• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
دو شنبه 25 دی 1396
کد مطلب : 4164
+
-

کنارگودبودن چقدر خوب است!

یادداشت
کنارگودبودن چقدر خوب است!

رضا رفیع | طنزپرداز و مجری تلویزیون:

برخلاف بسیاری از اهل خرد (به ‌استثنای آن که می‌گفتند در طول 8سال از زیادی خرد، برای خرش ساندویچ می‌خرد!)، بر این باور و اعتقاد سفت‌وسخت و راسخ‌ هستند که همیشه کنارگودنشستن و سخن‌گفتن، خیلی شیک‌تر و راحت‌تر و بی‌دردسر‌تر است؛ حتی می‌شود در کتاب ضاله گینس، ثبتش کرد. کشتی‌گرفتن وسط گود زورخانه، هزارویک فوت‌وفن دارد که اگر آدم بلد نباشد، ممکن است با اجرای بموقع یک فن حریف، پشتش با زمین آشنا شود و دیگر به پسرش، دختر ندهند؛ در هر کوی و برزنی چو بیفتد که این پسر، همان است که پدرش وسط گود معرکه، زمین خورد. بیچاره انگار پدرش زمین‌خوار است! فلذاست که جمیع عقلای قوم، پیرو این حکمت عملی هستند که نشستن کنار گود، بالمآل، ارجح بر ایستادن داخل گود است. ممکن است حضور در وسط معرکه برای طرف، سود و سهامی داشته باشد اما تجربه نشان داده که به زحمتش نمی‌ارزد؛ یکدفعه می‌بینی تهمت اختلاس هم خورده‌ای و چسبیده‌ای سینه دیوار! این عرض و فرض ما در طول تاریخ بشر، صادق و ثابت بوده؛ ننشسته‌ایم از خودمان درش آوریم. قبل از ما، بزرگوار دیگری چون حقیر دائم‌التقریر، بر این نهج و نسق فرموده است: به دریا در، منافع بی‌شمار است وگر خواهی سلامت، بر کنار است پس بروید کنار و بگذارید باد بیاید؛ اشخاص میانه گود باید هوا بخورند؛ بی‌هوازی که نیستند آفریدگان خدا! حالا درست است که هوا آلوده است اما بالاخره به ‌قدر یک مثقال سس که اکسیژن پیدا می‌شود هنوز. باز هوای وطنم، وطنم آرزوست!

حالا چی شد که گذارمان به گود زورخانه افتاد و از اهمیت استراتژیک کنارگودنشستن و گفتن که «لنگش کن» سخن به میان آوردیم؛ آن هم در دوره‌ای که در آن ینگه‌دنیا یک نفر اهل کشتی‌کج، راست آمده رئیس‌جمهور آمریکای همه‌‌چیزخوار شده که آدمیزادی تکلیفش با وی معلوم نیست!؟

باز پرت نشویم از ما نحن فیه. بدبختی عرض شناور همین است دیگر؛ ‌ثابت نیست لاکردار؛ ولش کنی، هی این‌ور و آن‌ور می‌رود؛ بلاتشبیه چون کشتی بی‌لنگر جناب مولانا که گه کژ می‌شد و گه مژ می‌شد.

اخیرا آقای مهندس ضرغامی (عزت‌الله خودمان) در راستای یارانه دولت فرموده‌اند که یارانه، حق مسلم ماست؛ در صورتی که ما تا همین چندی پیش همچین خیال می‌کردیم که فقط انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست. خیال نمی‌کردیم، خود رادیو ـ تلویزیون در زمان صدارت جناب مهندس، دائما این مطلب را توی بوق می‌کردند!‌ ملت که سر خود شعار نمی‌داد؛ گوش‌اش به صداوسیمای آقای ضرغامی بود.

منتها الان که دیگر عطای ریاست سازمان را به لقایش بخشیده‌اند و اگر بار گران بوده‌اند، رفته‌اند، خوشبختانه کاشف به عمل آورده‌اند که در دولت آقای روحانی، علاوه بر انرژی هسته‌ای، یارانه بسته‌ای هم حق مسلم ماست که بر ماست.

و خوشا به سعادت ما که در ادامه نیز موخره و تکمله‌ای مردم‌پسند بر سخنان ارزنده (از نظر ملت) و لرزنده (از نظر دولت) زده‌اند که چه معنا دارد که نرخ مبلغ یارانه با همان قیمت هفشده‌سال پیش محاسبه شود؛ درحالی‌که نرخ تورم اقتصادی مملکت، کلی نسبت به روزگار سلطان‌محمود عوض شده است و فی‌الحال با ۴۵هزارتومان ناقابل، یک زنبیل قرمز هم به شما نمی‌دهند که سهام عدالت‌تان را داخلش بریزید یا اگر مدارکی محکمه‌پسند دارید که شما چقدر خوبید. و چه زیباست که رقم یارانه نیز متناسب با افزایش قیمت‌ها و حامل‌ها و زایمان حامله‌ها و نرخ شناور ارز، ترمیم شود و آن‌قدر بالا برود که ملت، راضی شوند گسل‌های تهران باز فعال نشوند.

گمانه‌زنی: به نظرم آقای زرغامی(!)، یک گنجی‌چیزی پیدا کرده‌اند که به ما بروز نمی‌دهند (زرقایمی!) حتی به شب هم نمی‌دهند وگرنه که دولت از کیسه خلیفه هم نمی‌تواند همین مبلغ بخورونمیر یارانه ماهانه را تأمین کند و سر برج، تکیه دولت عزا می‌گیرند که چه خاکی به سر کنند و الا کی بدش می‌آید که قول هفشده‌برابر‌شدن یارانه ماهانه را به ملت بدهد برای خدمت بیشتر به مردم تا آخرین نفس که چون فرومی‌رود، ممد حیات است و چون برمی‌آید، آلوده‌کننده هوا!؟

این خبر را به اشتراک بگذارید