حسن روحالامین، نقاش و هنرمند آیینی کشورمان از باید و نبایدهای این حوزه میگوید
دیدهشدهترین کارم تابلوی شهید حججی بود
عیسی محمدی
حسن روحالامین که خالق بخشی از نقشها و تصویرهای بهشدت دیدهشده مربوط به عاشورا و محرم و مصادیق امروزین مرتبط با آن است؛ مثل همان تابلوی شهید حججی که بهشدت مورداستقبال قرار گرفت و تم اصلی آن، نگاه عاشورایی بود. این نقاش جوان در سال 1364و در تهران متولد شده و کارش را با تصویرسازی برای مطبوعات و کتابها شروع کرده. رویکرد اصلی کارهایش را هم عاشورا انتخاب کرده و همین رویه را دنبال کرده است. به واسطه کارهایش تقدیرهای مختلفی را هم در کارنامهاش دارد؛ از جمله جایزه چهره سال هنر انقلاب 1398، منتخب مسابقه بینالمللی ادیان توحیدی، جایزه نخست تصویرسازی جشنواره هنرهای تجسمی هنر جوان و... . اصحاب آخرالزمانی اباعبدالله، آخرین سرباز لشکر، ویرانه شام، وداع، شیرینتر از عسل، عرش بر زمین افتاد و آثاری درباره شهید متوسلیان و محسن حججی از شناختهشدهترین آثار او هستند. روحالامین را خیلی سخت میشود پیدا کرد و از مصاحبه گریزان است. وسط کارها و رونمایی از دیوارنگاره میدان ولیعصر، با او همکلام میشویم.
قبل از رسیدن به سؤالهای اصلی، بفرمایید که برای محرم امسال چه کار کردهاید؟
اگر منظورتان کار جدید دیده نشده است، که کاری دارم که برای میدان ولیعصر است که همین امروز که داریم صحبت میکنیم (دوشنبه هجدهم مرداد ماه) تحتعنوان آخرین نقاشی دیجیتال بنده با عنوان «اماننامه» رونمایی خواهد شد. این دیوارنگاره با ذکر توسل و مراسم آیینی دمامزنی و البته رعایت پروتکلهای بهداشتی رونمایی میشود. همچنین کارهایی را هم با کیفیت خوب در کانالم منتشر کردهام که مردم استفاده کنند؛ که برای نمایشگاه سال گذشتهام در نیاوران بوده است.
شما در اینترنت که جستوجو میکنید، کارهای خودتان را هم میبینید؟
بله، میبینم. البته زیاد تخصصی در سرچ و کارهای اینترنتی ندارم.
سؤالم این است که ممکن است کاری را هم ببینید که به اسم شما نشر یافته ولی متعلق به شما نبوده باشد؟
بله، دیدهام؛ بیدقتی کاربران و مردم است دیگر. به بیسوادی بصری بعضیها هم بر میگردد. این جور چیزها در اینترنت هست و نمیشود کاریاش کرد؛ مثل یک تصویری که مثلاً از اتفاقی در سوریه است و آن را به نام خوزستان، اهواز، آبادان و... جامیزنند. چنین وقایعی اجتنابناپذیر است و نمیشود کاری کرد. کسی که دنبال سند کارهاست باید برود و کارهای اصلی را پیدا کند دیگر.
شما چند سالی است که شهرت زیادی به واسطه کارهایی که انجام دادهاید، کسب کردهاید. جایزهها و تقدیرهایی هم که صورت گرفته این شهرت را افزونتر ساخته. این شهرت بهدست آمده در کار شما خللی ایجاد کرده یا اینکه نحوه مدیریت آن را میدانید؟
این شهرت بهدست آمده و در کل شهرت یک هنرمند، هم امکاناتی به شما میدهد و هم مضرات و زیانهایی برای شما دارد. امکاناتش این است که بیشتر میتوانید کار کنید و مخاطبانی هم دارید که منتظر کارهای بعدی شما هستند و این انتظار میتواند باعث تشویق بیشتر بشود. زیانهای آن هم به این برمیگردد که نظرات مردم، اعم از مثبت یا منفی، میتواند برای یک هنرمند هم خوب باشد و هم بد؛ این نظرات میتواند هم باعث تخریب یک هنرمند شود و هم باعث اوج گرفتن او. باید بهعنوان یک هنرمند حواست باشد که از این نظرات دچار مشکل نشوی.
این نظرات را چطور مدیریت میکنید؟ چون غالباً میدانیم که هنرمندان نسبت به این نظرات مطرح شده آسیبپذیرند و مثلاً میگویند طوری باید کار کنیم که دفعه بعد نظر منتقدان و مردم را جلب کنیم و همین امر آنها را از رویههای طبیعی هنرشان دور میکند...
بالاخره باید بتوانید که مدیریتاش کنید. اگر کلاً اختیارت را بخواهی بهدست مخاطب بدهی که باید با اصالت هنری خودت خداحافظی کنی. از طرف دیگر اگر هم بخواهی مخاطب را اصلاً حساب نکنی، که طبیعی است هنری خواهی داشت که با جامعهات فاصله دارد. در نتیجه بهترین کار آن است که در این میانه مدیریت خوبی مابین اینها داشته باشی.
شهرت برای شما از کی اتفاق افتاد؟ نقل قولی هست که میگوید شهرت چیزی است که خودت متوجه نمیشوی و یک روز بیدار میشوی و میبینی که روزنامهها دارند از تو صحبت میکنند و آن وقت است که یعنی اتفاق افتاده...
حقیقت امر اینکه زیاد به آن گوش نمیکنم. اگر بخواهم به این شهرت گوش بکنم، شاید از آن خوشم بیاید و در کارم خلل ایجاد کند. این است که زیاد برایم مهم نیست. مردم غالباً از یک حسن روحالامین حرف میزنند که من نیستم؛ به واقع خودشان از من چیزی برای خودشان ساختهاند. مثل این است که کسی پیش شما از شخصی دیگر حرف بزند، چه حسی خواهید داشت؟ من هم چنین حسی نسبت به شهرت اتفاق افتاده دارم.
اینکه بهعنوان یک هنرمند آیینی شناخته شدهاید، محدودیتی برای شما ایجاد نمیکند؟
طبیعی است که من با این عنوان شناخته شدهام اما عرضم این است که اینها را باید دور بریزی و صرفاً کارت را بکنی. وقتی کارت را بکنی و گوش نکنی که مردم چه دارند میگویند، آن وقت آن اتفاق هنری خواهد افتاد. البته همانطور که عرض کردم منظورم این نیست که کلاً نسبت به مردم بیتفاوت باشی؛ بلکه در موقع خلق هنری باید بتوانی این گوش دادن به مردم و دیگران را مدیریت کنی؛ یعنی چه گفتند خوب است و چه گفتند بد، فقط کارت را بکنی.
پس این عنوان برای شما محدودیتی ایجاد نمیکند؟
ببینید به هر حال کسی که قاری قرآن است نباید بددهن باشد، یا یک مداح اهلبیت علیهمالسلام نباید هر حرفی را بزند. اینها طبیعیات کار است و باید رعایت شود دیگر.
منظورم جنبه اجتماعی قضیه نیست؛ منظورم آن است که از نظر فرمهای هنری دست و بال شما را نمیبندد؟
نه، هیچ مشکلی ندارم.
خودتان را هنرمندی جوششی میدانید یا کوششی؟
هنر باید خودش بجوشد و اگر جوششی نباشد و از درون شما نیاید، فایدهای ندارد. در غیراین صورت هرقدر هم تلاش کنید، هنرتان باسمهای میشود.
یعنی یک هنرمند نباید کوششی در کارش داشته باشد؟
بهنظرم که اصل همان جوشش است و کوشش، کمک میکند که همت کرده و کار کنید و کار را به پایان برسانید.
در این سالهایی که درگیر کار نقاشی، تصویرگری و... بودهاید، پربازتابترین کارتان را کدام اثر میدانید؟
قطعاً کاری بود که درباره شهید حججی خلق کردم.
چطور به این نتیجه رسیدید؟
از انعکاسهایی که از مردم و شبکههای اجتماعی و حتی خارج کشور داشتم، متوجه شدم که چقدر تأثیرگذار بوده.
هدفگذاری شما در حوزه کاریتان چیست؟
هدف مشخصی ندارم. دارم کار و وظیفهام را انجام میدهم و چنین نگاهی به آن دارم. این یک فرایند است و شاید نشود برایش هدفی تعریف کرد. سعی میکنم در هر زمانی و با هر کیفیتی که در توانم بود، کارم را بکنم.
از معمار برجستهای میپرسند که بهترین کار شما کدام بوده است، میگوید که هنوز آن را خلق نکردهام. بهترین کار حسن روحالامین کدام کار بوده و آیا خلق شده است؟
از نگاه من بهترین کار یک هنرمند، کاری است که خود هنرمند کمترین تأثیر و حضور را در آن داشته است؛ همان فلسفهای که در هنر اسلامی هم جاری بوده است؛ یعنی اثری از هنرمند نبوده و تنها هنر است که باقی مانده و سخن میگوید.