• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
شنبه 15 آبان 1400
کد مطلب : 144732
+
-

یک مسیر و چند مقصد

به نقش‌ پیک‌های موتوری در سینمای ایران نگاهی انداخته‌ایم

یک مسیر و چند مقصد

نگار حسینخانی -  روزنامه‌نگار

حسین در پیتزافروشی کار می‌کند؛ پیک موتوری است. از آن دست شخصیت‌هایی که هیچ‌گاه گمان نمی‌کنید قرار است کار مهم یا بهتر است اینطور بگوییم، خارج از عادتی در زندگی انجام دهند. اما این مرد سنگین‌وزن و ساکت، قصد کرده دیگر یک پیک ساده در خاطرها نماند. او به جواهرفروشی ویژه‌ای در شمال شهر رفته و با تصمیمی که می‌گیرد، باقی فیلم را تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهد. البته شخصیت اصلی فیلم «طلای سرخ»، تنها پیک موتوری سینمای ایران نیست. این سینما پیک‌های بسیاری بر خود دیده است. از بازیگرانی که در نقش این بادپاها خواسته‌اند شخصیت تازه‌ای را به سینما معرفی کنند تا بازیگرانی که پیش از فعالیت سینمایی، شغل‌شان پیک موتوری بوده تا آنها که پس از بازیگری به طعنه یا از روی فشارهای اقتصادی و... این شغل را بر خود پسندیده‌اند. اما این نیز خلاصه همه نقش‌های اثرگذار پیک‌های موتوری در سینما نبوده است. این را عاشقان سینما بهتر می‌دانند. آنها که برای تماشای فیلم‌های جشنواره جلوی درهای سینما صف می‌بستند تا حلقه‌های فیلم را همین موتورسواران به پرده برسانند. بعد منتظر شوند تا فیلم تمام شود و دوباره آن را تحویل بگیرند و به سینمای دیگری ببرند. رویه‌ای عجیب که سال‌ها در سینما رواج داشت؛ چنان‌که داریوش مهرجویی آن را در فیلم «میکس» به خوبی نمایش داده است. اما بد نیست دور این نوار مرور خاطرات را کمی کندتر کنیم و با دقت بیشتری به نقش پیک‌های موتوری در سینمای ایران بپردازیم.

حلقه‌ها سوار بر موتور جشنواره
چند روز بیشتر به شروع جشنواره نمانده و فیلمی که خسرو ساخته در مرحله صداگذاری دچار مشکل است. فرسودگی دستگاه‌های فنی، قطع و وصل مدام برق، آماده نبودن موسیقی متن و خستگی عوامل فنی که به‌طور شبانه‌روزی مشغول به‌کارند باعث ایجاد فضایی پرتنش و عصبی‌کننده می‌شود. از سویی الزام حضور فیلم در جشنواره که شرط لازم برای نمایش عمومی آن در سال آینده است، باعث شده تهیه‌کننده هم لحظه به لحظه فشار بیشتری برای آماده کردن فیلم به خسرو وارد کند. مونتاژ فیلم کامل نشده، چند صحنه‌ در مراحل آخر فیلمبرداری از لابراتوار نرسیده، ناصر چشم‌آذر، آهنگساز فیلم دچار بحران روحی شده، چند صحنه‌ از فیلم سانسور شده و لیلا حاتمی و علی مصفا، دو بازیگر فیلم با یکدیگر قهر کرده‌اند. روز نمایش است و حلقه‌های فیلم با وقفه و یکی یکی به سالن می‌رسد و بین نمایش حوصله تماشاگران را سر می‌برد. این روایت «میکس» داریوش مهرجویی است که سعی دارد، تماشاگرانش را از نزدیک با مشکلات ساخت فیلم خصوصا مراحل صداگذاری آنالوگ آشنا کند و در اینجاست که نقش پیک‌ها برای رساندن حلقه‌های فیلم به جشنواره بیش از پیش خودنمایی می‌کند؛ تصویری که بسیاری از اهالی سینما درگیر آن بوده‌اند.

پیک‌های به یادماندنی سینما
اما پیک‌ها تصاویر به یادماندنی‌تری در ذهن علاقه‌مندان به سینما دارند. هرچند تصویری که سینما درباره پیک‌موتوری برای مخاطبان خود ساخته بخشی از آن تصویری است که جامعه در اختیارش قرار داده است. پیک موتوری در سینما معمولا شغلی گذرا یا انتخابی از روی ناچاری و اجبار بوده است. مثلا جواد عزتی ورودش به سینما را با نقش پیک موتوری آغاز کرد و بعد به خانه‌های لوکس و آقازادگی در سینما رسید یا محمدرضا فروتن در فیلم «اعتراض» مسعود کیمیایی. فروتن که در این فیلم نقش رضا را ایفا می‌کند، عاشق دختر پولداری به‌نام لادن است که به اتفاق دوستانش از مشتریان دائمی پیتزافروشی است. اما رضا به لادن می‌گوید که به‌خاطر اختلاف طبقاتی، ازدواجشان را باید فراموش کنند و بهتر است از هم جدا شوند. یک شب رضا که برای یکی از خانه‌ها پیتزا برده، با دوستان لادن در مهمانی روبه‌رو می‌شود و خود لادن را می‌بیند. رضا که در اینجا در نقش پیک موتوری است، با ناراحتی به پیتزافروشی برمی‌گردد و دوستان لادن هم به پیتزافروشی می‌آیند و به او می‌گویند که عقدکنان لادن است. اما لادن به پیتزافروشی و به رضا بازمی‌گردد. البته این داستان فرعی این فیلم است. اما پیک‌ها همچنان در سینما فعالیت می‌کنند. نمونه تازه‌تر آن «بندر تهران» محمد حمزه‌ای است. در این فیلم نیکی کریمی که نقش اصلی فیلم را ایفا می‌کند، کارش پیک موتوری است.

اجبار پیک شدن، پیش و پس از سینما
بهرام افشاری، بازیگر تلویزیون و سینماست که به‌خاطر نقش‌اش در فیلم «به کارگر ساده نیازمندیم» تحسین شد، در مصاحبه‌ای می‌گوید: «به تهران آمدم و خیلی زود تندیس بازیگری جشنواره تئاتر فجر را به‌دست آوردم. با پول آن جایزه به میدان گمرک رفتم و موتور خریدم و پیک موتوری شدم تا خرج خودم را دربیاورم. حالا که فکر می‌کنم می‌بینم چرا باید کسی که بهترین جایزه بازیگری را گرفته برای بقا پیک موتوری شود؟» این قصه اما به زندگی او متوقف نمی‌شود. بابک کریمی، سینماگر چندزبانه‌ای است که به‌گفته خودش کارش را در ایتالیا با بازی در تیزرها و فیلم‌های کمدی آغاز کرده. او فرزند بازیگر، کارگردان و مجسمه‌ساز مشهور ایرانی نصرت‌الله کریمی است که پس از سپری کردن دوران دبستان در تهران به ایتالیا می‌رود و بعد از تحصیل در زمینه هنر، در دانشگاه سینمایی چنترواسپریمنتاله در شهر رم به تدریس سینما مشغول می‌شود. اما او نیز در مصاحبه‌ای، در پاسخ به این پرسش که اگر سینماها را ببندند چه می‌کنید؟ می‌گوید:«به فکر شغل‌های آلترناتیو بودم. گفتم خب، حالا چه کار کنیم. تمام پول‌هایم را سر یک پروژه‌ای که خودم تولید کرده بودم، ریختم. گفتم حالا خودم‌ام و موتورم. پس بروم پیک شوم چون در روزهایی که همه‌جا بسته بود فقط پیک‌موتوری‌ها درآمدشان خیلی خوب بود که باید غذا و این‌جور چیزها را می‌بردند به خانه مردم. گفتم تهش می‌رویم این کار را می‌کنیم دیگر. خودم را برای چنین کاری آماده کرده بودم».
همین باعث می‌شود، شناخت اهالی سینما نسبت به پیک موتوری، در یک بعد باقی نماند. بلکه شامل زوایای متفاوتی شود؛ از پیش تولید و ساخت و پخش تا بازی نقش و اکران روی پرده و در نهایت پناه بر روزهایی که سینما تنها مامن دوستدارانش نباشد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید