مدیریت شهری باید همراه جامعه شهری باشد
سیدمحمد بهشتی- معمار و عضو فرهنگستان هنر
شهر لباسی است که به قامت سبک زندگی شهروندان اندازه و دوخته میشود. جامعه شهری در حالات مختلفی به سر میبرد و مدیریت شهری باید همراه این وضعیتها باشد. در زمانهای که جامعه شهری دچار پریشانی و فروپاشی یا گریز از عرصههای عمومی و پناهبردن به فضاهای خصوصی است، از مدیریت شهری هم بیش از این توقع نمیرود که متمرکز بر خدمات روزمره شهری باشد. به این معنی که شهر تمیز باشد و فضای سبز آبیاری شود و زبالهها حمل شوند. بهعبارت دیگر در دوران بحران مدنیت، مدیریت شهری در بهترین حالت به خدمات شهری میبالد. وقتی جامعه شهری حال بهتری پیدا میکند از مدیریت شهری توقع دارد که کارهای بنیادیتری انجام شود؛ در این صورت فعالیتهای عمرانی موضوع اصلی قرار میگیرد. به این معنی که شهروندان توقع دارند که بزرگراه و تقاطعهای غیرهمسطح ساخته شود. به میزان بهتر شدن احوال شهر، شهروندان در پی مطالبه مسائل انضباطی و حقوقی هستند که در این صورت معاونت شهرسازی ویترین اصلی شهرداری خواهد شد. وقتی شرایط جامعه شهری کاملا بهبود پیدا کند در کنار تمام فعالیتهای قبلی از مدیریت شهری توقع دارد که به مسائل فرهنگی و اجتماعی بپردازد. یعنی رضایت خاطر جامعه شهری از این طریق تامین میشود. این کار هم با ارتقای فضای عمومی و رونق جریان زندگی شهری اتفاق میافتد که بر عهده معاونت اجتماعی شهرداری است.
در هر صورت مدیریت شهری باید «همفاز» و همراه با مطالبات جامعه شهری باشد. یعنی اگر جامعه شهری مدتهاست که در فاز چهارم به سر میبرد و شاهد حرکت زندگی از فضای خصوصی به عرصه عمومی شهری هستیم؛ مدیریت شهری هم باید این رویکرد را داشته باشد نه اینکه در قامت فازهای قبل ظاهر شود. البته که نباید اقدامات قبلی را تعطیل کرد اما برخی برنامهها تغییر میکنند. مثلا زمانی بود که فضای سبز به زعم مدیریت شهری تنها وظیفه فتوسنتز و تامین اکسیژن در شهر را بر عهده داشت. اما اکنون پارکها عرصه عمومی شهر به شمار میآیند؛ جایی که قرار است محمل حیات شهری باشد. نزدیک 2دهه است که جامعه شهری وارد بهار مدنیت شده است. اگر مدیریت شهری بخواهد همچنان هنر خود را با ساختن سازههای عظیم عمرانی نشان دهد، این به این معنی است که مدیریت شهری اختلاف فاز جدی با احوالات جامعه شهری دارد و همراه و موافق آن نیست.
باید بدانیم فقط مدیریت شهری نیست که در شهر ایفای نقش میکند بلکه جامعه شهری هم در این کار سهمی دارد. پس اگر مدیریت شهری از جامعه شهری عقبتر بماند دچار انفعال میشود. در واقع جامعه شهری توانایی بیشتری دارد، آن هم جامعه شهری که به تبع بهار مدنیت، از فضای خصوصی به عرصه عمومی آمده است. زمانی بود که فضای شهر فقط محل رفتوآمد بود اما در 2دهه اخیر شهر خانه مردم شده است و صاحبخانه هم مردم هستند. مدیریت شهری در این شرایط خدمتگزار این خانه است و در جلوی چشم اعضای خانه کار میکند پس همه رفتار او را مشاهده و سبک سنگین میکنند.
نکته مهم دیگر این است که اگر شهر را در فاز دوم یعنی فعالیت عمرانی متوقف کنیم، اداره آن بسیار پرهزینه خواهد شد. پس باید از جایی این پول را تأمین کرد و همین سبب میشود که مدیریت شهری به شهرفروشی و قانونفروشی و آیندهفروشی روی میآورد تا از این طریق هزینهها را تامین کند. در مقابل ارتقای کیفیت فضای شهری چندان پر هزینه نیست. چنین کاری بیشتر از اینکه نیاز به بتن و فولاد داشته باشد، به فکر و اندیشه نیاز دارد و اینها هم در شهر فراهم است.
در یک سال و نیم اخیر بحران کرونا باعث تغییراتی در شهر شد. اصولا وقتی که بحران اتفاق میافتد باید حواسمان باشد که بحران نقطه آغاز و پایان دارد و تا ابد ادامه پیدا نمیکند. شرایطی قبل و بعد از بحران وجود دارد.
هرچقدر بحران طولانیتر و عمیقتر باشد شرایط بعد از آن با شرایط قبلی متفاوت خواهد بود. وقتی مقیاس بحران شهر تهران نیست و در جهان گسترده شده است پس سبک زندگی در همه عرصهها دچار تغییر و تحول میشود. پس باید مدیریت شهری آمادگی پاسخ دادن به سبک زندگی جدید را داشته باشند. از طرف دیگر باید این شرایط بحران را طی کنیم و حل و فصل آن با راهکارهای عادی ممکن نیست بلکه باید با ابزار فکر و اندیشه به آن پرداخت. در این زمینه هم میبینیم که جنبههای نرمافزاری مشکلگشاست نه ایجاد سازههای بزرگ.