• پنج شنبه 8 آذر 1403
  • الْخَمِيس 26 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 28
شنبه 12 خرداد 1397
کد مطلب : 18714
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/zBjY
+
-

تکلیف شرق با برجام

در گفت‌و‌گو با ابراهیم رحیم‌پور، معاون سابق آسیا و اقیانوسیه وزارت خارجه وضعیت کشورهای آسیایی هند، چین، کره و ژاپن با برجام بدون آمریکا بررسی شد

تکلیف شرق با برجام


اسماعیل سلطنت پور
مذاکرات خزر قرار است بعد از 2دهه به نتیجه برسد؛ به همین منظور، مرداد‌ماه امسال سران 5کشور حاشیه دریای خزر در آستانه قزاقستان ـ یعنی همان کشوری که نخستین دور مذاکرات خزر 21سال قبل از آنجا آغاز شده بود ـ گرد هم می‌آیند. 2هفته قبل نیز ابراهیم رحیم‌پور که سال‌ها نماینده ایران در مذاکرات تدوین رژیم حقوقی دریای خزر و نیز معاون آسیا و اقیانوسیه وزیر خارجه بوده به آستانه رفته بود تا مذاکرات کارشناسی را پیگیری کند. او در گفت‌وگویی به پرسش‌های خبرنگار همشهری درباره تحولات دریای خزر، همکاری‌های اقتصادی و مسائل مهم منطقه‌ای پاسخ داده است. در این گفت و گو درباره وضعیت روابط اقتصادی ایران با قدرت‌های اقتصادی آسیا بعد از خروج امریکا از برجام صحبت کرده‌ایم.



قرار است اجلاس کشورهای حاشیه دریای خزر، در سطح سران، در قزاقستان برگزار شود؛ آیا این به معنای پایان اختلافات موجود درباره دریای خزر و به‌خصوص موضوع سهم کشورها از دریای خزر است؟

در دوره آقای دکتر روحانی و آقای دکتر ظریف که من نماینده کشورمان در مذاکرات بودم، نسبت به ادوار قبلی، تعداد بیشتری از نشست‌های مرتبط با دریای خزر برگزار شد و پنجاهمین جلسه در این باره را قبل از عید در مسکو برگزار کردیم. از جهت محتوا هم بیشترین تبادلی که به تفاهم نزدیک شده در این دوره بوده که در موضوعات مختلفی‌است؛ هرچند آنچه برای افکار عمومی اهمیت یافته سهم کشورها در دریای خزر است که البته نگاه درستی هم هست اما همه موضوعات خزر، این نیست.  دریای خزر می‌تواند دریای صلح و دوستی و همکاری و تعامل بین 5کشور باشد؛ یعنی چیزی که در جنوب کشور، به دلایل مختلف نداریم و یکی از دلایل آن، حضور نیروهای فرامنطقه‌ای  را به‌خصوص آمریکاست. در خلیج‌فارس 6کشور  داریم به همراه عراق و یمن. در این رابطه به‌عنوان یک ملاحظه عرض می‌کنم که عراق که الان نزدیک‌ترین کشور به ایران است هنوز در مسئله قرارداد1975 گیر دارد و تفاهمی در این باره بین دو کشور، حاصل نشده است؛ بنابراین می‌بینیم در مسائل سرزمینی مانند اروند که قرارداد معتبر 1975 را هم داریم مشکل وجود دارد و این علاوه بر مشکلات مطرح‌شده از سوی شورای همکاری به‌خصوص عربستان است؛ درحالی‌که در خزر ما 21سال مذاکره کرده‌ایم و می‌توانیم بگوییم پیشرفت خوبی داشته‌ایم. بنابراین اعتقادمان بر این است که در شمال، راحت‌تر و بهتر می‌توانیم جلو برویم.



اما به‌نظر می‌رسد که این مذاکرات قدری طولانی شده!

اینکه طولانی شده طبیعی‌است و به خاطر مسائل حقوقی و سرزمینی و پیچیدگی‌هایی‌است که وجود دارد.



در مصاحبه‌ای گفته بودید که موضوع تحدید حدود از دستور کار خارج شده است.

