید نکنید که این مسئله کذب است. اگر جشنواره برلین میخواست سینمای ایران را بایکوت کند چرا چند فیلم کوتاه و البته فیلم مستند «دلبند» را در فهرست فیلمهای انتخابیاش قرار داد؟
پس معتقدید که جشنوارههای الف دنیا با سینمای ایران قهر نکردهاند؟
اصلا بحث قهر نیست. ببینید این سطحینگری است که این ادعا را مطرح کنیم که جشنوارهای گفته است فیلمت را میخواهم اما از سینمای ایران فیلمی نمیگیریم. قبول دارم که به هر حال ما با اروپاییها و آمریکا در تنش هستیم و در شرایط تحریم به سر میبریم اما چیزی به اسم بایکوت وجود ندارد.
یعنی وضعیت سیاسی ما هیچ اثری بر روابط فرهنگی ما که یکی از مصادیقش همین جشنوارهها هستند، ندارد؟
ما بهعنوان نوک پیکان رویارویی با مسئولان جشنوارههای سینمایی هیچوقت نمیشنویم که آنها بگویند بهخاطر تحریم یا دلایل سیاسی، فیلمی از سینمای ایران نمیپذیریم اما آنها در ناخودآگاه خودشان دنبال دردسر نمیگردند.
پس تحریمها در کمفروغ شدن سینمای ایران در جشنوارههای بینالمللی مؤثرند.
ببینید ما برای فرستادن یک اثر به دبیرخانه جشنوارههای سینمایی هم گاهی با مشکل مواجهیم. بعضی همکاران ما گاهی یک نسخه DCP ساده را هم نمیتوانند به جشنوارهها بفرستند و ممکن است از نرمافزارهایی که کپیرایت ندارند، استفاده کنند. ما بنیه اقتصادی خوبی برای راه انداختن یک کمپین تبلیغاتی مناسب در ایام برگزاری جشنوارهها در قالب آگهی در نشریه روزانه جشنواره یا تبلیغات شهری در مقر برگزاری جشنوارهها نداریم. میخواهم بگویم مجموعه این دلایل سبب شده تا بهاصطلاح کمفروغ بودن به چشم بیاید.
به جز مناسبات سیاسی و اقتصادی آیا دلایل دیگری هم در بروز این شرایط دخیل بوده است؟
تردید نکنید. الان در دنیا آمار تولید فیلم بلند سینمایی بسیار سرسامآور است و دیگر دوره آن گذشته که ما با رقبای اندکی در جشنوارهها مواجه باشیم. الان برای یک جشنواره معتبر سینمایی بین 3 تا 5 هزار فیلم ارسال میشود. پس اگر ما در فهرست نهایی جشنوارهها حضور نداریم تئوری توطئه نیست، بلکه رقبا قدرتمند شدهاند و در عوض مدیران سیاستگذار ما ارتباط با دنیا را قطع کردهاند. همه میدانند که سینما کالایی استراتژیک است و باید از طرف دولت توجه ویژهای به آن صورت گیرد؛ چون درخشش آن اعتباری بیچون و چرا برای منافع ملی کشور است.
اما این بیتوجهی نسبی به مقوله سینما در سالهای گذشته و دولتهای قبل هم وجود داشته و با این حال سینمای ایران در موقعیتهای جشنوارهای بسیار موفقتر از اکنون بود.
خب، بعضی سیاستها تغییر کرده است؛ مثلا فارابی باید در جایگاه پدرانه خودش حمایت صرف کند اما چون به هر دلیلی هر سال خود فارابی فیلمهایی دارد، خودش هم وارد رقابت با دیگران شده است. حوزه هنری منهای تولیدات خودش، فیلمهای دیگری هم برای عرضه و پخش دارد. صدا و سیما و کانون پرورش فکری و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و انجمن سینمای جوان هم طبیعتا از پخش تولیدات خود حمایت میکنند. در چنین شرایطی است که دولت باید تصمیم بگیرد تا از سینما به شکل تمامقد حمایت کند اما متأسفانه لااقل در زمانه فعلی، دغدغههای فرهنگی برای دولت و شخص رئیسجمهور در اولویت نیست. البته بحث ما فقط دولت فعلی و آقای رئیسجمهور نیست، بلکه کارنامه استفاده از دستاوردهای سینمایی در این 40 سال توسط وزارت خارجه ما هم صفر است. اصلا ببینید عملکرد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در حوزه سینما چقدر ضعیف است.
موضوع افزایش رقبای منطقهای هم غیرقابل انکار است.
بله. تعداد فیلمهای سینمایی که در دنیا ساخته میشود بسیار افزایش یافتهاست و حتی کشورهایی که هیچگاه سینمایی بهمعنای تولید و عرضه فیلم نداشتهاند هم وارد گود شدهاند و در حال برنامهریزیهای بلندمدت برای سینمایشان هستند. در همین جشنواره ونیز فیلمی از یک کارگردان زن عربستانی پذیرفته شدهاست و نام 3فیلم با کارگردان یا سرمایهگذار عرب در ونیز امسال به چشم میخورد. عربستان 35میلیارد دلار در صنعت سینمایی کشورش سرمایهگذاری کردهاست. امارات در سال گذشته میلادی 9فیلم بلند سینمایی تولید کردهاست. این اتفاقها اصلا شوخی نیست. رقبا با تمام قدرت وارد عرصه سینما شدهاند و این در حالی است که من و همکارانم در انجمن پخشکنندگان بینالمللی سینمای ایران 6سال است که از روسای سازمان سینمایی درخواست 10دقیقه وقت ملاقات داریم اما هنوز این وقت به ما داده نشدهاست. متأسفانه نه آقای حیدریان و نه آقای انتظامی وقتی برای گفتوگو با ما ندارند.