• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
جمعه 1 دی 1396
کد مطلب : 1838
+
-

گزارش میدانی همشهری از بازار کاموا و لباس‌های گرم زمستانی

سرما در راسته گرمافروشان

سرما در راسته گرمافروشان

فریده عنایتی

از متروی حسن‌آباد، رنگی‌رنگی‌های یک بَرِ میدان خودنمایی می‌کند؛ مکانی که شاید بزرگ نباشد اما قطب خریدوفروش کاموای تهران است و با اینکه تابستان‌ها از خریداران اثر زیادی در آن دیده نمی‌شود، در فصل سرما از تجمع خانم‌ها به‌راحتی می‌توان فهمید که آنجا خبرهایی هست. داخل مغازه‌هایش تا سقف، کلاف‌های کاموا چیده شده و رنگ‌ها تمامی ندارد؛ هر کلاف کاموا هم مدلی و قیمتی دارد؛ «پشم مرینوس 45درصد، 8500تومان»؛ «کاموا بچه ضد‌حساسیت، 8000تومان»؛ تریکو هم که قیمت‌های مختلف دارد و فروشنده‌ها می‌گویند برای بافتن پادری از آن استفاده می‌شود. کسبه معتقدند که در روزهای سرد امسال و پارسال، سرما در بازار آنها رخنه کرده و اثری از گرما و هیجان خریدوفروش دیده نمی‌شود.

***

هر سال فصل سرما که می‌رسد، بازار کاموا و لباس‌های گرم داغ می‌شود و بافنده‌ها برای به‌دست‌آوردن روزی و مادرها برای بافتن رختی گرم‌تر به قامت خانواده، دست‌به‌کار می‌شوند. بازار این صنف، در روزهای سرد سال، آن‌قدر داغ می‌شود که یکی از کاموافروشان میدان حسن‌آباد به همشهری می‌گوید: «زمستونا حدود 9-8نفر فروشنده میاریم اما تابستونا 2نفری هم توی مغازه بایستیم کفایت می‌کنه. تابستونا تقریبا 95درصد بازار تعطیله؛ چون مردم فقط زمستون به فکر کاموا و لباس گرم می‌افتن. البته امسال که کلا بازار تعریفی نداره». زنان پیر و جوان در حال وارسی کلاف‌های رنگی‌رنگی کاموا هستند. سؤال کلیشه‌ای اینجا این است: «آقا این کامواها پرز می‌ده؟». بیشتر فروشنده‌ها هم با لحنی نسبتا تند جواب می‌دهند: «نه خانم، پرز نمی‌ده». داخل هر مغازه‌ای، تکه‌مدل‌های بافته‌شده‌ای از کلاف‌های مختلف برای نمونه دارند تا احتمالا مشتری بتواند بهتر تصمیم بگیرد. چند زن کنار هم ایستاده‌اند و درباره مدل بافت صحبت می‌کنند؛ «3دونه اول و 3دونه آخر هر رج رو «رو» بافته، بعدش هم 2تا پیچ داده»؛ «واسه یه ژاکت چند تا سر بندازم؟»

میدان تاریخی برای فروشنده‌ها میدان حسن‌آباد را به 8گنبدش می‌شناسند؛ همان گنبدهایی که از بدو ورود، نظرها را به خود جلب می‌کند و برای توریست‌های خارجی جذاب است. یکی از کسبه با سابقه این میدان که به معماری حسن‌آباد توجه زیادی دارد می‌گوید: «اینجا به هشت‌بَر معروفه. نه فقط به ‌خاطر اینکه 8تا گنبد داره؛ اگه به میدون خوب نگاه کنی می‌بینی 4بَرِ قرینه داره که هر بَر به 8قسمت مساوی تقسیم شده»؛ بعد هم با ذوق هرچه تمام‌تر، آن 8قسمت مساوی هر بر را می‌شمارد و تأکید می‌کند که وسط این هشت‌بر، قبلا گاراژ بوده؛ گاراژ‌هایی که امروز به بانک ملی، یک مغازه کاموافروشی و مغازه لوله‌فروشی تبدیل شده است. کاموافروشان این میدان طی سال‌ها، اتفاقات زیادی را به چشم دیده‌اند. سال گذشته، آتش‌نشانی میدان حسن‌آباد، ازجمله ایستگاه‌هایی بود که بیشترین شهید آتش‌نشان را در حادثه پلاسکو داشت. پیرمرد از بازار این روزهای کاموا‌فروشی می‌گوید: «پس‌پیارسال اوضاع خوب بود اما پارسال و امسال اصلا تعریفی نداره. چند سال پیش زمستونا تو مغازه سوزن می‌نداختی، از خیل جمعیت زمین نمی‌افتاد». او قبلا در کارخانه کشبافی کار می‌کرده و بعد از اینکه کارخانه تعطیل شده آمده در میدان حسن‌آباد و کلاف‌های رنگارنگ کاموا می‌فروشد. او ادامه می‌دهد: «کامواها گرونن. یه ژاکت با یه کاموای تقریبا مرغوب، قیمتش می‌شه 80-70هزار تومان؛ تازه بدون دستمزد! خب با همین قیمت می‌شه ژاکت آماده رو بهتر و به‌سایزتر خرید»؛ بعد هم یاد همسرش می‌افتد و می‌گوید: «9ساله که همسرم فوت شده. اون‌موقع که زنده بود، لباس و شال‌گردن واسه من و بچه‌ها می‌بافت. من همه رو نگه داشته‌م و استفاده نمی‌کنم؛ خراب می‌شه! یادگاری نگه‌داشته‌م».

بازاری از دهه‌های 40 و 50 جوان‌تر‌ها «حاجی» صدایش می‌کنند. حاجی، یکی از فروشنده‌های سن‌وسال‌دار راسته کاموافروشان میدان حسن‌آباد است و می‌گوید که پدر و عمویش از سال48 اینجا کاموا می‌فروخته‌اند؛ بعد هم یاد دوران نوجوانی‌اش می‌افتد و با خنده شیطنت‌آمیزی ادامه می‌دهد: «سال52 بعد از مدرسه با دوچرخه می‌اومدم و به پدرم کمک می‌کردم». می‌گوید طی این 50سالی که اینجا کاموا‌فروشی کرده‌اند، هیچ زمانی اوضاع به اندازه سال‌های 88 و 90 که تحریم‌ها بیشتر شده، خراب نبوده و معتقد است که حتی زمان جنگ هم خریدوفروش زیاد بوده و بازار رونق داشته است؛ بعد هم برای اینکه حرف‌هایش را ثابت کند تأکید می‌کند: «اون زمان، حقوق یه کارمند 3هزارتومن بود. خیلی راحت به همه زندگیش می‌رسید. پول خونه، ماشین و خورد و خوراک و پوشاک رو کنار می‌ذاشت و سالی یه بار هم می‌تونست بره سفر خارجی. اما حالا با 3میلیون تومن هم نمی‌شه کاری کرد. مردم زورشون نمی‌رسه که حتی کاموا بخرن و برای خودشون لباس ببافن». حاجی به‌درستی به رونق بافتنی‌ها در سال‌های جنگ اشاره می‌کند؛ دوران موشک‌باران در شهرهای مختلف که خیلی‌وقت‌ها شب‌ها در پستوهای خانه‌ها و پناهگاه‌ها صبح می‌شد. آن‌زمان یکی از علاقه‌مندی‌های زنان، بافتن شال‌گردن، کلاه و پلیور برای دلاور مردانی بود که در جبهه‌ها و پشت خاکریزها، شب سرد را تا صبح در انتظار عملیات می‌گذراندند؛ تصویری که در خاطرات بسیاری از جنگ‌رفته‌ها می‌توان آثار آن را یافت؛ بافتنی‌هایی که به‌عنوان هدیه‌های مردمی به جبهه می‌رسید و شاید همین حالا هم در کمد خانه بسیاری از سربازان دفاع‌مقدس نمونه‌های آن به یادگار مانده باشد.

بافتنی‌های سرگرم‌کننده یا درآمدزا خیلی‌ها اینجا کاموا می‌خرند و برای خود و خانواده‌شان می‌بافند؛ چند نفری هم هستند که بافنده‌اند و حرفه‌ای‌تر به ماجرا نگاه می‌کنند. خانم میانسالی با دختر جوان خود برای خرید کاموا به حسن‌آباد آمده و مدام به سؤال‌های دخترش درباره تعداد کلاف‌ها و مدل آنها جواب می‌دهد. او به همشهری می‌گوید: «از سال51 واسه خرید کاموا به میدون حسن‌آباد می‌اومد‌م. البته اون‌زمان کاموافروشی معروف توماجیان تو خیابون لاله‌زار هم بود. برای اینکه بتونم خرج دانشگاه رو بدم، پلیور و شال‌گردن می‌بافتم و می‌فروختم. یادمه مادرم یه دستگاه بافتنی داشت که ازش گرفته بودم و می‌بافتم». بعد هم درباره جنس کلاف‌های کاموا ادامه می‌دهد: «قدیما جنس کلافای ایرانی خیلی خوب بود. یادم می‌یاد که کلافای تبریز عالی بود؛ اما حالا چی؟ انقدر گرونه که نمی‌صرفه. اگه بخوای وقت بذاری باید کاموای گرون بخری که حداقل، ارزش زمان و چشم و کمر و دستی که براش می‌ذاری ‌و داشته باشه نه اینکه با یه بار شستن، پرز بده و از ریخت و قیافه بیفته». بعد هم به دخترش که بین خرید 8 یا 10کلاف برای بافتن یک ژاکت مردد مانده اشاره می‌کند و باز می‌گوید: «همین ژاکت، فقط80هزار تومن هزینه کامواش می‌شه. خب گرونه دیگه». خانم دیگری که از بافت این کلاف‌های کاموا، درآمد کسب می‌کند، می‌گوید: «بسته به نوع و نازک یا کلفت‌بودن کاموا، نرخ دستمزد فرق می‌کنه. به هر حال کاموای نازک خیلی طول می‌کشه تا بالا بیاد و دستمزدش گرون‌تره». یکی دیگر از کالاهای اصلی بازار کاموا، میل‌های بافتنی است. اصولا کامواهای ضخیم‌تر، با میل‌های شماره بالاتر بافته می‌شوند و بافتنی هم زودتر تمام می‌شود اما برای کامواهای نازک‌تر، میل‌های نازک‌تر لازم است و باید زمان بیشتری هم برای آن صرف کرد. بافنده‌ای دیگر هم می‌گوید که برای هر کلاف، از 8 تا 10هزار تومان دستمزد می‌گیرد. یکی دیگرشان که خودش می‌گوید حدود 50سال است به این مغازه‌ها می‌آید، می‌گوید: «جوون‌تر که بودم، می‌رفتم کلاس بافندگی و کلی دفتر چارخونه دارم که توش مدلای بافت‌و یاد گرفتم. هنوز هم دفترا رو نگه‌داشته‌م». در دنیایی که حالا دیگر بخش مهمی از آن در فضای مجازی می‌گذرد، بخشی از بازار کاموا و لباس‌های بافتنی هم آنلاین شده است. اینستاگرام پر از صفحه‌های لباس‌های بافتنی در مدل‌های مختلف برای هر سن‌وسالی است؛ صفحه‌هایی برای معرفی و عرضه انواع لباس‌های بافتنی؛ از لباس سیسمونی گرفته تا لباس‌های بافت زنانه و مردانه و بچگانه. حتی آموزش بافت هم در صفحه‌های اجتماعی به‌وفور دیده می‌شود. ناهیدخانم 53ساله به گفته خودش بین همسایگان، به مهارت در انجام سفارش‌های بافتنی مشهور است و به همین دلیل، زمستان‌ها فرصت سرخاراندن هم ندارد؛ چون سفارش است که پشت سر هم برایش می‌آید و همه آنها را در دفترچه 60برگی که دارد ثبت می‌کند. او می‌گوید: «الان مث قبل نیس که همه‌ی خانما حوصله و وقت بافتن داشته باشن؛ برای همین آدمایی مثل من هستن که لباس بافتنی سفارش می‌گیرن و چیزای مختلف می‌بافن (از جوراب پشمی گرفته تا کلاه و شال‌گردن) تا کمک‌خرجی برای خونه دربیارن». او که یکی از اتاق‌های خانه‌اش را به کارگاه کوچکی برای بافندگی تبدیل کرده است، می‌گوید: «من کنار کار بافتنی دستی، چند ساله که یه دستگاه بافندگی هم خریده‌م و اگه کسی عجله داشته باشه و نخواد پول زیادی بده، سفارش‌اش‌و با ماشین انجام می‌دم که هزینه‌ش تقریبا نصفه و ظرف 3-2روز هم کارش آماده می‌شه. ولی خب اگه مشتری کار دست بخواد، باید پول خوب بده و منتظر هم بمونه».

