• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
سه شنبه 3 مرداد 1402
کد مطلب : 198266
+
-

نقش شهروندان در حکمروایی مطلوب شهری

سیدمحمدرحیم مرتضوی؛ شهردار منطقه 9

شوراهای اسلامی شهر و شهرداری‌ها به‌عنوان نهادهای مدنی را می‌توان جزو سرمایه اجتماعی به شمار آورد. این دو نهاد در زمره سازوکارهایی هستند که درصورت تعامل درست و قانونمند می‌توانند به تأمین حقوق مردم، ارائه بهینه خدمات و انسجام اجتماعی یاری‌ رسانده‌ و مدیریت شهری را بر پایه پیشرفت و توسعه عدالت‌محور سوق دهند؛ نقش شهروندان نیز از این حیث قابل توجه است که شورای اسلامی شهر متشکل از نمایندگان منتخب مردم است که سبب می‌شود تا سازوکاری غیرمتمرکز و مبتنی بر انتخاب مردم، اداره امور شهرها را برعهده بگیرد. لیکن با وجود ظرفیت‌های قانونی در حال حاضر شهرها با چالش‌های فزاینده ناشی از رشدی فراتر از ظرفیت‌های پاسخگو مواجه شده‌اند که نمود آنها در اشباع زیرساخت‌های اجتماعی – کالبدی، گسترش اسکان غیررسمی، افزایش ناهنجاری‌های اجتماعی، ازدیاد شکاف‌های درآمدی و فرهنگی، گسترش آلودگی‌های زیست‌محیطی و در مجموع، کاهش کیفیت زندگی مشاهده می‌شود. از سوی دیگر هویت‌زدایی و اتخاذ الگوهای ناپایدار توسعه بر اثر ضعف یا عدم‌بهره‌گیری از انگاره‌های مشارکتی و سیستم‌های مطلوب مدیریت شهری، مسائل ایجاد شده را دوچندان ساخته است. برای گره‌گشایی مسائل پیش گفته، استفاده از الگوهای مدیریت خوب شهری (حکمروایی مطلوب شهری) و نیز توجه به مشارکت مردم در توسعه شهری ضروری است. حکمروایی ایده جدیدی است که جایگزین مفهوم حکومت شده که در آن نقش شهروندان بسیار حائز اهمیت بوده و با اجماع کل صاحبان منافع دخیل در شهر محقق می‌شود. مفهوم حکمروایی مطلوب شهری به مجموعه پیچیده‌ای از ارزش‌ها، هنجارها، فرایندها و سازمان‌هایی که در اداره شهر دخیل‌ هستند مربوط می‌شود که در آن تنها مسئله مدیریت کارآمد مطرح نیست، بلکه کیفیت مشارکت سیاسی شهری در ساختارهای تصمیم‌گیری نیز مهم است. هدف حکمروایی مطلوب شهری کارایی اقتصادی، افزایش عدالت اجتماعی، سیاست‌های پایدار شهری و نهایتاً ایجاد شرایط مطلوب زندگی برای تمامی شهروندان است.
برای دستیابی به حکمروایی مطلوب شهری نخستین گام توجه ویژه به موضوع شهروندمداری است که برای تحقق آن از یک‌سو نیازمند به آموزش‌های جدید برای ایجاد و تثبیت حاکمیت قانون و حقوق شهروندی، وفاق‌گرایی، مشارکت، پاسخگویی و شفافیت، کارایی و اثربخشی هستیم و از سوی دیگر باید پاک‌حسابی، اجماع‌گرایی و پاسخگویی مدیریت شهری، وظیفه تلقی شده و کارایی و اثربخشی به‌عنوان مأموریتی جدی برای مدیران شهری تعریف شود.
بنابراین از آنجا که تصمیمات مدیریت شهری بر زندگی شهروندان تأثیرگذار بوده و از سوی دیگر کنش‌های شهروندان نیز متقابلاً بر ابعاد مختلف مدیریت شهری مانند انتخابات، رقابت‌ها، خط‌مشی‌ها و توزیع منابع و خدمات تأثیر خواهد داشت، حکمروایی شهری خوب هنگامی میسر خواهد بود که مشارکت مردم در اداره امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... با استفاده از ظرفیت‌ها و سازوکارهای پیش‌بینی شده به‌ویژه در سطح محلات و مباحث مربوط به ناحیه محوری بیشتر و سازمان‌یافته‌تر باشد. در این خصوص می‌توان به پتانسیل‌های موجود در سرای محلات به‌عنوان مکانی برای تعامل، همفکری و مشارکت اجتماعی شهروندان و همچنین استفاده از نظرات معتمدان محل و اعمال آنها در مدیریت محله و شهر اشاره کرد. البته در این بین نباید از نقش مساجد و تأثیر بسزای آنها در انتقال مشکلات، نقدها و پیشنهادهای شهروندان به مسئولان غافل شد؛ بنابراین دخالت معقول و منطقی مردم در اموری که به سرنوشت خود آنها مربوط است، زمینه را برای مشارکت آنان در حکمروایی شهری خوب آماده ساخته و در ادامه دولت محلی شهری (شهرداری و شورا) نیز باید توانایی همکاری و شراکت با شهروندان، بخش دولتی، بخش خصوصی و سازمان‌های جامعه مدنی برای اداره امور محلی را داشته باشد. هر چه این تعامل بیشتر و منسجم‌تر باشد، اثر مثبت آن بر توسعه محلی و مدیریت مطلوب شهر بیشتر خواهد بود.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید