• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
یکشنبه 24 مرداد 1400
کد مطلب : 138244
+
-

کار کودکان و عوارضی که به‌دنبال دارد

سیدحسن موسوی‌چلک - رئیس انجمن مددکاری ایران

تقریباً 2دهه است که فقر به یکی از مشکلات اصلی کشور ما تبدیل شده‌است. افزایش شاخص‌های‌ فقر در هرجامعه‌ای مظاهری دارد، از جمله این مظاهر کودکان کار و خیابان و خانواده‌هایی هستند که به هر دلیلی توان تامین هزینه‌های خود را ندارند. علاوه بر این در 3-2سال اخیر، در اثر تحریم‌، کرونا، مسائل مدیریتی یا هر عامل دیگر، نگرانی‌ها در حوزه اقتصاد بیشتر هم شده است. این البته فقط مختص مردم نیست؛ مسئولان ارشد کشور هم آن را پذیرفته‌اند و مدام به آن تأکید دارند. پیام این تأکیدها این است که جامعه شرایط اقتصادی خوبی ندارد. طبعا در چنین شرایطی، مردمی که توان اقتصادی بالایی ندارند، برای تامین معاش روزانه خود، از هر امکان موجودی استفاده می‌کنند. یکی از گزینه‌ها برای جبران ناتوانی اقتصادی و تامین معیشت، در بسیاری از خانواده‌ها کار کودکان است. به همین دلیل است که به اعتقاد من، کار کودکان این روزها در سطح جامعه مشهودتر شده است. البته هیچ عدد رسمی و قابل‌اعتنایی در این زمینه وجود ندارد که بگوییم مثلا 10سال پیش اشتغال کودکان به این میزان بوده و حالا به این عدد رسیده است اما با مشاهدات معمول در جامعه اینطور به‌نظر می‌آید که تعداد کودکان مشغول کار، ‌چه کارهای کاذب همچون تکدی‌گری و چه کارهای دیگر مثل فروشندگی، زباله‌گردی،  خدمات ساختمانی، کارگری در کارواش و... بیشتر شده است. کار کودکان عوارض مختلفی دارد؛‌ عارضه اول این است که بچه‌ها کودکی نخواهند کرد و پیامدهای این عارضه بعدها در زندگی آنها خودش را نشان خواهد داد. عارضه دوم محرومیت کودکان از حقوق شهروندی مثل حق آموزش، حق امنیت، حق بودن در کنار خانواده، ‌دسترسی به خدمات بهداشتی و... است. عارضه سوم این است که بعضا خود بچه‌ها درگیر آسیب‌های اجتماعی همچون اعتیاد، ‌مشارکت در جرائم و مواردی از این قبیل می‌شوند.  از سویی معمولا جاهایی که کودکان به‌کار گرفته می‌شوند، نظارت آنچنانی وجود ندارد که بشود نسبت به تامین امنیت آنها اطمینان یافت. انجام کارهای سنگین و طولانی و خارج از توان بچه‌ها، در سلامت آنها تأثیر منفی می‌گذارد. آنها بعضا خودشان هم درگیر رقابتی در کار می‌شوند که سبب می‌شود مراقب سلامت خود نباشند. آنها بیمه نمی‌شوند، پول کمتری می‌گیرند، ‌کار بیشتری هم انجام می‌دهند و طبعا همه این موارد آسیب‌زاست. مسئله مهم بعدی آزارها و خشونتی است که اشکال مختلف این کودکان تحمل می‌کنند؛ این مسئله بسیار مهمی است. در قانون حمایت از اطفال که پارسال بالاخره پس از 16سال، به تصویب رسید، 3-2 بند مشخصا به ‌کار کودکان و ممنوعیت بهره‌کشی از آنها و آزارشان اختصاص دارد. کودکان تقریبا در همه جاهایی که به‌کار گرفته می‌شوند، عموما خشونت را به شکل‌های مختلف تجربه می‌کنند. خشونت فقط کتک زدن نیست؛ مثلا کودکی که مجبور است که در یک کارگاه کنار آدم‌های بزرگ بخوابد، سلامتش در خطر است. آزارهای عاطفی که تجربه می‌کنند، موضوع دیگری است که به راحتی نمی‌شود از کنارش گذشت یا تحقیری که اینها می‌شوند، با هیچ مقیاسی قابل‌سنجش نیست. این موضوع نهایتا به سرمایه‌سوزی منجر می‌شود؛ یعنی همه این عارضه‌ها در نهایت سرمایه انسانی ما را به مخاطره می‌اندازد. کودکان سرمایه این کشورند، با این روند این سرمایه از دست می‌رود. ما گاهی مواقع با همین نوع رفتارها بچه‌ها را آماده انتقام می‌کنیم. طبیعی است که با این روند فرصت‌های خلاقیت، نوآوری، پرورش و حتی فرصت‌های مشروع کار از اینها گرفته می‌شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید