گرانی کاغذ، ناشران را مچاله میکند
ناشر برتر استان: بسیاری از چاپخانهها که با سرمایههای هنگفت و میلیاردی فعال بودهاند، امروز یا تعطیل شدهاند یا در شرف تعطیلی هستند
امیر عفاف| شیراز- خبرنگار:
آن روز که استاد «محمد مختارزاده» چاپ کتاب «زهرا، زهرهای درخشندهتر» را به او سپرد 24 ساله بود. لابهلای کلمه و کاغذ موهایش را سپید کرد و حالا 50 سال است که انتشارات نوید شیراز بر پیشانی فرهنگ فارس میدرخشد. «داریوش نویدگویی» فقط به چاپ کتاب اکتفا نکرد و با راهاندازی کتابخانه سیار، یار مهربان و دانا و خوشزبان را در دسترس همگان بهخصوص اهالی مناطق محروم استان قرار داد. او انجمن خیریه کتابخانهسازان را راه انداخت و سالهاست در مجمع خیرین فرهنگساز و شهرساز حضوری فعال دارد.
نویدگویی تاکنون 19 بار به عنوان ناشر برگزیده کشور و نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و 27بار به عنوان ناشر برتر استانها انتخاب و معرفی شده است، بنابراین در خصوص کتاب و مطالعه، کلان حرف میزند. او در این نیم قرن، بیش از 3 هزار و 600 عنوان کتاب منتشر کرده است و بسیاری از نامآوران عرصه فرهنگ و ادب کشور اولین آثار خود را برای چاپ به نوید شیراز سپردهاند. آنچه میخوانید چکیدهای است از یک گفتوگوی طولانی با مردی که از سالهای دور برای کتاب قلبی بیقرار و تپنده دارد.
به نظر شما چرا تمایل به مطالعه در جامعه کاهش یافته است؟
به طور کلی فرهنگ مکتوب بسیار مظلوم واقع شده است. ما در این زمینه داعیه داریم و مدام از پیشتازی و پیشگامی حرف میزنیم؛ چراکه در تولید اندیشه و انتشار آن سابقهای طولانی داریم، اما حالا به وضعیت نگرانکنندهای دچار شدهایم. اگر بین جمعیت و تعداد ناشران در 45 سال قبل تناسبی در نظر بگیریم و با اوضاع این روزها مقایسه کنیم متوجه میشویم که مطالعه و بازار کتاب تا چه اندازهای از رونق افتاده است. نویسندگان آن زمان در سطح جهان اسم و رسم داشتند و آثارشان به زبانهای گوناگونی ترجمه میشد. نویسندهای را در نظر بگیرید با قدرت قلم، خلاقیت و اندیشه بالا که در وضعیت فعلی میخواهد اثرش را به انتشار برساند. اگر مجوز انتشار هم بگیرد مجبور است کتابش را به صورت دیجیتالی در 200 نسخه منتشر کند، بنابراین انگیزهاش را از دست میدهد. نویسنده میداند که با نوشتن نمیتواند امرار معاش کند و باید شغل دیگری داشته باشد، پس ترجیح میدهد به دلیل نداشتن مخاطب، عشق به نوشتن را هم کنار بگذارد.
ارز 4 هزار و 200 تومانی در کاهش قیمت کاغذ و چاپ کتاب تاثیرگذار نیست؟
این بحث را با یک سئوال شفاف شروع میکنم؛ آیا مسئولان میدانند چقدر از 250 هزار تن کاغذ که با نرخ دولتی وارد میشود صرف انتشار کتاب میشود؟ نرخ امروز کاغذ برای هر بند 500 هزار تومان اعلام شده که رقم قابل توجهی است. از قیمت کاغذ که بگذریم، هزینه و دستمزد حروفنگار، ویراستار، لیتوگراف، چاپخانه، کاغذ و مقوا فروش، صحاف، پخشکننده و کتابفروش که باید از این طریق ارتزاق کنند، چه میشود؟ آن هم در شرایطی که مولف اصلا چشمداشتی برای کسب درآمد نداشته باشد و اثرش را رایگان به چاپ برساند! تعداد زیادی از چاپخانهها که با سرمایههای هنگفت و میلیاردی فعال بودهاند، امروز یا تعطیل شدهاند یا در شرف تعطیل شدن قرار دارند.
چرا تولید کاغذ در داخل کشور به نتیجه مطلوبی ختم نشد؟
نمیتوان روی کارخانههای داخلی حساب باز کرد و اصلا نباید این کارخانهها تاسیس میشد. چند سال قبل مسئولان خواستند وابستگی به کشورهای دیگر برای واردات کاغذ را قطع کنند اما به این موضوع فکر نکردند که درخت مخصوص تولید کاغذ چه در شمال و چه در جنوب کشور به عمل نمیآید.
شما چه راهکاری را در این شرایط توصیه میکنید؟
می توانستیم از ارتباطات خوبی که با برخی از کشورها مانند اندونزی، چین و یا حتی هند داشتیم سود ببریم و در همان کشورها کارخانههای تولید کاغذ احداث کنیم که هزینه چندانی هم نداشت و ندارد. حدود 20 سال پیش به ناشران کاغذ یارانهای میدادند؛ مثلا ناشر 500 تن کاغذ میگرفت و باید بعد از چاپ کتاب اعلام وصول و تسویه میکرد، اما به جرات میتوانم بگویم که 30 درصد از حجم کاغذ صرف انتشار کتاب میشد و مابقی در بازار آزاد فروخته میشد. همان زمان به اتفاق عدهای از ناشران نامهای نوشتیم که یارانه کاغذ را حذف کنند و در مقابل کتابخانهها را توسعه بدهند.
وضعیت توزیع کتاب در شهرستانها بهخصوص شیراز چگونه است؟
کتابهای خوب در شهرستانها حتی شیراز که شهری فرهنگی است، توزیع نمیشود. ناشران فعال که تعداد آنها به 100 ناشر نیز نمیرسد ترجیح میدهند 200 یا 300 نسخه دیجیتالی را در همان تهران پخش کنند، ضمن اینکه هزینه ارسال نیز سرسامآور شده است. یک کارتن خالی برای بستهبندی 7 هزار تومان شده است و البته هزینههای ارسال از چاپخانه تا باربری تهران، از تهران به شیراز و از باربری شیراز به کتابفروشی را هم در نظر بگیرید.
چرا وقتی کتاب گران شد، مردم مانند سایر کالاها صفهای طولانی تشکیل ندادند؟ به نظر شما آیا گران شدن کتاب در افت مطالعه اثرگذار بوده است؟
گران بودن کتاب بهانه است و اگر مردم میدانستند با ترویج مطالعه تا چه اندازهای از آسیبهای اجتماعی جلوگیری میشود، این موضوع را جدی میگرفتند. حدود 20 سال پیش کتاب 160 صفحهای 5 هزار تومان و هر بند کاغذ 8 هزار تومان بود. حالا همان کتاب 40 هزار تومان شده، اما هر بند کاغذ 500 هزار تومان خریداری میشود؛ یعنی قیمت کتاب 8 برابر و نرخ کاغذ بیشتر از 62 برابر شده است. بنابراین نتیجه میگیریم که قیمت کتاب هنوز هم در مقایسه با بسیاری از کالاها بسیار ارزان است.
مدام از سوی مسئولان اعلام میشود که سرانه مطالعه افزایش داشته است. به نظر شما آیا این آمار قابل قبول است؟
این آمار هیچ مبنایی ندارند و سرانه مطالعه به دلیل متغیرهای گوناگون غیر قابل محاسبه است. بهتر است برای رسیدن به این آمار به وضعیت سوتوکور کتابخانهها و کتابفروشیها نگاهی بیاندازیم.
حالا که کار به اینجا کشیده، هشدار شما بیشتر متوجه چه نهادهایی در فارس است؟
همه نهادها باید دست به دست هم بدهند. نباید فکر کنیم که فقط ناشر یا اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مسئول این وضع نامناسب است. هر چند اداره فرهنگ و ارشاد هم باید وظیفهاش را به درستی انجام دهد. استانداری، شهرداری، فرمانداری، شورای شهر و بسیاری از نهادهای دولتی دیگر باید به این زمینه حساس، ورود کنند. نمایندگان مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی حتی یکبار با ناشران جلسهای برگزار نکردهاند. امسال هم مدیر کمیته علمی و فرهنگی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بودم و روز ششم را به شیراز و بقیه روزها را به سایر شهرهای مطرح در عرصه فرهنگ اختصاص دادیم. جالب اینکه استاندارها، نمایندگان مجلس و مسئولان سایر شهرستانها و استانها در نمایشگاه حاضر بودند و در زمینه تبلیغات فعالیت داشتند، اما روز شیراز غریبانه برگزار شد و هیچ مسئولی از این استان حضور نداشت.