
دهان باز زبالهها برای بلعیدن شهر

گلبهار کیامنش | خبرنگار
پیشرفتهای شگرف فناوری و تولید در چند دهه گذشته، نظام اجتماعی کشور را دستخوش تحولات بسیاری کرده است. ظهور آسیبهای جدید اجتماعی و نیز شکلگیری شغلهای بسیاری که در فهرست سنتی شغلها وگروههای اجتماعی قرار نمیگیرند، جامعه ایران را دریک دهه گذشته غافلگیر کرده است.
شکلگیری پدیده زبالهگردی و قرارگرفتن گروههای ویژهای از اقشار جامعه در زنجیره طولانی این حرفه، نمایانگر بروز رویدادی ناگهانی در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی کشوراست.
این پدیده از ویژگیهای منحصربهفردی برخوردار است؛ نخست آنکه اقتصادی قدرتمند، تضمینکننده بقا و دوام این جریان آسیبزا شده است. گفته میشود گردش مالی این حرفه 350 تا 400 میلیارد تومان در روز است.
حجم قابل توجه سرمایهای که در این حرفه طی روز به جریان در میآید، معمولا با ظواهر ابتدایی افراد شاغل در این حرفه کاملا متضاد است، زیرا زبالهگردهایی که حلقهای از زنجیره طولانی این حرفه را تشکیل میدهند، معمولا از جمله فقیرترین اقشارجامعه به شمارمی آیند.
حتی آنگونه که در خیابانها ومحلههای شهرها دیده میشود، بیشتر زبالهگردها معمولا کودک یا نوجوان هستند. البته دربرخی موارد درگوشه و کنار شهر میتوان زنان و دخترانی را هم دید که به کار زبالهگردی میپردازند، اما نکته این است که ماهیت عجیب و پیچیده حرفه زبالهگردی باعث شده فرایند این حرفه از چرخهای غیرانسانی و ناعادلانه برخوردار شود، به طوری که 14هزار فردی که طی روز به کار زبالهگردی در کشور میپردازند، از فقر مشهودی رنج میبرند.
درواقع با وجود فزونی سرمایهای که در طی روز در این زنجیره به گردش در میآید، فقر پنهانی در این گروهها قابل رویت است، به همین دلیل بروز انواع آسیبهای اجتماعی، مهمترین پیامد این نابرابریهای ساختاری است. پدیده زبالهگردی، نشانی محسوس از شکلگیری فاصله طبقاتی است.
این پدیده، دنیایی است که افراد بیسرپرست و حاشیهنشینان شهری را به سوی خود میخواند. از سوی دیگر چرخه ناعادلانه زبالهگردی مسیری است که معتادان را نیز در درون خود جای میدهد.
درواقع اعتیاد به صورت مستقیم بر زبالهگرد شدن افراد تاثیر نمیگذارد اما به صورت غیرمستقیم، باعث میشود فرد بـه سـراغ زبالـهگـردی بـرود؛ بدین صورت که فرد پس از معتاد شدن، شغلش را از دست میدهد و به دنبال از دسـت دادن شـغل، مجبور به زبالهگردی میشود.
یا اینکه فرد معتاد میشود و پس از آن خانوادهاش او را ترک کردند، ممکن است سراغ زبالهگردی برود. اما وقوع همه این اتفاقات به شکلگیری ساختاری باز میگردد که زنجیره پسماندهای شهری را بهوجود آورده است؛ ساختاری که برای مهاجران غیرقانونی، بهشدت جذابیت دارد و آنان را به سهولت در این چرخه قرار میدهد، درحالی که مهمترین اهداف مدیریت پسماند،کاهش آلودگیها و همچنین افزایش سطح حفاظت از محیط زیست است.
هرچند برخی از کارشناسان معتقدند که تفکیک نشدن زبالهها، مهمترین عامل آسیب رساندن به زیستبوم شهری و آلودگی محیط زیست است. تداوم ساختارهای کنونی جمعآوری زباله درعمل بستر مناسبی برای ادامه فعالیت زبالهگردها فراهم خواهد کرد؛ چرخهای که به دلیل سوددهی تقریبا آسان، بسیاری از مهاجران غیرقانونی و حتی کودکان و زنان این گروه را در درون خود هضم میکند.
برابر اطلاعات منتشر شده حدود 89 درصد از زبالهگردها از مهاجران غیرقانونی به شمارمی آیند. یکی از مسئولان بهتازگی گفته است که درآمد یک زبالهگرد از ۲۰ الی ۳۰ سطل زباله حتی از یک کشاورز که زحمت زیادی برای محصولش میکشد، بیشتر است.
محدود بودن ظرفیتهای شغلی در شهرهای کشور و دردسترس بودن همیشگی زباله، بهطور طبیعی کسب درآمد از طریق زبالهگردی را به در دسترسترین و آسانترین مسیر ورود به بازار سیاه اشتغال تبدیل کرده است. در این شرایط اجرای طرح تفکیک زباله و مشارکت آگاهانه مردم در همه فرآیندهای گردآوری پسماندها، میتواند به انسداد مسیری بینجامد که روزانه هزاران کودک و نوجوان را در بستر ناعادلانه خود بهکارمیگیرد.