آداب رؤیت هلال ماه از تپهسرباز اوین و...
رویت هلال ماه مبارک رمضان و نیز رویت هلال ماه شوال و فرارسیدن عید سعید فطر در تهران قدیم ویژگیها، شرایط و آداب و رسوم خاصی داشت. همایون عبدالرحیمی، محقق و نویسنده، میگوید: «تهرانیها هنگام رویت هلالماه شوال با آینه و ظرفی پر از آب به پشتبام خانهها میرفتند تا هلالماه را رویت کنند. همچنان اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات خود از آداب 145سال پیش تهرانیها هنگام رویت هلالماه شوال و اعلام عید فطر آورده است: امروز یقینا اولماه بود. با وجود اینکه در دو، سه تقویم نوشته بودند که امروز عید است و تلگراف از تبریز، عراق، قم و قزوین رسید که هلال رویت شده است، باز شاه محض التفات به حاجی ملاعلی مجتهد تلگراف فرمودند که تکلیف چیست. حاجی مجتهد هم جواب عرض کرده بودند که باید در افق تهران رویت شود و مردم آنوقت افطار کنند. من در خانه بودم و بعد از ناهار شاه به واسطه کسالت به خانه آمدم. چهار ساعت به غروب مانده صدای توپ شنیده شد. معلوم شد که حاجی میرزا حسن آشتیانی که از مجتهدین دیگر تهران است، هلالماه را رویت و افطار کرده است.» این شواهد مکتوب نشان میدهد که در تهران قدیم دوران قاجار هم رویت ماه توسط علما انجام میشد؛ چه علمایی که در کربلا و نجف بودند و چه علمایی که در تهران حضور داشتند.»
در دوران قاجار، علمای تهران نیز برای رویت هلال ماه بر فراز بلندیها میرفتند تا مردم را از رویت هلالماه باخبر کنند. ارتفاعات تپهسرباز در محله اوین و محدوده شمیران، یکی از نقاطی بود که بهعنوان محلی برای دیدن هلالماه استفاده میشد. سیدمهدی اعرابی، شمیرانپژوه و یکی از اهالی قدیمی اوین، دراینباره میگوید: «تپهسرباز در ماه مبارک رمضان برای اهالی اوین اهمیت ویژهای داشت، چراکه بلندیهای این تپه به محلی برای رویت هلال ماه شوال تبدیل میشد و بزرگان و علمای اوین برای رویتماه و اعلام عید فطر بر فراز این تپه میایستادند.»
جعفر شهری در کتاب طهران قدیم درباره نحوه استهلال و رویت هلال ماه شوال در دوران قاجار مینویسد: «غروب شب اولماه شوال هم از ساعتهای پر جنب و جوش ماه رمضان بهحساب میآمد که اگرماه از ۳۰ کمتر بود و تقویمها آن را ۲۹ روز گفته بودند از هنگام آفتاب زردی تا یک ساعت از شب رفته، روی بامها و گلدستهها و بلندیها، سر بهسوی جنوب غربی آسمان میکردند و بهدنبالماه میگشتند. اینماه دیدن نیز باید با مشاهده جماعت و چند عادل محل انجام گرفته باشد که باز این نیز از دو حالت خارج نمیتوانست باشد که یا ماه را اجماع دیده، فردا را عید میگرفتند و یا اختلاف تقاویم و ابر و مه و بارندگی مانع رؤیت آن شده موکول به رسیدن خبر و تلگراف از کربلا و نجف میشد که سحر را باز برخاسته و نیت روزه میکردند و چنانچه خبری نرسیده بود... تلگراف به علمای اعلام اعتاب مقدسه کرده، استفسار و کسب تکلیف میکردند.»