دستفروش‌ها و لیف‌های حمام بین بافتنی‌های کاموایی، رایج‌ترین چیزی که بافته و فروخته می‌شود و البته استاد مسلم آن هم خانم‌های دستفروش هستند، لیف‌های حمام است؛ لیف‌های دستی گرد یا صافی که معمولا با میل قلاب‌بافی جان می‌گیرند و هر روز در گوشه و کنار شهر ـ از شمالی‌ترین تا جنوبی‌ترین نقطه و حتی در بهشت‌زهرا که سرزمین مردگان است ـ فروخته می‌شوند. در یکی از بلوارهای اصلی بهشت‌زهرا و در نزدیکی تابلوی خیابانی که روی آن نوشته شده «ملکوت» زن جوان سیاه‌چرده‌ای بساط لیف‌های رنگارنگ خود را در انواع مختلف بچگانه و بزرگسالانه روی یک جعبه چوبی میوه چیده است. لیف‌های بلند پشت‌کمر را هم به یکی از شاخه‌ها آویزان کرده و خودش هم با قلاب در حال بافت یک لیف انگشتی گرد است. او که لیف‌های گوناگونش را بین 2هزارو500 تا 4هزار تومان می‌فروشد، می‌گوید: «هر روز معمولا 6 یا 7تا لیف می‌بافم و بیشترش‌و عمده‌ای می‌فروشم به مغازه‌ها؛ بقیه‌ش رو هم خودم کنار خیابونای شهر بساط می‌کنم و می‌فروشم به مصرف‌کننده. پنجشنبه‌ها هم که قبرستون شلوغه، میام اینجا». او می‌گوید: «لیف‌بافتن اصلا کار سختی نیس. لیف خیلی زود بالا می‌یاد؛ برای همین ترجیح می‌دم به جای اینکه ژاکت و چیزای دیگه‌ای که سخت هستن و بافتشون شل‌وسفت می‌شه و تازه همه سال هم مشتری نداره، لیف ببافم».

کاموا در اعداد

  •   پایه اصلی نخ های کاموایی که در کشور استفاده می شود اکریلیک است، اما کامواهای پشمی نیز وجود دارند که از آنها برای بافتن پلیور و ژاکت استفاده می شود.
  •   نمرات نخ های کاموایی، نخ های لباس های بافتنی یا نخ های کشباف با توجه به سوزنی که در تولید آنها استفاده می شود ظریف یا غیرظریف است.
  •   نخ های کلفت که نخ های کاموا هستند حدودا نمره 10 هستند که به صورت گلوله درآمده و خانم ها به صورت بافتنی از این نخ ها استفاده می کنند.
  •   مواد اولیه مورد نیاز برای تهیه نخ های کاموا تنها توسط شرکت پلی اکریل ایران در اصفهان تولید می شود، در حال حاضر میزان تولید این شرکت بسیار پایین آمده، طوری که تا چند سال گذشته تولید سالانه این شرکت 35هزار تن بوده که در سال گذشته به 20هزار تن کاهش پیدا کرده است.
  •   با توجه به مسائلی که شرکت پلی اکریل ایران با آن رو به رو است، مواد اولیه برای تولید کامواها عمدتا وارد می شود.
  •   حدود 10 تا 15 سال پیش نیازی به واردات از ترکیه نبود و کارخانه پلی اکریل تمام احتیاجات واحدهای تولیدی  ایران را برطرف می کرد.
  •   در میدان حسن آباد، کلاف های کاموای ترکیه ای فروخته می شود، اما تولید کاموا ها عمدتا داخل ایران صورت می گیرد. تنها مواد اولیه استفاده در این کامواها وارداتی است.
  •   ایران در این بخش صادراتی به افغانستان و عراق دارد اما از آنجا که ارزش افزوده پوشاک بیشتر است، نخ های کاموایی و اکریلیک کمتر صادر می کند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید