• شنبه 28 مهر 1403
  • السَّبْت 15 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 19
سه شنبه 25 خرداد 1400
کد مطلب : 133149
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/n59KR
+
-

بافنده‌ها گوجه‌چینی می‌کنند

وضعیت گبه‌بافی و دیگر صنایع‌دستی عشایر در سال‌های تحریم و شیوع کرونا

بافنده‌ها گوجه‌چینی می‌کنند


نگار حسینخانی ـ روزنامه‌نگار

یک قوطی کبریت را از جیب بیرون می‌آورد و روبه‌روی زنِ بافنده می‌گیرد. از او می‌خواهد نقش‌ها را در آن اندازه کوچک، روی گبه ببافد. بعد می‌رود و با خیال راحت هفته بعد بازمی‌گردد تا گبه‌ را تحویل بگیرد. چیزی که می‌بیند برایش قابل باور نیست. زن‌ عکسی از قوطی کبریت را بافته‌ است. این اصیل‌ترین خاطره‌ای است که از همه آن سال‌ها کار کردن با زنان بافنده برایش مانده است. آنها آنچه می‌بینند، رج می‌زنند. آنچه می‌شناسند، می‌کشند و به همان رنگ و با همان دقت به شما عرضه می‌کنند؛ توزیع زندگی ساده، خوش‌رنگ و زیبا، تا هر کس به سلیقه‌اش در خانه خود بخشی از ایل را به یادگار داشته باشد. بی‌شک عشایر صنایع‌دستی متفاوتی دارند، اما در این گزارش به سراغ گبه رفته‌ایم. فرشی ساده، که هر روز بافنده‌هایش کم و کمتر می‌شوند. صنعتی که بیش از هر ایل، میان قشقایی‌ها کامل شده و تاریخ گذرانده است.

وضعیت گبه‌بافی در دوران کرونا
حسین علیزاده، کارش تولید گبه است. سال‌هاست که هر روز مسیری را از کارگاه تا روستاها و مراتع اطراف طی می‌کند تا مواداولیه را به زنان بافنده برساند. 40دقیقه‌ای بیشتر از فرودگاه شیراز راه نیست تا به مرودشت برسیم؛ شهری که تخت‌جمشید و نقش رجب و نقش رستم را در خود دارد. علیزاده، ساکن مرودشت است و هر روز نخ‌ها را به روستاهای کنار تخت‌جمشید و به‌دست زنان قشقایی بافنده می‌رساند و پس از چند روز برمی‌گردد و گبه‌ها را تحویل می‌گیرد. می‌گوید اگر سرمایه‌ای داشت و البته یک کارت بازرگانی، خودش می‌توانست گبه‌ها را صادر کند. اما حالا این صادرکننده‌ها هستند که به کارگاهش می‌آیند و گبه‌ها را می‌خرند و به چند برابر قیمتی که خریده‌اند، به اروپایی‌ها می‌فروشند. از دفاتر دوبی می‌گوید که تنها کارشان جمع کردن دلارهای تحریمی حاصل از فروش گبه‌هاست. مرودشت، شهر کوچکی است. مشخص است که در سایه شیراز، چندان عنایتی به آبادانی شهر نشده. علیزاده می‌گوید تا همین 50سال پیش، مرودشتی در کار نبوده و این کارخانه عظیم قند باعث شد، مردم در این شهر جمع شوند؛ مردمانی که اغلب از عشایر قشقایی بودند.

از تولید تا فروش به روایت قیمت‌ها
اما اوضاع این صنعت نیز مانند دیگر صنایع چندان مناسب نیست، شیوع کرونا وضعیت را برای بافندگان، فروشندگان و بازار پیچیده کرده است. انگار شیوع ویروس کرونا جایی نبوده که اثری از خود نگذاشته باشد. حالا علیزاده در انبارش 400متر گبه دارد و مشتری چندانی در این روزها، برای این کالا نیست؛ «کشورهایی که گبه به آنجا صادر می‌شد، حالا تحت‌تأثیر تعطیلی‌ها، قرنطینه و خرید و فروش‌های محدود کمتر گبه‌ می‌خرند. مشتری‌ها درآمدشان کم شده و قدرت خرید پایین آمده است. از سویی زنان بافنده از پشم و رنگ‌هایی که برایشان فرستاده می‌شود می‌ترسند. نگران این هستند که آلوده به ویروس کرونا باشد.» با این حال همچنان این بازار برقرار است.
قیمت‌ مواداولیه چند برابر شده ولی قیمت گبه افزایش چندانی نداشته است. حسن علیزاده می‌گوید: «مواداولیه را نسبت به چند سال پیش 7برابر خرید می‌کنیم و گبه را با قیمت دو برابر نسبت به گذشته می‌فروشیم. مواداولیه‌ای که هر کیلو 14هزار تومان خریداری می‌شد، حالا هر کیلو 60هزار تومان خریداری می‌شود. مثلا ریشه (تار) هر کیلو 7هزار تومان بوده و حالا باید آن را 50هزار تومان خریداری کنیم. روناس کیلویی 25هزار تومان بود و حالا 200هزار تومان به فروش می‌رسد. بسیاری از رنگ‌های مادر که از خارج باید وارد شود، قیمت‌هایشان بسیار تغییر کرده است.»  گبه‌ها براساس نوع بافت قیمت‌گذاری می‌شوند. مثلا گبه ریزبافت متری 2میلیون و 500تا 3میلیون و 500هزار تومان به‌دست فروشنده می‌رسد. گبه‌هایی با بافت متوسط از متری یک میلیون و 500تا 2میلیون و 500هزار تومان و درشت‌بافت‌ها از متری 800تا یک میلیون و 200هزار تومان به فروش می‌رسد. اما این رقم وقتی قرار باشد به ‌دست مشتری در تهران و دیگر شهرها برسد تقریبا سه برابر افزایش پیدا می‌کند. گبه‌های صادراتی متری 10میلیون به فروش می‌رسد. این در حالی است که به‌گفته علیزاده بافنده چندان نفعی از این مبالغ نبرده است.

بافنده‌هایی که گوجه می‌چینند
به‌نظر می‌رسد صنعتی که روزی در انحصار ایران و عشایر بود، حالا به ‌دست چین و دیگر کشورها کپی و تولید می‌شود. علیزاده می‌گوید: «روزی گبه و فرش ایرانی مثل بنز آلمان انحصاری بود. حالا اما اینطور نیست. نقشه‌های فرش و گبه‌های ایرانی کپی می‌شود و در دیگر کشورها مثل چین به بازار عرضه می‌شوند. همین امر باعث شده این صنایع‌دستی هر روز بیش از گذشته، استادان و بافنده‌های خود را از دست بدهد.» او که خود با 60بافنده در ارتباط مستقیم است، می‌گوید: «تعداد بافنده‌ها نسبت به 4سال پیش، به یک‌پنجم رسیده است. در چند سال گذشته این تعداد بافنده‌ها کم و کمتر شده است. تا چند سال پیش برای 80تن از بافنده‌هایم کارت بافندگی گرفته بودم و همین تعداد بدون کارت برایم کار می‌کردند، حالا تعداد آنها به 60تن رسیده است.» اما وقتی عشایر بافنده، گبه نمی‌بافند چه می‌کنند؟ پاسخ به این سؤال کمی برای علیزاده ناراحت‌کننده است. او می‌گوید که عشایر در فصل زراعت، روزمزد برای کشاورزان کار می‌کنند از گوجه‌چینی، تا درآوردن سیب‌زمینی از خاک و کارهای دیگر. به همین‌خاطر فقط در فصل‌های بیکاری است که بافنده‌ها گبه و فرش می‌بافند.» هرچند گبه فقط یکی از صنایع‌دستی قشقاییان فارس و بختیاری‌های اطراف شهرکرد است، آنها علاوه بر گبه گلیم، کشکولی، ماهی درهم و... هم می‌بافند که بسیار ارزشمندتر و گران‌قیمت‌تر است.

صنایع دیگر ایل
از مهم‌ترین صنایع‌دستی عشایر می‌توان به قالی، قالیچه، زیلو، ورنی، جاجیم، خورجین، توبره، چوقا، کلاه، دستکش، جوراب، گیوه و پاپوش، پلاس و... هم اشاره کرد. مثلا عشایر استان خراسان علاوه بر موارد قبلی، صنایع مسی حوله، سیاه‌چادر، نگین‌تراشی، عروسک‌بافی، سکه‌دوزی، سرمه‌دوزی و سوزن‌دوزی هم دارند. در چهارمحال و بختیاری نیز صنایع‌دستی متنوعی وجود دارد: لی، هورژین یا خورجین، قالی، خرسک، سیاه‌چادر، چوقا، موج، وریس، نمکدان، سفره آردی، مهده، هور، گیوه‌بافی، نمدمالی و.... با این حال می‌توان به فرش ‌و گبه که در کنار دیگر آثار تولیدی آنها عمدتا در زندگی روزمره کارکرد دارند، به‌عنوان کاربردی‌ترین این تولیدات اشاره کرد؛ چراکه فرش عشایر در میان فرش‌های ایرانی مشخص است. معروف‌ترین نوع قالی‌های بختیاری، قالی‌هایی موسوم به «بی‌بی‌ها» هستند که هم از نظر ابعاد و هم از نظر نقش و مواداولیه مصرفی با سایر فرش‌های ایرانی تفاوت کلی دارند. در گذشته‌ای نه چندان دور این قالی‌ها را منحصرا «بی‌بی‌‌ها» که از امکانات مادی بالایی برخوردار بودند با نقش‌های گیاهی و شکارگاهی می‌بافتند. نان در میان عشایراز جایگاه خاصی برخوردار است. به همین دلیل سفره مخصوصی برای آن بافته می‌شود که در گویش بختیاری به «سفره آردی» می‌گویند. سفره آردی بافتی گلیمی دارد که یک رو یا رندی است و گاهی وسط آن ساده بافت با حاشیه‌ای نقش‌دار است. بروجن هم مهم‌ترین مرکز فعالیت گیوه‌دوزی است. صنایع‌دستی عشایر استان آذربایجان شرقی هم ورنی، گلیم و پارچه است. ورنی در این میان بسیار زیبا و ظریف است و مخصوص عشایر و ایلات آذربایجان که از ابریشم یا پشم درست می‌شود. تولید نمد نیز جزو صنایع‌دستی عشایر محسوب می‌شود. البته اینها بخشی از صنایع‌دستی عشایر ایران است که هر یک بر حسب تنوع، دنیایی از رنگ و طرح را در خود جای داده و گاه وصف آن در کلمه چندان آسان نیست.

این خبر را به اشتراک بگذارید