شلیک تیر خلاص به تجارتی نیمهجان
مهدی رحمانیان_ مدیرمسئول روزنامه شرق
پاندمی کووید-۱۹ برای جهان کابوسی تلخ بود. اینک حدود یک سالی از آغاز این کابوس میگذرد. این اتفاق بیسابقه و این بیماری فراگیر در زندگی همه آدمها و نحوه زیستشان و به تبع آن نحوه کارکردن آنان نیز موجب تغییر شکلی جدی شده است. در میان کسبوکارها، حوزه رسانه نیز در جهان با شرایط تازهای روبهرو شد. محدودیتهای کرونایی فضای تحریریه همه رسانهها اعم از دیداری، شنیداری، مکتوب و آنلاین را دگرگون کرد. در جولان اخبار و شایعاتی که بیشتر بر بستر رسانههای اجتماعی بازنشر میشد، اطلاعرسانی بهنگام و مسئولانه، اهمیتی دوچندان یافت. در ایران هم مدتی زمان برد تا حتی مسئولان متوجه اهمیت دفاع از انتشار روزنامهها در دوران پاندمی شوند. یکبار و پس از تعطیلات نوروز، ستاد ملی مبارزه با کرونا، انتشار نشریات کاغذی را ممنوع کرد؛ چراکه تصور میشد کاغذ، وسیلهای است برای انتقال ویروس کرونا. اعمال این محدودیتها به نوعی نقض آزادی بیان بود.
حضورنداشتن متخصصان حوزه رسانه در جلسه تصمیمگیری برای چگونگی انتشار رسانهها در ایام کرونا، موجب شد توقف چاپ رسانههای مکتوب تصویب شود. این کار با نادیدهگرفتن آسیبهای جدی چون محدودکردن تکثر کانالهای اطلاعرسانی و انحصاریشدن آن، خطر افزایش اخبار جعلی را در پی داشت. جالب اینکه در این میان مخاطبانی بودند که از فضای مجازی برای کسب خبر استفاده نمیکردند و آنان در این تصمیمگیری نادیده گرفته شده بودند. به اینها باید بیکاری روزنامهنگاران، تعطیلی چاپخانه و شاغلان حوزه نشر و توزیع را اضافه کرد که متحمل خسارتهای سنگینی شدند. در این جلسه به تجربه کشورهای دیگر که همچنان روزنامه کاغذی را منتشر میکردند بیاعتنایی شد. اما خوشبختانه با استدلالهای منطقی مدیران مسئول و اهالی رسانه، موضوع خیلی زود خاتمه پیدا کرد.
بحران اقتصادی ناشی از تعطیلی بخشی از کسبوکارها، به قدرت خرید جامعه ضربه زد که بالطبع در این شرایط، کالاهای فرهنگی جزو نخستین قربانیان بودند و هستند؛ آن هم در شرایطی که بستههای حمایتی مناسبی از سوی مسئولان این حوزه حیاتی برای تغذیه فکری جامعه درنظر گرفته نشده است. البته این مسئله کماکان ادامه دارد و در شرایطی که اساسا بازار نشریات مکتوب در ایران و بهطور کلی حوزه نشر، بسیار شکننده بود، شرایط تازه بهمثابه تیر خلاص به این حوزه بود. سالهاست در دنیای رسانه زمزمههایی از به پایانرسیدن دوره چاپ کاغذی روزنامهها و مجلات به گوش میرسد و همهگیری ویروس کرونا در جهان، این مباحث را گستردهتر کرده است. اینکه ویروس کرونا میتواند با شلیک تیر خلاص به تجارتی نیمهجان، روزنامههای چاپی را از بین ببرد یا خیر نیاز به زمان دارد، اما در اینکه این صنعت کهنسال جهانی روزهای ناخوشایندی را از سر میگذراند، همگان اتفاقنظر دارند.
در ایران و جهان، تیراژ همه روزنامهها بهخاطر نگرانیهای مخاطبان بهشدت پایین آمده است. در نهایت شرایط بهگونهای است که روزنامهها و مجلات بهعنوان یکی از اصلیترین کالاهای فرهنگی دچار بحران مخاطب شدهاند. از سوی دیگر باید نکتهای را مدنظر قرار دهیم که مختص ایران است؛ میزان واردات کاغذ روزنامه از سال ۹۶ تا پایان سال ۹۸ به یکچهارم کاهش پیدا کرده است؛ یعنی از حدود ۸۸ هزار تن کاغذ در سال ۹۶، به ۲۱ هزار تن رسیده است. بهعبارت دیگر ماده اولیه برای چاپخانهها اساسا وجود ندارد. در کنار تمام این مشکلات، افزایش قیمت ارز را هم اضافه کنید که منجر به افزایش ۴۰۰ درصدی قیمت زینک و ۴۲۰ درصدی قیمت مرکب شده است. بعد از خروج ترامپ از برجام و جهشهای قیمت ارز، بخشی از کاغذ با ارز نیمایی و بخش دولتی وارد میشد که بهدلیل محدودیت منابع ارزی، میزان ارز تخصیصی اصلا قابل مقایسه با سالهای ۹۴ و ۹۵ نیست.
بُعد دیگر موضوع، دشواری تهیه محتوا بهویژه در گفتوگوهای حضوری و البته برنامههای خبری بود که به کیفیت محتوای تولیدشده برای مخاطب لطمه میزد. رعایت دستورالعملهای بهداشتی در برنامههای خبری و البته بیمیلی برخی صاحبنظران به صحبتکردن و... شرایط جدیدی را ایجاد کرده است.
مسئله مهم دیگر، ایجاد فضای امن برای همکاران بود. بهطور طبیعی باید از هرگونه ازدحام در تحریریه اجتناب میشد؛ چراکه اساسا تحریریه، محل جنبوجوش و بحث و تعاملات داخلی خبرنگاران و دبیران است. تلاش شد با استقرار سامانه الکترونیک ثبت، تصحیح و نهاییشدن مطالب همکاران، فضای دورکاری مناسبی بر بستر آنلاین شکل بگیرد. سیستم حضور و غیاب با ثبت اثر انگشت، اجباری نبود. وسایل ضدعفونی روی میزها قرار داده شد و همکاران مشکوک به داشتن ویروس کرونا، برای استراحت و بررسیهای تکمیلی پزشکی، نیازی به حضور در روزنامه نداشتند. از همکاران خدمات درخواست شد محیط تحریریه و بقیه فضاهای مجموعه را بهصورت عمومی ضدعفونی کنند. همه اینها، هزینههای مضاعفی را برای ما به همراه داشت اما سلامت همکاران، ارجحیت داشت.
کرونا به همه رسانههای مکتوب دنیا یادآوری کرد که چشماندازی برای پیشرفت صنعت چاپ در دنیا وجود ندارد. در واقع صنعت تولید فرهنگ در حوزه رسانه نیازمند تغییر الگوها و آموزشهای جدید است تا بتواند خودش را با تحولات روز جهانی تطبیق دهد. اگر سازگاری با تحولات رخ ندهد باید انتظار فروپاشیهای بزرگتری را در این حوزه داشته باشیم.