زندگی مخفیانه قاتل فراری بعد از 6سال پایان یافت
بدشناسی عجیب قاتل فراری در خیابان
الهه فراهانی-روزنامهنگار
قاتل تحت تعقیب پس از حدود 6سال فرار، به تصور اینکه آبها از آسیاب افتاده به ایران برگشت و به زندگی مخفیانهاش ادامه داد اما زمانی که در حال عبور از یکی از خیابانهای اصفهان بود، یکی از اقوام مقتول بهصورت کاملا اتفاقی او را دید. به گزارش همشهری، شروع این پرونده جنایی به پنجم بهمن سال96 برمیگردد؛ آن روز گزارش یک درگیری مرگبار حوالی افسریه تهران به پلیس پایتخت اعلام شد. دو مرد افغان با 2نفر از هموطنانشان درگیر شده که در این درگیری 2نفر زخمی شده و پس از انتقال به بیمارستان یکی از آنها جان باخته بود. مقتول رحمت نام داشت و بهدنبال مرگ او بازپرس جنایی دستور شناسایی و دستگیری قاتل را صادر کرد و تحقیقات پلیس آغاز شد.
تفریح دردسرساز در خیابانهای اصفهان
بررسیها نشان میداد که عاملان این درگیری مرگبار 2برادر به نام سعید و سیار هستند که پس از جنایت، بهصورت غیرقانونی به کشور خود یعنی افغانستان گریخته بودند. قریب به 6سال از شروع این پرونده جنایی میگذشت و هنوز ردی از 2برادر تحت تعقیب بهدست نیامده بود تا اینکه متهم اصلی پرونده به نام سیار درحالیکه تصور میکرد آبها از آسیاب افتاده قاچاقی به ایران برگشت. وی راهی تهران شد و در جستوجوی کار بود اما وقتی نتوانست در تهران مشغول بهکار شود به اصفهان رفت تا هم سری به خواهرش که در آنجا زندگی میکرد بزند و هم بهدنبال کار بگردد. اما چند روز قبل زمانی که سیار در حال قدم زدن در یکی از خیابانهای اصفهان بود، از قضا یکی از فامیلهای نزدیک مقتول وی را دید. او با دیدن قاتل فراری، وی را زیرنظر گرفت و به تعقیبش پرداخت و همزمان ماجرا را به پلیس اطلاع داد. وقتی کارآگاهان پلیس آگاهی تهران در جریان ماجرا قرار گرفتند، با دریافت نیابت قضایی راهی اصفهان شدند و سیار را که در یک کارگاه ساختمانی در محدوده محمد آباد شهرضا مشغول بهکار شده بود، دستگیر کردند. او پس از انتقال در بازجویی ها به ارتکاب جنایت اقرار کرد. وی گفت که مقتول پسرداییاش بوده که از مدتها قبل بهدلیل اختلافات قومی و طایفهای از او کینه به دل داشته و به همین دلیل شب حادثه با وی درگیر شده و او را به قتل رسانده است. بهگفته سردار علی ولیپورگودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت، متهم پس از اعتراف به قتل به دستور قاضی امیرحسین علیمردان، بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی تهران بازداشت شد و تحقیقات تکمیلی از او در اداره دهم پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.
گفتوگو
جنایت به هواخواهی برادر
متهم به قتل میگوید : حمایت از برادرش دست به جنایت زده و جان پسرداییاش را گرفته است و فکرش را نمیکرده بعد از حدود 6سال هنوز پلیس در تعقیب او باشد.
انگیزهات از قتل چه بود؟
من با رحمت(مقتول) که پسرداییام بود و در کل با خانواده داییام اختلاف داشتم اما هرگز نمیخواستم جان کسی را بگیرم. همهچیز در یک لحظه رخ داد و من فکر نمیکردم رحمت جانش را از دست بدهد.
چرا با خانواده داییات اختلاف داشتی؟
حرف و حدیثهای فامیلی. نهتنها من، برادرم هم با آنها اختلاف داشت. آنقدر پشت سر ما حرف زده بودند که با هم دشمن شده بودیم.
ماجرای قتل هم بهخاطر همین اختلافات رخ داد؟
یکطورهایی به این ماجرا ربط داشت. شب حادثه، عروسی یکی از بستگان رحمت(مقتول) بود. در این میان فهیمه، دختر مورد علاقه برادرم در این مراسم شرکت کرده بود. برادرم فکر نمیکرد فهیمه در مراسم عروسی دشمنش شرکت کند. وقتی از ماجرا باخبر شد، به تالار عروسی رفت و با فهیمه دعوایش شد. میخواست او را از تالار ببرد که رحمت رسید و با برادرم درگیر شد و برادرم حسابی کتک خورد و خونآلود و زخمی به خانه آمد و او را که دیدم، خون جلوی چشمانم را گرفت. به سراغ رحمت، پسرداییام رفتم و او را با چاقو زدم. یکی از بستگانش هم برای دفاع از رحمت وارد درگیری شده بود که او را هم زدم و بعد فرار کردم.
بعد از قتل چه کردی؟
من فکرش را نمیکردم که رحمت با همان یک ضربه بمیرد. وقتی خبر فوتاش را شنیدم، از ترسم شبانه وسایلم را جمع کردم و با برادرم قاچاقی از ایران رفتیم افغانستان. در آنجا مخفیانه زندگی میکردیم اما شرایط کاری خوب نبود. بعد از حدود 6سال، به گمان اینکه آبها از آسیاب افتاده قاچاقی به ایران برگشتم که دستگیر شدم.
برادرت کجاست؟
فکر کنم او هنوز در افغانستان است.