نگاهی به میراث مصنوع کمتر دیدهشده تهران
سعید محمودکلایه/ کارشناس حفاظت از ابنیه تاریخی
از پیدایش جنبش نوین حفاظت تا به امروز، منشورها، معاهدات و بیانیههای زیادی در مقیاس ملی و بینالمللی پیرامون میراث معماری و همچنین مناطق و نواحی شهری تاریخی مطرح و تصویب شدهاند که از جمله آنها میتوان به بیانیه آمستردام و منشور میراث معماری اروپا اشاره داشت که سرآغاز نگاهی متفاوت به میراث مصنوع در منشورهای گرانادا، واشنگتن و غیره بودند؛ مرحله نخست حفاظت در این منشورها و بیانیهها، به سیاههبرداری از آثار تاریخی اختصاص یافته است. در حقیقت، صیانت از میراث معماری هر کشور در گام نخست مستلزم تهیه فهرستی جامع از آثار تاریخی است که با گذشت زمان بهروزرسانی میشود. این سازوکار در ایران نیز پیگیری شده است و سازمان میراث فرهنگی طی چند دهه گذشته و شهرداری تهران در سالهای اخیر متولی انجام این کار بودهاند. آنچه مسلم است، تهیه این فهرست اقدامی لازم برای حفاظت محسوب میشود ولی صرفا شروع کار است و پس از این مرحله، اقدام برای حفاظت، ثبت و شناساندن این آثار به جامعه در گامهای بعدی مکمل فرایند حفاظت از میراث معماری شهری خواهد بود.
نخست مقوله انتخاب با معیارهایی چون ارزشهای تاریخی، باستانشناسی، علمی، هنری، اجتماعی، فنی و منظری است. به لحاظ نظری الگوی شناسایی این آثار بر مبنای این ارزشها بهسادگی میسر است، اما در عمل ادراک و پیادهسازی این معیارها بهصورت یکپارچه توسط کارشناسان مختلف بسیار دشوار است. این خطر همواره وجود دارد که ارزشهای برخی از آثار طی این فرایند نادیده انگاشته شود و برخی آثار ضعیفتر خود را مطرح کنند.
عامل دوم بحث معرفی، احیا و بهرهبرداری از این آثار است که ممکن است متأثر از رویکردها و علل تحمیلی از هدف اصلی فاصله بگیرد. قدمت یا جذابیتهای انکارناپذیر برخی از آثار با هدایت افکار عمومی مانع از اتخاذ رویکرد انحرافی در قبال اثر میشود اما حضور دلالان هنری و املاک در پوستین متخصصان بهرهبرداری از آثار تاریخی باعث جهتدهی به ذائقه عوام و بعضا متخصصان میشود و در صورت انتصاب این افراد به سمتهای مهم دولتی و اجرایی، این رفتار وجاهت قانونی نیز مییابد. در چنین شرایطی، الگوهای معرفی آثار و حفاظت از آنها صرفا بازتابی از منویات و اهداف اداری و فردی خواهد بود.
عامل سوم را میتوان نسبت آثار به جریان توسعه و نقشی که در این جریان ایفا میکنند دانست. برخی از این آثار به نادرست مانع توسعه شناخته میشوند (بافت اطراف اماکن متبرکه) و برخی دیگر فضای مساعدی برای طرحهای بزرگمقیاس و سودجویانه شهری (باغات تهران) محسوب میشوند که معمولا بیتوجهی به اهمیت آنها در مرحله برنامهریزی شهری و مخصوصا طرحهای منجر به کاهش ارزشها (نوعی بیماری اقتصادی)، به این نگاه دامن میزند.