نهالی برای فراموشی
سامان رضایی
خبر قتل بابک خرمدین زمانی اعلام شد که دیگر هیچ نوشدارویی برای مرگ سهراب بهکار نمیآمد. وقتی همه خواب بودند دست پدری به خون فرزند آلوده شد و اگرچه این نخستین قتل خانوادگی نبود، اما شیوه و حواشی آن باعث شد جامعه دچار سوگی جمعی شود. چند روز مخزن سیاه پسماندی که جسد مثلهشده بابک را در خود جای داده بود از زیر نگاه سنگین و مضطرب اهالی شهرک اکباتان رهایی نداشت تا اینکه شهرداری ناحیه6 منطقه5 تصمیم گرفت این شیئی متحرک را که نماد و یادآور یک واقعه هولناک برای مردم محل بود، به جای دیگری منتقل کند. اما ماجرا فقط پاککردن مسئله نبود. جایگزین آن یک نهال سبز و زیبا بود که نهتنها انتخابی هوشمندانه بلکه (چه آگاهانه و چه ناآگاهانه) انتخابی روانشناسانه بود. در روانشناسی سوگواری که اتفاقا در سالهای کرونا بسیار به آن نیاز داریم کارشناسهای این رشته توصیه میکنند فرد یا جماعتی که دچار سوگ و از دست رفتن عزیزی شدهاند، بهتر است در ماههای نخست هر شیء و عکس و لوازمی که آنها را به یاد عزیزشان میاندازد از دکوراسیون منزل جمع کنند؛ رویدادی که در مبلمان شهری تهران رخ داد و نهالی که نمادی از ادامه زندگی و هوای تازه بود، جای آن مخزن پسماند را گرفت. اما روانشناسها میگویند پس از طی شدن دوره سوگواری باید اندکاندک با این فقدان کنار آمده و علل آنرا جستوجو کرد. این مورد اخیر دیگر کار شهرداری ناحیه6 منطقه5 نیست که آنها الحق و الانصاف در این مورد خاص، وظیفه خود را بهخوبی انجام دادند. نیاز به نوعی جراحی باز قلب جامعه داریم که فقط زیر تیغ تیز انتقاد انجام میشود. پرسش از امکانات و مفادی قانونی که جلوی پای برخی پدر و مادرنماها قرار میگیرد تا قداست این 2واژه مقدس را زیر سؤال ببرد. پرسش از چرایی تخفیف کلی قانون به مجرمانی که نام پدر را یدک میکشند و تخفیف جزئی به مادرانی که نام مادر را یدک میکشند. جراحی این غده سرطانی درد و ریسکی دارد که باید آن را پذیرفت و نیاز به بحثهای کارشناسی دارد که در این مقال نمیگنجد.