 من گفتم مبنای برخی بحث‌ها درباره تقسیم، چندان تخصصی نیست. در افکار عمومی توقعات و انتظاراتی وجود دارد که در نوع خود بجاست اما یک‌سری حقوق‌دان باید این موضوع را پیش ببرند که خوشبختانه در تیم مذاکره‌کننده حقوق‌دان‌ها هم حضور دارند. البته همه مسائل دریای خزر هم به وزارت خارجه مربوط نیست بلکه در اختیار شورای‌عالی امنیت ملی‌است و در مواردی حتی رهبری هم ملاحظات و نظراتی دارند.

فکر می‌کنم ما در وزارت خارجه، کارمان را به‌درستی انجام دادیم و مؤثر بودیم. همه بخش‌های نظامی، هوایی، پروازی، نفتی، محیط‌زیست و کشتیرانی در رژیم حقوقی دریای خزر دیده شده است و فقط درباره تحدید حدود با توجه به گسترده‌بودن مباحث، ما گفتیم که مذاکرات را ادامه دهیم و در بقیه بحث‌ها که 5کشور قابلیت تفاهم دارند به جمع‌بندی برسند.

این تفکر تا جایی روی کاغذ آمد و منوط به این شد که نمایندگان هر کشوری، آن را با مقامات خودشان در میان بگذارند و در نهایت نظر نهایی به دیگران اعلام شود. نهایتا تا جلسه 4ماه قبل مسکو چکش‌کاری‌های خود را انجام دادیم اما جواب قطعی منوط به ترجمه‌های متن کشورها خواهد بود که مورد توافق قرار می‌گیرد. امیدواریم در قزاقستان در پنجمین جلسه سران این اتفاق بیفتد. البته جلسه سران برای این نیست که کنوانسیون امضا شود؛ هرچند این علاقه وجود دارد؛ اما این هم نیست که چون علاقه وجود دارد به هر شکلی این نوشته، نهایی شود بلکه رهبری، مجلس، رئیس‌جمهور، شورای‌عالی امنیت ملی و حقوق‌دانان هرکدام می‌توانند نظری داشته باشند.

می‌توانم بگویم که نگرانی‌ای وجود ندارد؛ چون نظرات، موبه‌مو گردآوری شده و در نهایت جمع‌بندی کشور هرچه باشد به سایر کشورها اعلام خواهد شد.

این نکته نیز قابل ذکر است که هم دکتر ظریف حقوق‌دان است و هم دکتر روحانی؛ به همین دلیل هر دو، بر ریزترین جزئیات بحث خزر اشراف دارند و این نقطه قوت ایران است.



رئیس‌جمهور اخیرا سفری به ترکمنستان داشت. در این سفر درباره دریای خزر هم صحبت شد؟

 در سفر اخیر رئیس‌جمهور به ترکمنستان مذاکرات خوبی صورت گرفت. می‌دانید که در بحث تحدید حدود فقط مباحث بین ایران و ترکمنستان و آذربایجان باقی مانده است. در این سفر در مورد استخراج نفت و گاز در حوزه‌های مشترک بحث‌های خوبی شد و داریم به تفاهم خوبی می‌رسیم. اگر در منابع اصلی کف دریا به تفاهم دوجانبه برسیم، به‌ صورت اصولی به سمت تقسیم بستر و زیربستر می‌رویم تا کار به شکل منصفانه و عادلانه و بر اساس حقوق بین‌الملل و واقعیات جغرافیا صورت پذیرد.



آخرین وضعیت این متن چگونه است؟

تفاهم ما تا لحظه آخر هم نیاز به چکش‌کاری دارد.



زمان اجلاس سران مشخص شده است؟

بر اساس تفاهمی که در آستانه صورت گرفت، این نشست، تابستان برگزار می‌شود.



پس همچنان فرصت هست؟

بله. بحث بسیار حساسی‌است و به صورت لحظه‌ای نیاز به بررسی دارد. ما در این قضیه تعارف نداریم؛ نه با خودمان و نه با بقیه. متنی که مورد توافق قرار گرفته انگلیسی است و ترجمه فارسی آن در اختیار مقامات قرار گرفته تا تصمیم‌گیری نهایی صورت بگیرد.



