• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
چهار شنبه 1 شهریور 1402
کد مطلب : 200845
+
-

کتاب‌سازی به کلاسیک‌ها رسید

گفت‌وگو با هیوا مسیح و نصرت‌الله مسعودی درباره پدیده عجیب در بازار کتاب

گزارش
کتاب‌سازی به کلاسیک‌ها رسید

فرشاد شیرزادی-روزنامه‌نگار

تأسیس بنیادهایی مثل بنیاد شاهنامه، بنیاد فرهنگ ایران و دارالحافظ اگر مانند فرهنگستان زبان فارسی در زمینه واژه‌‌سازی برای لغت‌های بیگانه عمل کند، چه مشکلاتی پیش می‌‌آید؟ آیا تأسیس چنین نهادهایی به جلوگیری از نشر کتاب‌سازی در حوزه متون کهن فارسی کمکی خواهد کرد؟ اینها پرسش‌هایی است که با هیوا مسیح، شاعر، نویسنده و پژوهشگر و نصرت‌الله مسعودی، شاعر، بازیگر و کارگردان تئاتر و منتقد ادبی مطرح کرده‌ایم.

 «فالنامه» کتاب‌سازی نیست

هیوا مسیح، شاعر، نویسنده و پژوهشگر می‌گوید: «به فال حافظ اعتقاد دارم. نمی‌شود به فالنامه‌های حافظ گفت که حاصل کتاب‌سازی‌اند؛ چرا که یک نوع ابتکار محسوب می‌شوند. با احتساب نسخه‌هایی که متعلق به «ه.ا. سایه» و «بهاءالدین خرمشاهی» است، شمار نسخ حافظ 32نسخه است. اکثر این نسخه‌ها را بزرگ‌ترین پژوهشگران و حافظ‌شناسان کشور به چاپ رسانده‌اند. اغلب ناشرانی هم که حافظ را تجدیدچاپ می‌کنند، اساس را نسخه قزوینی و غنی قرار می‌دهند. اگر هم ناشران حافظ را در قطع جیبی چاپ می‌کنند، به‌خاطر این است که قیمتش کمتر تمام شود. حتی نسل جوان ما به یکدیگر حافظ هدیه می‌دهند و این نکته هم ایرادی ندارد. هرکس می‌تواند نسخه نفیسی از حافظ را بخواند، ولی کتاب‌سازی زمانی اتفاق می‌افتد که مقدمه‌ای بر سر دیوان بیاید یا کسی که در وادی شعر و شاعری نیست، موضوعی سطحی و غیرقابل چاپ درباره آن بنویسد. این نوعی اعمال سلیقه است. کتاب‌سازی در حوزه متون کلاسیک زمانی شکل می‌گیرد که کسی که در عالم شعر و شاعری نیست و نظریات ادبی ندارد، دیوانی مثل دیوان حافظ را تصحیح مجدد کند. طی این سال‌ها ندیده‌ام که کسی این کار را بکند؛ چراکه ساحت حافظ بزرگ‌تر از این حرف‌هاست و کسی نمی‌تواند بدون دانش دست به چنین کاری بزند. همه آثار کلاسیک فارسی این خاصیت را دارند که به زبان روز منتشر شوند و کتاب‌سازی مفهوم دیگری است.»

اغلب پژوهش‌ها فردی‌اند
از هیوا مسیح که رباعیات خیام و شمس تبریزی به بازار آمده و یکصد غزل انتقادی حافظ هم از او انتشار یافته است، می‌گوید: شاید این کتاب‌ها از نظر دیگران کتاب‌سازی باشد، اما از نظر من یک متن انتقادی است. در کتاب شمس تبریزی اصل دیدگاه زبانی برایم مطرح بود. اغلب جوانان تفاوتی بین شمس و مولوی قائل نیستند و به‌نظر می‌رسد که این آثار چقدر از نسل جوان دور مانده است. گزیده سخنان شمس را جمع کردم و با تشریح بعضی لغات در این کتاب آوردم و مقدمه‌ای هم در مورد ارتباط شمس با مولوی بر اول کتاب نوشتم که به‌نظرم نسل جوان به این مقدمه فشرده نیاز داشت. این مقدمه پر از اطلاعات تحقیقی است. در رباعیات خیام آثار این شاعر و منجم بزرگ را از محور افقی خارج کردم و در محور عمودی مثل شعر نیمایی زیر هم نوشتم. با توجه به ارتباطی که با ناشر و مخاطبان دارم، می‌بینم که این اثر چقدر تأثیر‌گذار است. این پروژه‌ها برایم ادامه دارد و کتاب‌سازی نیست.

  تأسیس بنیادهای علمی‌

نصرت‌‌الله مسعودی، شاعر، بازیگر و کارگردان تئاتر و منتقد ادبی می‌گوید: «اینکه بنیادهایی در ایران داشته باشیم که توسط افراد ذی‌صلاح تأسیس شوند و آنها بتوانند در آن بنیادها حضور داشته باشند و این بنیادها نه برای مسائل سلیقه‌ای و نگاه سیاسی که برای تصحیح متون کلاسیک دایر شوند، طبیعتاً می‌تواند کمک کند و کارساز باشد. بیشتر این نسخ کلاسیک کپی هستند و شکل نحوی‌شان یکی است. گاهی جای صفت و موصوف عوض شده و نسخ متأخر چیزی نیست که بتواند گرهی از نسخه بعدی باز کند. اکثر متون کلاسیک ما دچار چنین وضعی هستند. اگر بدون وابستگی، بنیادهای علمی‌ای داشته باشیم که نگاه علمی را گسترش دهند، مفید است. در شرایطی که تیراژ مثنوی معنوی در خارج از ایران بیشتر است و می‌بینیم خیام به زبان انگلیسی ترجمه، منتشر و تجدیدچاپ می‌شود، تأسیس بنیادهایی مثل بنیاد فردوسی، حافظ، غزالی و ابوعلی‌سینا بسیار مفید است.

ضرورت نقدهای عاقلانه
نصرت‌الله مسعودی می‌افزاید: «نهادهای آکادمیک اگر درست عمل کنند، می‌توانند به حفظ و پاسداشت فرهنگمان کمک کنند. دعا می‌کنم دانشگاهیان ما فردوسی، سعدی و حافظ را خوب بشناسند و به سمتی برویم که کسی که حافظ را دوست دارد، به‌دنبال ترویج اندیشه حافظ باشد. اگر فضای بحث در دانشگاه‌ها باز باشد، رشد و توسعه فرهنگی ایجاد می‌شود، اگر خودمان را از اندیشه‌ای محروم کنیم در را به روی خودمان بسته‌ایم. البته «بهاء‌الدین خرمشاهی» را هم در زمینه ترجمه قرآن کریم و هم حافظ‌شناسی، مستثنا می‌دانم و برای بقیه دعا می‌کنم که قرآن کریم، سعدی و حافظ را خوب بشناسند. امروز در وضعی قرار داریم که باید سنجیده‌تر صحبت کنیم و راهکار عملی برای مشکلاتمان ارائه دهیم. باید سعی کنیم برای جلوگیری از نشر کتاب‌های کتاب‌سازی شده در حوزه متون پیش از هر چیز معضلی برای کسی فراهم نکنیم و با اسم بردن اشخاص آنها را کنار نگذاریم یا خطی روی اسمشان نکشیم. البته از سوی دیگر به جای اینکه درد را لاپوشانی کنیم باید درد را بگوییم و گفتن از درد به معنای خط‌زدن نام دیگران نیست. باید درد را بگوییم تا تجویز خاصی گیر بیاوریم. همین دست نقدها اگر عاقلانه و با اشراف باشند می‌توانند به دایر شدن نهادهایی مثل دارالحافظ هم کمک کنند.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید