
روایتی از عشق فیلمهای کوچه ارباب جمشید
آخرین بازماندههای هالیوود تهران

مرضیه موسوی|خبرنگار
پای دوربین فیلمبرداری و دستگاه آپارات که به تهران باز شد، کوچه ارباب جمشید به قرق استودیوهای فیلمسازی درآمد. اول تا آخر کوچه پر بود از استودیوهایی که از هنرپیشههای معروف و کارگردانهای نامی تا مردم عشق فیلم و سیاهی لشکرها در آن رفتوآمد داشتند. این روزها جز یک استودیو و هنرورهای قدیمی اطراف این کوچه باقی نمانده است. «غلام ژاپنی» و «چیچو» و... را همه اهل کوچه میشناسند. سالهای زیادی است پاتوقشان پایین کوچه ارباب جمشید است و هنوز هم اگر کارگردانی برای فیلمش سیاهی لشکر بخواهد به سراغشان میآید. در استودیو «رستگار» تنها استودیو فیلمسازی باقیمانده در کوچه ارباب جمشید خاطرات عشق بازیگران این کوچه را مرور میکنیم.
ضلع جنوبی کوچه ارباب جمشید پشت میز کوچکی نشسته و سیگار میفروشد. خاطرهبازی در فیلم «اجارهنشینها» هنوز هم لبخند بر لبش میآورد. «اکبر ساده» از هنرورهای قدیمی که پاتوق همیشگیاش کوچه ارباب جمشید است میگوید: «خیلی از افرادی که هنوز هم در این کوچه و در منوچهری دستفروشی میکنند عشق بازیگرهایی هستند که همه زندگی خود را پای فیلم و سینما گذاشتند، آخر هم به هیچ جا نرسیدند. من خودم کسب و کار و مغازه را رها کردم و افتادم دنبال این فیلم و آن کارگردان تا شاید بتوانم در فیلمی نقش خوب بگیرم و بازی کنم. اما نشد و حالا دارم در همین خیابان سیگارفروشی میکنم. اینجا 2قهوهخانه بود. همه کسانی که دوست داشتند در فیلمی سیاهلشکر باشند هر روز از صبح تا شب در آن جمع میشدند و چای میخوردند و منتظر میشدند تا چیچو و غلام ژاپنی از راه برسند. خیلی از ما در فیلمهای مختلف مثلاً نقشی 20 ثانیهای داشتیم. گاهی باید دیالوگی هم میگفتیم. خیلیها فقط میتوانستند در نقشهای گروهی بازی کنند و مثلاً اگر قرار بود انفرادی در یک سکانس نقش بازی کنند مدام تپق میزدند و نمیتوانستند. بعضیها هم بودند که از عهده دیالوگ گفتن برنمیآمدند و گروه فیلمبرداری را معطل یک دیالوگ 2کلمهای میکردند.»
چیچو
«چیچو» پاتوقش خیابان منوچهری و کوچه ارباب جمشید است. خودش میگوید خیلی از بچههای این خیابان را راهی سینما و تلویزیون کرده و نقشهای چنددقیقهای به آنها داده است. اسمش «شمسالله دولتشاهی» و اسم هنریاش چیچو است. میگوید: «همه عمر 80سالهام را پای سینما گذاشتم. زمانی که سینماهای صامت در تهران باب بود در همین استودیوهای کوچه ارباب جمشید روی مقوا دیالوگها را مینوشتیم و از روی آن عکس میگرفتیم. من این دیالوگها را لابهلای سکانسها میگذاشتم.» تا قبل از ابداع سینمای مصوت و صداگذاری برای فیلمها، چیچو کنار پردههای سینما در لالهزار میایستاد و دیالوگها را با صدای بلند میخواند.
میان حرفهایش مدام دیالوگهای فیلمهای قدیمی را تکرار میکند و از شخصیتهایی میگوید که جایشان حرف زده است. چیچو میگوید: «ظهر یکی از کارگردانها میگفت 20 نفر سیاهی لشکر نیاز دارد؛ یک ساعت بعد بهترین هنرورها را از اینجا جمع میکردم و سر صحنه میبردم. برای سیاهی لشکرها هم دستمزد طلب میکردم. حقشان بود. بیچارهها عمرشان را در این راه تلف میکردند تا ستارههای سینما بیشتر دیده شوند. چون زنها کمتر حاضر میشدند در فیلم بازی کنند دستمزدشان هم بیشتر بود.»
سیاهی لشکرها، سرجهازیهای کوچه ارباب
سر و کله استودیوهای فیلمبرداری از دهه 30 در کوچه ارباب جمشید باز میشود. «خان بابا خان معتضدی» نخستین لابراتوار سینمای ایران را در همین کوچه راهاندازی میکند. «سلیمان رستگار» صاحب تنها استودیو فیلمبرداری باقیمانده در این کوچه میگوید: «اینجا به لالهزار نزدیک بود؛ مرکز سینماهای تهران. اطراف منوچهری و کوچه ارباب جمشید لوکیشنهای فیلمبرداری زیادی داشت. مثلاً فیلم گنج قارون را در کوچهای در همین حوالی فیلمبرداری کرده بودند. اینجا خیابان شیک تهران و پاتوق فیلمسازان، بازیگران و کارگردانان بود. از بیک ایمانوردی تا غلامحسین لطفی و بهروز وثوقی و فردین و... در این کوچه رفتوآمد داشتند. هرکسی هم که در تهران عشق بازیگر شدن داشت در همین کوچه میپلکید.» 2دهه گذشته کوچ استودیوهای فیلمبرداری از ارباب جمشید آغاز شد و استودیوها در مناطق شمالی شهر تهران پراکنده شدند. قهوهخانه هم تعطیل شد اما سیاهی لشکرها از جایشان تکان نخوردند و در همین کوچه باقی ماندند با رؤیای کتک خوردن در سکانسهای فیلمهای سینمایی یا سیاهی لشکر بودن در فیلمهای تاریخی و جنگی.
روزگار پررونق سینما در تهران
دفتر کار رستگار پر است از دوربینهای قدیمی و دستگاههای آپارات. یکی را نشان میدهد و میگوید: «معروفترین دوربینها و آپاراتها آلمانی بودند. قدیمیترین دوربین اینجا 110 ساله است و از دوربینهای خان بابا خان. من اوایل پیش او و در استودیواش کار میکردم و چیزهای زیادی از او یاد گرفتم. بعد از فوت خان بابا خان، خانهاش در همین کوچه ارباب جمشید را از ورثه خریدم و خودم آنجا زندگی کردم. آن زمان حدود 20استودیو فیلمبرداری در این کوچه بود و کارگردانها و بازیگران زیادی به آن رفتوآمد داشتند و لوازم مورد نیازشان برای ساخت فیلم را از اینجا تهیه میکردند. قبل از رکود سینماها اینجا رونق زیادی داشت. از فیلم خام تا دستگاه پخش فیلم و چیزهای دیگر مشتریهای زیادی داشت. مردم برای تماشای فیلم در سینماها صف میبستند. خیلی از استودیودارهای این کوچه صاحب سینما هم بودند.» او از دوستانی میگوید که در عالم سینما با آنها آشنا شده و سالهاست این دوستیها تداوم پیدا کرده. «مصطفی رستمی» از راه میرسد؛ دوستی قدیمی که استودیوهای فیلمبرداری کوچه ارباب جمشید باب آشنایی دیرینه آن دو را باز کرده است. رستمی بعد از نقشهای کوچک چند ثانیهای در فیلمهای سینمایی و سریالهای مختلف از فیلمبرداری فیلم علامه طباطبایی برای دیدن دوستش راهی منوچهری شده است و حالا نقش اول این فیلم یعنی نقش آیتالله طالقانی را بازی میکند. او میگوید: «همراه آقای رستمی سینماهای زیادی را در همین لالهزار و حتی شهرهای مختلف آماده کردیم. تخصص ما نصب دستگاه آپارات برای سینماها بود. دهه40 زمان رونق سینما در تهران بود. همزمان کار در این استودیوها هم زیاد شده بود و کوچه برو بیایی داشت.» لنزها و دوربینهای کوچک روی تاقچه استودیو را نشان میدهد و میگوید: «آقای رستگار از همان اول خیلی به سینما علاقه داشت و از آن زمان یادگاریهای زیادی دارد.» بازار کار تنها استودیو کوچه ارباب جمشید و سیاهی لشکرهایش چندان تعریفی ندارد. اما هنوز انگشتشماری از کارگردانهای قدیمی یادی از سیاهی لشکرهای این کوچه میکنند و برای ساخت فیلمهایشان سراغ سینه سوختههای کوچه ارباب جمشید میروند؛ افرادی که این خیابان را هالیوود تهران میدانند و اکنون تنها بازماندههای سینما در این خیابان هستند.