گفتید ما با دو کشور اختلاف داریم؛ مهم‌ترین اختلاف‌مان چیست؟

اصل قضیه، این است که اگر بخواهیم در موضوع تقسیم، بر اساس حقوق دریاها عمل کنیم، مشخص است که خط مبدا چگونه کشیده می‌شود اما جغرافیای ما طوری‌است که این روش نمی‌تواند حقوقمان را تأمین کند و این را در جلسات هم گفته‌ایم؛ بنابراین باید یک مدل تفاهم‌شده بین ایران، ترکمنستان و آذربایجان مبنا قرار گیرد و چون در این زمینه اختلاف وجود دارد، به مذاکرات ادامه می‌دهیم؛ بنابراین در چیزی که به کنوانسیون تبدیل می‌شود موضوع تحدید حدود، مطرح نیست.



به حساسیت‌های افکار عمومی اشاره کردید. برخی از این حساسیت‌ها، کاملا احساسی‌است؛ مثلا درباره سهم 50درصدی ایران صحبت می‌شود در حالی که با معادلات دیگری گفته می‌شود که سهم 20درصدی برای ایران به‌عنوان یکی از 5کشور ساحلی دریای خزر دور از منطق نیست. لطفا در این باره توضیح دهید.

اصلا درصدها به این شکل تعیین نمی‌شود؛ یک‌سری مسائل تکنیکی وجود دارد که بر اساس آن برای تقسیم حرکت می‌کنیم و البته در مورد همان هم اختلاف وجود دارد. 20درصد، یک خط‌کشی هندسی‌است که منطق حقوقی ندارد اما خب ما این را قبلا اعلام کردیم که بدانند ما در این مورد جدی هستیم و باید حقوق ما را دقیقا رعایت کنند. ما بر اساس حقوق دریا‌ها عمل نمی‌کنیم؛ چون اولا عضو کنوانسیون حقوق دریاها نیستیم؛ دوم اینکه قبول نداریم که این کنوانسیون برای یک دریاچه بسته مثل دریای خزر بتواند حاکم باشد؛ ‌خصوصا که ساحل ایران مقعر است؛ یعنی نه محدب است و نه جزیره داریم که بر اساس خطوطی که ترسیم می‌شود حقوقمان کسب شود. بنابراین الان من نه می‌توانم عدد بدهم و نه می‌توانم درصد بگویم. فکر می‌کنم باید بگذاریم کارشناسان حقوقی ما این مباحث را دقیق جلو ببرند. تابه‌حال نظرات‌مان با همسایگان یکسان نبوده است و آنها هم نظرات ما را می‌دانند؛ بنابراین باید فرمولی پیدا کنیم که سبب شود منافع این دریا به‌عنوان دریای مشترک، برای همه باشد؛ نمی‌توانیم یک خط‌کش بگیریم و بعد بگوییم سر ما کلاه رفته یا ترکمانچای بوده است.



برخی استدلال می‌کنند که کل دریای خزر، مشاع تلقی می‌شود.

این تا الان محقق نشده که 5کشور بگویند دریا مشاع باشد و نفت و گاز را همه با هم استخراج کنند و درآمدش را تقسیم کنند؛ اگرچه در قسمت شمال بین روسیه و قزاقستان یا بین روسیه و آذربایجان و یا قزاقستان و ترکمنستان این تقسیم‌بندی انجام شده است. البته ما می‌گوییم هر 5کشور باید با هم تصمیم بگیرند. شما اگر در خلیج‌فارس نگاه کنید این بحث 50سال است که وجود دارد؛ طوری که صدام قرارداد الجزایر را پاره کرد، 8‌سال با ما جنگید و بعدش هم خودش از بین رفت. دوستان جدید ما هم ظاهرا خیلی آمادگی ندارند که بخواهند به آن عمل کنند.



اما در بحث خزر، ما کارمان را به‌درستی انجام داده‌‌ایم؛ اینکه چرا تحدید حدود نشده هم دلایل مختلفی دارد. اینکه درصد چقدر است را ما به‌تنهایی نمی‌توانیم تعیین کنیم. درصد، دستوری نیست؛ باید در مذاکرات طبق تفاهم به دست بیاید.

برخی کارشناسان دریای خزر ازجمله نمایندگان ویژه قبلی در امور خزر بر این باورند که اگر مذاکرات تدوین رژیم حقوقی دریای خزر 2دهه زمان برده به‌ خاطر موضوع سهم کشورها بوده است؛ پس بهتر بود ایران موضوع سهم را به مسائل دیگر گره می‌زد تا این مسئله به‌ صورت همه‌جانبه بررسی می‌شد و سهم، به عنوان بخشی از سایر توافقات هم مد نظر قرار می‌گرفت.

همه نمایندگانی که زحمت کشیده‌اند، از سر دلسوزی نظر می‌دهند؛ مثل برجام که برخی مخالف بودند و برخی موافق. کسانی که مخالفت می‌کردند هم دلسوز بودند. آقای صفری یا دوستان دیگر که چیزی می‌گویند از سر دلسوزی‌است اما شرایط و مصلحت‌ها در طول زمان، یکسان نیست. برخی چیزها اول انقلاب مطرح بود که اگر اسمشان را می‌آوردی خائن بودی اما الان به‌راحتی همان چیزها مطرح می‌شود؛ نه آن درست بود که لفظ خائن به کار برده شود نه این. بله، یک معادله ریاضی ممکن است از چند راه‌حل شود اما کدام راه، سریع‌تر و نزدیک‌تر به مصلحت است؟ گاهی هم در سطح کلان کشور به هر دلیلی تصمیم می‌گیرند کاری انجام شود. ممکن است 20سال پیش موضوعی نباید انجام می‌شده اما الان باید انجام شود. 4کشور دیگر، طرف ما هستند؛ پس نمی‌شود مرتب ساز و نغمه مخالف نواخت؛ آن هم با دوستان.

اگر این مذاکرات با عربستان بود، باید بیشتر بر «نه»گفتن تاکید می‌کردید اما در قسمت‌هایی شما باید «بله»گفتن را هم یاد بگیرید. وقتی می‌گوییم بازی برد‌ـ‌برد، نباید انتظار داشته باشیم که طرف مقابل، بازنده باشد. شاید سیاست آقای احمدی‌نژاد این بوده اما سیاست این دولت چنین نیست. اگر بر این مسیر باشید می‌توانید روی مسائلی کوتاه بیایید اما نه در مصالح و امنیت و سرزمین. بنابراین نظرات دیگران محترم است اما ما هم بر اساس نظرات مقامات حرکت می‌کنیم و مقامات بر اساس همه شرایط صحنه تصمیم می‌گیرند نه‌فقط یک گوشه صحنه. مثلا در تاریخ هست که روسیه، آلاسکا را به آمریکا فروخت؛ نمی‌شود گفت که در آن زمان خیانت بوده یا چه! شاید نیازی بوده! آمریکا پولی داده و روس‌ها کار دیگری با آن انجام داده‌اند.

بنابراین تز‌های مختلفی وجود دارد که در جای خود و زمان خود ممکن است مناسب باشد. الان ما بر اساس آنچه صحنه نشان می‌دهد حرکت می‌کنیم. این حاصل آن چیزی‌است که در 4سال گذشته در دریای خزر داشته‌ایم.  ما 4همسایه در خزر داریم که 2تا زمینی هستند و 2تا دریایی؛ به‌ اندازه کافی هم گرفتاری‌های مختلف در عراق و افغانستان و خلیج‌فارس داریم. شمال، منطقه امن ماست و آمریکا و انگلیس هم نیستند. باید با این عینک نگاه کنیم؛ نباید با عینکی که در خلیج‌فارس می‌زنیم، خزر را ببینیم؛ ضمن اینکه چنین نیست که مسیری را طی کنیم و همان را تا ابد ادامه دهیم؛ مثل برجام که رهبر انقلاب قبول کردند مذاکره و اجرا شود؛ درحالی‌که شاید 15سال قبل نمی‌شد.

با همه این تفاسیر، من آینده دریای خزر را خوب می‌بینم. ‌با همه تحریم‌های آمریکا این دریا از جهت اقتصادی خیلی به نفع ما خواهد بود و می‌تواند هدف بازار صادرات ما قرار بگیرد؛ البته اگر ما متین و درست حرکت کنیم و سختگیری نکنیم.

بر این نکته تأکید می‌کنم که جغرافیای ما بسیار مهم است. کشورهای شمال ما به دریای آزاد راه ندارند و آرزوی تاریخی روس‌ها دست‌یافتن به دریاهای پایین بوده است. ما می‌توانیم با حفظ استقلال و بده‌بستان درست، این کار را انجام دهیم؛ پس باید مقداری فرا‌تر از موضوع درصد به این قضیه نگاه کنیم و دید راهبردی داشته باشیم. منطقه ما نه کشورهای عربی‌است نه غرب؛ منطقه ما شمال است؛ بنابراین ما در موضوع خزر فقط بحث خشک حقوقی نداریم بلکه بحث‌های راهبردی مهمی می‌توانیم داشته باشیم که جزو سیاست‌‌های ما باشد.



در حوزه نظامی‌گری در دریای خزر، گفتید که آمریکایی‌ها در شمال نیستند. اگر آمریکا بخواهد با فلان کشور دریای خزر مانور مشترک برگزار کند چه؟

اجازه ندارد.



در مفاد رژیم حقوقی هست؟

بله. در کنوانسیون به‌صراحت تأکید شده که هیچ کشوری جز کشورهای ساحلی حق حضور نظامی ندارند. یک سرباز یا ناوگان خارجی نمی‌تواند در این دریا حضور یابد و همه هم قبول کرده‌اند.



درباره حوزه‌های نفتی مشترک چطور؟

تقسیم بستر در شمال انجام شده است. برخی حوزه‌ها داخلی‌است و شما هر طور که تقسیم کنید آن حوزه متعلق به فلان کشور است اما برخی حوزه‌ها مشترک است که باید تفاهم شود و هر دو استخراج کنند. درباره آذربایجان باید بگویم سفر اخیر آقای روحانی خیلی خوب بود. قرارداد حوزه مشترک را بسته‌ایم که شروع کنیم. البته زمان می‌برد. در رابطه با ترکمنستان هم مقدمات کار آغاز شده است که هر طور شما خط‌کشی کنید این حوزه، مشترک است؛ پس بیایید استخراج کنیم؛ هرچند چون در قسمت ما دریا عمیق است، هزینه استخراج زیاد می‌شود. در جنوب شاید با زیر 10دلار برای هر بشکه استخراج می‌کنیم اما در شمال، رقم، بالاتر است. موقعی استخراج کن قیمت نفت 1000دلار شود؛ بنابراین باید ‌دنبال سرمایه‌گذار باشیم.
در رابطه با حوزه‌های دیگر مرتبط با آسیا و اقیانوسیه که شما مسئولیت داشته‌اید یک سؤال مطرح است. گفته می‌شود که برخی مشکلات ایران در حوزه اقتصاد، به دلیل همکاری‌نکردن چین است و این کشور در حوزه ارزی همکاری نمی‌کند.

در مورد برجام و کارهایی که ترامپ می‌کند، عربستان کاملا با او همنواست اما به نظر می‌رسد در زمینه مشکلات دلاری و ارزی‌ای که داریم کشورهای مختلف به همکاری با ایران علاقه‌مند هستند. باید در نظر داشته باشیم که در معادلات بین‌المللی، تسلط آمریکا قوی‌است. چین قاعدتا بر اساس منافع و مصالح بانک‌های خود نمی‌تواند برخی اقدامات را انجام دهد و ما هم متوجه هستیم که چین، نمی‌تواند از مقررات آمریکا تخلف کند و حجم بالای تجارتش با آمریکا را معطل بگذارد. بله، چین برجام را قبول دارد اما اقتصاد خود را بر مبنای واقعیات پیش می‌برد. البته ایذاهایی که هست هم جدید نیست؛ از دوره تحریم، ما نفت را می‌فروختیم و با یوآن یا جنس می‌خریدیم یا پروژه برای ما اجرا می‌کردند. البته بخشی از پول نفت با یورو و دلار می‌آید اما ایذا و اذیت‌ها، مربوط به ترامپ است؛ پس نمی‌شود به کره گیر داد که چرا این‌طور عمل می‌کنی؟! اقتصاد یک شبکه به‌هم‌پیوسته است که آمریکا می‌تواند در آن ایذا و اذیت ایجاد کند.



در رابطه با هند چطور؟

خوشبختانه بخشی از پول‌هایی که داشتیم برگردانده شد اما در این برهه این مشکل وجود دارد که قبلا 40درصد روپیه بود، بقیه دلار اما الان درصد نداریم. واقعیت این است که بخشی از پول را باید جنس بخریم.



به نظر می‌رسد که هند، تمایلاتی به همکاری ترانزیتی در جنوب شرق کشور ما ـ خصوصا چابهار ـ داشته باشد اما ظاهرا آمریکا در مورد این همکاری، فشارهایی وارد کرده است. در رابطه با این موضوع نظرتان چیست؟

از جهت راهبردی و رقابت‌هایی که هندی‌ها با چینی‌ها دارند و حجم بالای تبادل کالایی‌شان با روسیه و اروپا، برایشان مهم است که از مسیر ایران به سمت شمال استفاده کنند؛ چراکه برای آنها منافع زیادی دارد؛ پس هندی‌ها قویا علاقه‌مند به استفاده از مسیر ایران هستند و حکم عقل هم همین است. اما از سوی دیگر، فشارها و بده‌بستان‌های آمریکا هم مطرح است. اگر مثلا ترانزیت هر تن کالا از مسیر سوئز برای هندی‌ها 25دلار هزینه داشته باشد، از مسیر ایران 15دلار هزینه خواهد داشت که اگر آن را در یک حجم بزرگ، ضرب و تقسیم کنید، رقم کلانی می‌شود؛ از این رو، الان سرمایه‌گذاری هندی‌ها در چابهار شروع شده و 85میلیون دلار هم برای شروع آورده‌اند. آنها در زمینه قطار زاهدان به چابهار هم علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری بودند.



گاز چطور؟

هندی‌ها یکی از  پروژه فرزاد  را می‌خواستند؛ خیلی هم مذاکره شد. فکر می‌کنم تفاهم هم صورت گرفت؛ هرچند روی قیمت، اختلاف نظر بود. موضوع دیگر، کنسیرسیوم بود که هندی‌ها با گازپروم وارد شوند اما آنها نمی‌خواهند لوله گاز از مسیر پاکستان باشد و هر قدر هم ما گارانتی بدهیم راضی نمی‌شوند. بحث عبور خط لوله از زیر دریا مطرح بود.



یعنی پروژه انتقال گاز پرونده‌اش بسته شده؟

برای پاکستان بسته نشده اما در رابطه با هند، تا به حال قبول نکرده‌اند.



گفته می‌شود ایران خط لوله را تا منطقه مرزی برده اما همچنان طرف پاکستانی برای احداث خط لوله اقدامی نکرده است.

بحث سرمایه‌گذاری است و البته بحث فشارها هم هست اما نکته مهم این است که هند نمی‌تواند برای گاز با کشور دیگری وارد گفت‌وگو شود. الان هم که هند از قطر ال‌ان‌جی می‌گیرد که برایش خیلی گران تمام می‌شود، درحالی‌که خط ایران برای آنها بسیار بصرفه خواهد بود. البته مذاکرات متوقف نشده است. ما می‌گوییم کار خودمان را انجام داده‌ایم و الان لوله را تا نزدیک مرز آورده‌ایم. آنها می‌گویند لوله را تا لب مرز بیاورید که می‌گوییم امکان آن را نداریم؛ خودتان سرمایه‌گذار معتبر بیاورید.



فکر می‌کنید در نهایت برجام باقی بماند؟

فرانسه و آلمان مایل به حفظ برجام هستند؛ هرچند حرف جدیدی می‌زنند و می‌گویند برجام خوب است اما نیاز به مکمل دارد. از طرفی ترامپ هم با لات‌بازی به یک‌سری از خواسته‌های خود رسیده است؛ بنابراین ایذا و اذیت او ادامه دارد و وضع «نه جنگ و نه صلح» وضعیتی‌است که ترامپ برای ایران ایجاد کرده و آن را دنبال هم می‌کند. البته اینکه ترامپ مثل صدام حسین عمل کرد و برجام را پاره کرد، خب باعث می‌شود که او هم به صدام تبدیل شود.



موضوعی که اخیرا مطرح شده مربوط به بوئینگ و ایرباس است. مگر قرارداد ما با این دو شرکت، چفت‌وبست لازم را نداشت که الان بحث عمل‌نکردن به آن مطرح است.

من شنیدم که وزارت راه ما هم خیلی سخاوتمندانه بر اساس قرارداد، به تعهداتش عمل نکرده اما خب، هر بهانه‌ای می‌شود گرفت و اینها هم بهانه گرفته‌اند. به‌هرحال در عالم اقتصاد، حقه‌بازی و کلک وجود دارد. اگر دوره اوباما بود این بهانه‌تراشی‌ها نبود.



در حوزه تاجیکستان هم فرازونشیب زیاد داشته‌ایم.

بله ولی الان وضعیت خوب شده است. بعد از سفر اخیر آقای ظریف، خوشبختانه به‌مرور تفاهمات‌مان دارد قوی‌تر می‌شود.



از همان سفر هم عکس‌هایی منتشر شده که گفته می‌شود آقای رحمان اخم کرده است. در هر صورت تاجیک‌ها از زمان سفر آقای کبیری به تهران با ما وارد مناقشه شدند و بعد هم روابط عربستان‌ـ‌تاجیکستان زیاد شد و سپس دفاتر ایران را بستند. سؤال این است که چرا وضعیت این‌طور شد؟

به‌هرحال اتفاقاتی افتاده که من نمی‌توانم آن را باز کنم ولی خوشبختانه با 2سفر آقای ظریف این مسائل دارد حل می‌شود؛ البته یک‌شبه درست نمی‌شود. خراب‌کردن راحت است اما آبادکردن، مشکل است. تاجیکستان کشور همزبان و همدل ما در دنیاست. در دنیا کشوری نداریم که تا این حد به ما نزدیک باشد. بین عرب‌ها ملت مصر نزدیک‌ترین ملت به ما هستند و این سمت، تاجیکستان و پاکستان. تاجیکستان فارسی‌زبان است و به آنجا که می‌روید رنگ‌ولعاب ایران را دارد؛ احساس می‌کنید خانه قوم و خویش خود رفته‌اید. آنها درگیر یک‌سری درگیری‌های داخلی بودند که با کمک ما حل شد. به‌هرحال سیاست اصولی ما این است که آنچه می‌توانیم از تاجیکستان بخریم نباید از دیگری بخریم و آنچه آنها می‌خواهند از دیگران بخرند هم بهتر است از ما بخرند. باید به تاجیکستان تا جایی که جیبمان اجازه می‌دهد حتی کمک کنیم. ما برای تاجیک‌ها نیروگاه ساختیم، کمیته امداد کمک‌های زیادی کرده، راه ایجاد کردیم و... . البته یک‌سری سوء‌تفاهماتی ایجاد شد که همه دنبال این هستیم که رفع شود.



مثلا در حوزه پیمان شانگهای گفته می‌شد همه با عضویت ایران موافقند جز تاجیکستان!

من استنباطم این نیست که فقط تاجیکستان ملاحظه داشته باشد ولی درعین‌حال این هم جزو همان سوء‌تفاهمات است. به نظر می‌رسد که آینده خوبی خواهیم داشت.



فکر می‌کنید شانگهای برای ایران چه فوایدی داشته باشد؟

به هر حال یک‌سری ملاحظات وجود داشت؛ هند و پاکستان عضو شدند اما ما عضو نشدیم. البته در دستور کار هست اما اشتیاق بیشتر از حد هم خیلی درست نیست. ما در شانگهای مهم هستیم؛ با همین ناظربودن‌مان هم اهمیت داریم و بقیه هم می‌دانند.



آقای ظریف در مسکو پیوستن ایران به اوراسیا را مطرح کردند و به نظر می‌رسد که ایران حوزه تمرکزی خود را به سمت اوراسیا منتقل کرده است؛ این تلقی درستی‌است؟

در اوراسیا ما یک موافقت‌نامه در رابطه با تعرفه‌ها داشتیم که مشکلات آن رفع شده است. بازار اوراسیا برای ما بسیار جذاب است و ایران هم متقابلا بازار جذابی برای این کشورها به شمار می‌رود. اوراسیا می‌تواند هدف خوبی برای ایران باشد. در شرایط فعلی تعرفه‌ها را برای هم کم کرده‌ایم.



از مدت‌ها پیش قرار بوده نخست‌وزیر ژاپن  به ایران بیاید؛ آیا ژاپنی‌ها بعد از به‌قدرت‌رسیدن ترامپ از ایران فاصله گرفته‌اند؟

شاکله سیاست خارجی ژاپن بر اساس برنامه‌ریزی، صبر و احتیاط است اما مجموعا در رابطه با ژاپن نگران نیستیم. این سفر، جنبه سمبلیک دارد. خیلی سفرها انجام می‌شود که چیزی از آن درنمی‌آید. ما دنبال تشریفات نیستیم و روابط ما می‌تواند بدون سفر هم مستحکم شود.



موضوعی هم مطرح بود که شاید مهم نباشد اما تقارن آن با انتشار تصاویر همسر اردوغان در اردوگاه‌های مسلمانان روهینگیایی بازتاب زیادی در ایران داشت و آن تصویر آبمیوه‌نوشیدن شما در ساحل بنگلادش بود.

در آن مقطع پیام رهبر معظم انقلاب خیلی کارساز شد و اینکه گفته شد جایزه نوبل خانم سوچی را باید پس بگیرند؛ اینها حقانیت مسلمانان را نشان داد. فریاد ما در آن قضیه بسیار بلند بود. ما علاقه‌مند بودیم که به مردم میانمار کمک کنیم اما آنها اجازه ندادند؛ بنابراین کمک‌ها را به بنگلادش بردیم.



یعنی میانمار با درخواست کمک‌دادن ایران مخالفت کرد؟

گفتند کمک‌ها را به ما بدهید که ما توزیع کنیم اما ما گفتیم خودمان باید حضور داشته باشیم؛ نمی‌توانیم کمک‌ها را به ‌دست شما بدهیم؛ چون نمی‌دانیم چه خواهد شد.

در نهایت کمک‌ها را به اردوگاه آوارگان در بنگلادش بردیم. حالا آن عکس هم منتشر شد. حتی اگر ما عیبی داشته باشیم هم درست نبود به شیوه‌ای عمل کنند که انگار ترکیه به آنان پولی داده که اینگونه برایشان تبلیغ کنند. آن صحنه بعد از این بود که ما از اردوگاه برگشته بودیم. خسته و تشنه و گرسنه کنار جاده ایستادیم و همراه با سفیر و نماینده مجلس و... یکی یک لیوان نوشیدنی خوردیم. به نظر می‌رسد کسی که آن عکس را منتشر کرده یا با من مشکل شخصی داشته یا اینکه از جایی وجهی گرفته است.



در مورد برجام و کارهایی که ترامپ می‌کند، عربستان کاملا با او همنواست اما به نظر می‌رسد در زمینه مشکلات دلاری و ارزی‌ای که داریم کشورهای مختلف به همکاری با ایران علاقه‌مند هستند. باید در نظر داشته باشیم که در معادلات بین‌المللی، تسلط آمریکا قوی‌است. چین قاعدتا بر‌اساس منافع و مصالح بانک‌های خود نمی‌تواند برخی اقدامات را انجام دهد و ما هم متوجه هستیم که چین، نمی‌تواند از مقررات آمریکا تخلف کند و حجم بالای تجارتش با آمریکا را معطل بگذارد



شاکله سیاست خارجی ژاپن بر اساس برنامه‌ریزی، صبر و احتیاط است اما مجموعا در رابطه با ژاپن نگران نیستیم. در اوراسیا ما یک موافقت‌نامه در رابطه با تعرفه‌ها داشتیم که مشکلات آن رفع شده است. بازار اوراسیا برای ما بسیار جذاب است و ایران هم متقابلا بازار جذابی برای این کشورها به شمار می‌رود. اوراسیا می‌تواند هدف خوبی برای ایران باشد


این خبر را به اشتراک بگذارید